شمارهٔ ۱۳۸
دلبرم را پرّ طوطی بر شکر خواهد فتاد
مرغ جانم آتشش در بال و پر خواهد فتاد
هر نفس کو جلوه ی کبک دری خواهد نمود
ناله ی کبک دری در کوه و دل خواهد فتاد
چون بدیدم لعل او گفتم دل شوریده ام
همچو طوطی زین شکر در شور و شر خواهد فتاد
از سرشک و چهره دارم وجه سیم و زر ولی
کی چو نرگس چشم او بر سیم و زر خواهد فتاد
بسکه چون فرهادم آب دیدگان از سرگذشت
کوه را سیل عقیقین بر کمر خواهد فتاد
دشمن ار با ما بمستوری در افتد باک نیست
زانک با مستان در افتد هر که برخواهد فتاد
تشنه ام ساقی بده آبی روان کز سوز عشق
همچو شمعم آتش دل در جگر خواهد فتاد
دل بآنکس ده که او را جان بلب خواهد رسید
دست آنکس گیر کو از پای درخواهد فتاد
بگذر ای زاهد که جز راه ملامت نسپرد
هر که روزی در خراباتش گذر خواهد فتاد
باده نوش اکنون که چین در زلف گلرویان باغ
از گذار باد گلبوی سحر خواهد فتاد
کار خواجو با تو افتاد از جهان وین دولتیست
هیچ کاری در جهان زین خوبتر خواهد فتاد؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلبرم را پرّ طوطی بر شکر خواهد فتاد
مرغ جانم آتشش در بال و پر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی محبوبم مانند پرهای رنگی طوطی روی شکر خواهد نشست. روح من نیز به شدت تحت تأثیر آتش احساساتش قرار خواهد گرفت و دچار هیجان و التهاب خواهد شد.
هر نفس کو جلوه ی کبک دری خواهد نمود
ناله ی کبک دری در کوه و دل خواهد فتاد
هوش مصنوعی: هر لحظهای که جلوهای از زیبایی در دل نشان دهد، صدای دلنوازش در کوهها طنینانداز میشود و دلها را تحت تأثیر قرار میدهد.
چون بدیدم لعل او گفتم دل شوریده ام
همچو طوطی زین شکر در شور و شر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: هنگامی که زیبایی او را دیدم، به خود گفتم که دل دیوانهام مانند طوطی به خاطر این شکرینی در حال هیجان و شور و شوق خواهد افتاد.
از سرشک و چهره دارم وجه سیم و زر ولی
کی چو نرگس چشم او بر سیم و زر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: من از اشک و چهرهام زیبایی و جذابیت زیادی دارم و حالتی چون نقره و طلا در وجودم هست، اما هیچکس، حتی من، زیبایی چشمهای او را در مقایسه با نقره و طلا نخواهد دید.
بسکه چون فرهادم آب دیدگان از سرگذشت
کوه را سیل عقیقین بر کمر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: به قدری فرهاد تحت تأثیر ماجرای خود قرار گرفته که از شدت احساساتش، اشکهایش مانند سیل بر روی کوه جاری میشود و این اشکها به مانند عقیق بر کمر کوه خواهد ریخت.
دشمن ار با ما بمستوری در افتد باک نیست
زانک با مستان در افتد هر که برخواهد فتاد
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به طور پنهانی به ما حمله کند، نباید نگران باشیم، زیرا هر کسی که بخواهد به ما آسیب برساند، در نهایت خود به دردسر خواهد افتاد.
تشنه ام ساقی بده آبی روان کز سوز عشق
همچو شمعم آتش دل در جگر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: من گرسنه و تشنهام و از تو میخواهم تا آبی زلال به من بدهی. عشق به اندازهای درون من شعلهور است که مانند شمعی در حال سوختن هستم و آتش دل من میخواهد به جگرم آسیب برساند.
دل بآنکس ده که او را جان بلب خواهد رسید
دست آنکس گیر کو از پای درخواهد فتاد
هوش مصنوعی: دل را به کسی بسپار که جانش برای تو فدای تو خواهد شد. به کسی عشق بورز که در زمانی که از پا در میافتید، دستتان را بگیرد.
بگذر ای زاهد که جز راه ملامت نسپرد
هر که روزی در خراباتش گذر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: ای زاهد، از کنار ما بگذر، زیرا هر کسی که روزی به میخانه قدم بگذارد، جز راه سرزنش و ملامت را نخواهد یافت.
باده نوش اکنون که چین در زلف گلرویان باغ
از گذار باد گلبوی سحر خواهد فتاد
هوش مصنوعی: اکنون که درختان باغ به خاطر وزش باد، گلهای زیبا از زلفهای دلربای دختران میریزند، باده بنوش و از لحظههای شیرین لذت ببر.
کار خواجو با تو افتاد از جهان وین دولتیست
هیچ کاری در جهان زین خوبتر خواهد فتاد؟
هوش مصنوعی: کار خواجو با تو به پایان رسید و این برتری که به دست آوردی، هیچ کار دیگری در این دنیا نمیتواند بهتر از آن باشد.

خواجوی کرمانی