گنجور

شمارهٔ ۱۳۷

زنده اند آنها که پیش چشم خوبان مرده اند
مرده دل جمعی که دل دادند و جان نسپرده اند
چشم سرمستان دریا کش نگر وقت صبوح
تا ببینی چشمه ها را کاب دریا برده اند
ما برون افتاده ایم از پرده ی تقوی ولیک
پرده سازان نگارین همچنان در پرده اند
دُردنوشان بسکه اشک از چشم ساغر رانده اند
خون دل در صحن شادروان بجوش آورده اند
ساقیا چون پختگانرا ز آتش می سوختی
گرم کن خامان عشرتخانه را کافسرده اند
اهل دل گر جان بر آن سرو روان افشانده اند
از نسیم گلشن وصلش روان پرورده اند
بر دل رندان صاحب درد اگر آزارهاست
پارسایان باری از رندان چرا آزرده اند
خیز خواجو و ز در خلوتگاه مستان درآی
نیستانرا بین که ترک ملک هستی کرده اند
قوت جان از خون دل ساز و ز عالم گوشه گیر
زانک مردان سالها در گوشه ها خون خورده اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنده اند آنها که پیش چشم خوبان مرده اند
مرده دل جمعی که دل دادند و جان نسپرده اند
هوش مصنوعی: افراد زیادی هستند که در برابر زیبایی و محبت دیگران عشق خود را باخته‌اند و به نوعی جان خود را فدای آن کرده‌اند. اما در واقع، آنها همچنان زنده‌اند و این افراد که دلی و جان خود را به محبوبشان اهدا کرده‌اند، در دل احساس زندگی و وجود دارند.
چشم سرمستان دریا کش نگر وقت صبوح
تا ببینی چشمه ها را کاب دریا برده اند
هوش مصنوعی: در زمان صبح، زمانی که دریا آرام و زیباست، چشم‌های می‌خوردگان به زیبایی‌های آن نگاه کن تا ببینی چگونه چشمه‌ها و آب‌های زلال از آنجا به دریا سرازیر شده‌اند.
ما برون افتاده ایم از پرده ی تقوی ولیک
پرده سازان نگارین همچنان در پرده اند
هوش مصنوعی: ما از حصار تقوا بیرون آمده‌ایم، اما کسانی که زیبایی‌ها را می‌سازند همچنان در این حصار باقی مانده‌اند.
دُردنوشان بسکه اشک از چشم ساغر رانده اند
خون دل در صحن شادروان بجوش آورده اند
هوش مصنوعی: نوشیدنی‌های تلخ و گس به قدری اشک از چشمان خود ریزان کرده‌اند که خون دل را در محیط شاداب و زیبا به جوش آورده‌اند.
ساقیا چون پختگانرا ز آتش می سوختی
گرم کن خامان عشرتخانه را کافسرده اند
هوش مصنوعی: ای ساقی! وقتی که پخته‌ها (آزموده‌ها) را از آتش می‌سوزانی، الان وقت آن است که خام‌ها (نابالغ‌ها) را در این خانه‌ عشق گرم کنی، چون آنها در حال کسالت و سستی هستند.
اهل دل گر جان بر آن سرو روان افشانده اند
از نسیم گلشن وصلش روان پرورده اند
هوش مصنوعی: مردان دل، جان خود را به عشق آن سرو زیبا تقدیم کرده‌اند و از نسیم گلستان وصال او، زندگی و جان تازه‌ای گرفته‌اند.
بر دل رندان صاحب درد اگر آزارهاست
پارسایان باری از رندان چرا آزرده اند
هوش مصنوعی: اگر دل رندان دردمند مشکلاتی را تحمل می‌کند، چرا پارسایان از رندان آزرده خاطر شده‌اند؟
خیز خواجو و ز در خلوتگاه مستان درآی
نیستانرا بین که ترک ملک هستی کرده اند
هوش مصنوعی: برو خواجو و از درِ خلوتگاه عاشقان وارد شو، ب‍بین که بزم نیستان چگونه است و افرادی که ملک هستی را ترک کرده‌اند، مشغول چه حالتی هستند.
قوت جان از خون دل ساز و ز عالم گوشه گیر
زانک مردان سالها در گوشه ها خون خورده اند
هوش مصنوعی: برای تقویت جان و روح خود، از رنج و دردهایی که به دل می‌زنید، استفاده کنید و از دنیای بیرون کناره‌گیری کنید. زیرا مردانی که سال‌ها در خفا و تنهایی به سر برده‌اند، از این سختی‌ها و رنج‌ها بسیار تحمل کرده‌اند.