گنجور

شمارهٔ ۱۳۹

ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
جامه ی صبر من برفت و قبا کرد
همچو زلف سیاه سرکش هندو
بر سر آتشم فکند و رها کرد
صبح رویش بدید و سوره ی و الشمس
از سر صدق در دمید و دعا کرد
خط زنگار گون آن بت چین را
هر که مشک تتار خواند خطا کرد
بدرستی که در حدیث نیاید
آنچه غم با دل شکسته ما کرد
آنک بیرون ازو طبیب نداریم
دردمان کی شنیدئی که دوا کرد
اشک می خواست تا برون جهد از چشم
خون دل کام او برفت و روا کرد
چون بروز وصال شکر نکردم
اخترم در شب فراق سزا کرد
نیست بر جای خویش مرغ سلیمان
باز گوئی مگر هوای سبا کرد
بر حدیث صبا چگونه نهم دل
زانک با دست هر سخن که صبا کرد
سرو سیمین من ز صحبت خواجو
گرنه آزاد شد کناره چرا کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
جامه ی صبر من برفت و قبا کرد
هوش مصنوعی: دوری و جدایی او مرا آسیب‌پذیر کرده و صبرم را از بین برده است.
همچو زلف سیاه سرکش هندو
بر سر آتشم فکند و رها کرد
هوش مصنوعی: مانند زلف‌های سیاه و آزاد زن هندو، بر آتش من ریخته و آن را رها کرد.
صبح رویش بدید و سوره ی و الشمس
از سر صدق در دمید و دعا کرد
هوش مصنوعی: صبح که او را دید، سوره‌ی «و الشمس» را با صداقت در دل خواند و دعا کرد.
خط زنگار گون آن بت چین را
هر که مشک تتار خواند خطا کرد
هوش مصنوعی: هر که خط زنگاری آن بتی که از چین آمده را به نام مشک تاتاری شناخته، در اشتباست.
بدرستی که در حدیث نیاید
آنچه غم با دل شکسته ما کرد
هوش مصنوعی: واقعاً نمی‌توان در هیچ گفته‌ای بیان کرد که غم چه تأثیری بر دل شکسته ما گذاشت.
آنک بیرون ازو طبیب نداریم
دردمان کی شنیدئی که دوا کرد
هوش مصنوعی: ما طبیبی نداریم که دردمان را بشناسد و به آن رسیدگی کند. آیا شنیده‌ای که کسی برای درمان ما اقدام کرده باشد؟
اشک می خواست تا برون جهد از چشم
خون دل کام او برفت و روا کرد
هوش مصنوعی: او از دلش درد و غم بسیار دارد و می‌خواهد که اشکی بریزد تا از چشمش خارج شود، اما به جای آن، اشک خونین دلش برزمین می‌ریزد و به همین ترتیب، آرزوی او برآورده می‌شود.
چون بروز وصال شکر نکردم
اخترم در شب فراق سزا کرد
هوش مصنوعی: زمانی که به وصال محبوب رسیدم، شکرگزاری نکردم و به همین خاطر، ستاره‌ام در شب جدایی سزاوار این عذاب شد.
نیست بر جای خویش مرغ سلیمان
باز گوئی مگر هوای سبا کرد
هوش مصنوعی: اگر مرغ سلیمان در جایش نیست، فقط زمانی می‌توانی داستانش را بگویی که بادی از سمت سبا وزیده باشد.
بر حدیث صبا چگونه نهم دل
زانک با دست هر سخن که صبا کرد
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم با دل خود به صحبت‌های نسیم بپردازم، در حالی که هر چیزی را که نسیم بیان می‌کند، با دست خود به من می‌رساند؟
سرو سیمین من ز صحبت خواجو
گرنه آزاد شد کناره چرا کرد
هوش مصنوعی: به خاطر صحبت‌های خواجو، سرودن شعر و زیبایی‌های آن، محبوب من دیگر در کنار من نیست و به طور ناروا از من دور شده است.