گنجور

شمارهٔ ۱۲۳

طره های تو کمند افکن طرارانند
غمزه های تو طبیب دل بیمارانند
از رقیبان تو باید که پریشان نشوند
که یقینست که آن جمع پری دارانند
زان بدورت همه محراب نشینان مستند
که چو ابروی تو پیوسته ی خمّارانند
چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست
زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند
چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا
مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند
آنک در حلقه ی زلفش دل ما در بندست
چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند
گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکرتست
گفت خاموش که بر گنج سیه مارانند
مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک
روز و شب بهر چه سوزند که در بارانند
هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو
گو درین کوی منه پای که عیارانند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طره های تو کمند افکن طرارانند
غمزه های تو طبیب دل بیمارانند
هوش مصنوعی: موهای تو مانند کمندهایی هستند که دل‌ها را در می‌نوردند و نگاه‌های تو مثل دارویی هستند که به درمان دل‌های بیمار کمک می‌کند.
از رقیبان تو باید که پریشان نشوند
که یقینست که آن جمع پری دارانند
هوش مصنوعی: باید مراقب باشی که رقیبانت بی‌خبر و آشفته نشوند، زیرا به خوبی می‌دانیم که آن‌ها هم افرادی با جذابیت و زیبایی ویژه‌ای هستند.
زان بدورت همه محراب نشینان مستند
که چو ابروی تو پیوسته ی خمّارانند
هوش مصنوعی: از آنجا که شما در زیبایی و جذابیت خود مانند ابروان خمیده و دلربا هستید، همه کسانی که در خوشی و لذت زندگی می‌کنند، تحت تاثیر شما هستند و در حال مستی و شادمانی به سر می‌برند.
چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست
زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند
هوش مصنوعی: چشمان پر از مستی تو به قدری جذاب است که حتی یک لحظه هم بدون شراب نیست. حالا چرا عابدان و زاهدان این موضوع را انکار می‌کنند و از میخواران انتقاد می‌کنند؟
چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا
مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند
هوش مصنوعی: زمانی که بمیرم، خواهش می‌کنم تابوت مرا از میکده عبور ندهید و به آن کوچه ببرید که افراد هوشیار و آگاه قرار دارند.
آنک در حلقه ی زلفش دل ما در بندست
چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند
هوش مصنوعی: آنچه در حلقه‌های موهایش وجود دارد، دل ما اسیر و گرفتار است. او از حال و روز کسانی که در این زنجیر گرفتارند، بی‌خبر است.
گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکرتست
گفت خاموش که بر گنج سیه مارانند
هوش مصنوعی: به او گفتم که زیبایی و لطافت چهره‌ات به مانند گنجی ارزشمند است. او گفت سکوت کن، زیرا گنج‌ها در دل تاریکی ممکن است خویش را با مارها مواجه کنند.
مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک
روز و شب بهر چه سوزند که در بارانند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در غم هستند، همواره در حال گریه و اندوه به سر می‌برند. آن‌ها در هر زمان، چه روز و چه شب، به خاطر عشق و حسرتشان می‌سوزند و محنت‌هایشان مانند باران بر دلشان می‌بارد.
هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو
گو درین کوی منه پای که عیارانند
هوش مصنوعی: هرکس که می‌خواهد به سلامت این راه را بپیماید، خوب است که از خواجو بپرسد و پاهایش را در این کوچه نگذارد؛ چون در اینجا افراد متعرض و خطرناک وجود دارند.