مردم باید که نسبت حال خود با احوال جملگی اصناف خلق اعتبار کند، چه نسبت او با هر صنفی از سه نوع خالی نبود: یا به رتبت بالای آن صنف باشد یا مقابل یا فروتر؛ اگر بالای آن صنف بود در رتبت آن اعتبار او را بر محافظت مرتبه باعث باشد تا به نقصان میل نکند، و اگر مقابل باشد بر ترقی از آن مرتبه در مدارج کمال باعث شود، و اگر فروتر بود در رسیدن به درجه آن صنف جهد نماید. و حال معاشرت هم به اختلاف احوال مراتب مختلف باشد: اما معاشرت با صنف بلندتر از آنچه در باب پنجم یاد کردیم معلوم باشد. و اما معاشرت با صنف مقابل متنوع بود به سه نوع: اول معاشرت با دوستان، و دوم معاشرت با دشمنان، و سیم معاشرت با کسانی که نه دوست باشند و نه دشمن. و دوستان دو صنف باشند: حقیقی و غیرحقیقی، و معاشرت با دوستان حقیقی یاد کرده شد.
و اما دوستان غیرحقیقی که به دوستان حقیقی متشبه باشند و از نوعی تصنع و ملق خالی نه، معاشرت با ایشان چنان باید که به قدر وسع مجامله و احسان کند، و در استمالت و مدارات و صبر و معامله به حسب ظاهر هیچ دقیقه مهمل نگذارد، و اسرار و عیوب خود از ایشان پوشیده دارد، و خواص احادیث و احوال و اسباب منافع و مقادیر اموال همچنین، و به تقصیر ایشان را مؤاخذت نکند و در اهمال حقوق عتاب ننماید و به مکافات آن مشغول نشود تا صلاح ذات البین و اصلاح ایشان مرجو باشد؛ و تواند بود که بعضی به روزگار به درجه اصفیا و اولیای مخلص برسند؛ و باید که به قدر قدرت با ایشان مواسات کند، و تفقد اقارب و متعلقان ایشان لازم داند، و به قضای حاجات و اظهار بشاشت در اختلاط، چه به طبع و چه به تکلف، قیام کند، و در حال ضرورت ایشان را دست گیرد، و فی الجمله اصناف کرم خلق و حسن عهد به تقدیم رساند، تا همه کس را در دوستی او رغبت بیفزاید، و به وقت آنکه در مرتبه ایشان تفاوتی افتد و به جاهی و یا به کرامتی بیشتر برسند در طلب دوستی ایشان نیفزاید، و اتصال و قربت زیادت از معهود نطلبد.
و اما اعدا دو نوع باشند، نزدیک و دور، و هر یک به دو قسم شوند، آشکارا یا نهانی. و اهل حقد از حساب دشمنان ظاهر باشند و اهل حسد از قسم اعدای مخفی، و از دشمن نزدیک احتراز بیشتر باید کرد از جهت وقوف او بر اسرار و عورات، و در مآکل و مشارب و غیر آن ازو احتیاط واجب باید شمرد. و اصل کلی در سیاست اعدا آن بود که اگر به تحمل و مواسات و تلطف ایشان را دوست توان کرد و اصول حقد و عداوت از دلهای ایشان منقطع گردانید خود بهترین تدبیری باشد که تقدیم یافته بود، و الا مادام که به مروتی ریائی و مجاملتی ظاهر یکدیگر را می بینند بر محافظت آن توفر باید نمود و به هیچ نوع در تظاهر دشمنی رخصت نداد، که قمع شر به خیر خیر بود و قمع شر به شر شر؛ و به سفاهت اعدا مبالات نباید نمود و اغضا و تحمل و مدارات استعمال کرد، و از تمادی و منازعت و مناقشت احتراز تمام لازم دانست، چه اظهار عداوت مقتضی ازالت نعم، و تعریض انتقال دول و، استدعای افکار دایم و، هموم متوالی و، اضاعت اموال و کرامت و، تحمل ضیم و مذلت و، سفک دما و، دیگر انواع شرور باشد، و عمری که در تدبیر و تفکر و ممارست و مباشرت این افعال صرف شود هم در دنیا ضایع و منغص بود و هم در دین سبب شقاوت و خسران.
و اسباب عداوت ارادی پنج چیز بود: تنازع در ملک و، تنازع در مرتبه و، تنازع در رغایب و، اقدام بر شهواتی که موجب انتهاک حرم بود و، اختلاف آرا. و طریق توقی از هر صنفی احتراز از سبب آن صنف بود.
و باید که از احوال دشمنان متفحص بود و در تفتیش اخبار ایشان مستقصی، تا بر مکر و خدیعت ایشان واقف گردد و مانند آن فرا پیش گیرد، و بدان بر انتقاض مساعی آن قوم ظفر یابد، و نکایت اعدا در مسامع رؤسا و دیگر مردمان مقرر باید کرد تا سخن مزخرف ایشان قبول نکنند، و مکایدی که سگال اند رواج نیابد، و در اقوال و افعال متهم گردند. و باید که معایب دشمنان نیک معلوم کند و بر نقیر و قطمیر آن واقف گردد و آن را جمع کند، و در اخفای آن شرایط احتیاط نگاه دارد، چه نشر معایب دشمن مقتضی فرسودگی او بود بران، و عدم تأثر ازان، ولیکن چون به قوت خویش آن را ظاهر گرداند کسر و قهر او حاصل آید، و اگر بر بعضی ازان او را تنبیهی کند پیش از نشر، تا چون داند که بر معایب و مثالب او وقوف یافته اند دل شکسته و ضعیف رای گردد، شاید. و در این باب تحری صدق شرط بزرگتر بود، چه کذب از دواعی قوت و استیلای خصم بود. و بر شیم و عادات هر صنفی باید که وقوف یابد تا هر چیزی را به مقابل آن دفع کند، و آنچه موجب قلق و ضجرت ایشان بود همچنین معلوم کند، که ظفر در مضمون آن مدرج بود، و بهترین تدبیری دراین ابواب آن بود که خویشتن را بر اضداد و منازعان تقدمی حقیقی حاصل کند، و در فضایلی که اشتراک میان هر دو جانب صورت بندد سبقت گیرد، تا هم کمال ذات او و هم وهن خصوم تقدیم یافته باشد، و دوستی با دشمنان فرانمودن و با دوستان ایشان موافقت و مخالطت کردن از شرایط حزم و کیاست بود، چه معرفت عورات و مزال أقدام و مواضع عثرات ایشان بدین وجه آسانتر دست دهد.
و تلفظ به دشنام و لعنت و تعرض اعراض دشمنان بغایت مذموم بود و از عقل دور، چه این افعال به نفوس و اموال ایشان مضرتی نرساند، و نفس و ذات مرتکب را فی الحال مضر بود که به سفها تشبه نموده باشد و هم خصوم را مجال دراززبانی و تسلط داده. چنین گویند که شخصی در پیش ابومسلم مروزی زبان به عرض نصر سیار آلوده کرد به تصور آنکه ابومسلم را خوش آید و ازو پسندیده دارد، ابومسلم روی ترش کرد و او را ازان به عنف زجر فرمود، و گفت اگر به سبب غرضی دستها به خون ایشان آلوده می کنیم باری درانکه زبانها به اعراض ایشان آلوده کنیم چه غرض و فایده خواهد بود؟ و چون دشمنان را آفتی رسد که خود ازان ایمن نبود و مانند آن آفت را متوقع و منتظر باشد، البته باید که شماتت ننماید و شادمانی و فرح اظهار نکند که دلیل بطر بود و به معنی آن شماتت هم با خود کرده باشد.
و اگر دشمن به حمایت او آید و از حریم او مأمنی سازد، یا در چیزی که اقتضای وفای امانتی کند اعتمادی نماید، غدر و مکر و خیانت استعمال نکند و مروت و کرم بکار دارد، و چنان کند که ملامت و مذمت به دشمن مخصوص گردد و حسن عهد و نیکو سیرتی او همه کس را معلوم.
و دفع ضرر اعدا را سه مرتبه بود: اول اصلاح ایشان فی انفسهم اگر میسر باشد، و الا اصلاح ذات البین؛ و دوم احتراز از مخالطت ایشان به بعد جوار یا سفری دور که اختیار کند؛ و سیم قهر و قمع، و این آخر همه تدبیرها باشد؛ و با وجود شش شرط بران اقدام توان نمود: اول آنکه دشمن شریر بود به ذات خویش و اصلاح او به هیچ طریق صورت نبندد؛ و دوم آنکه به هیچ وجه از وجوه، جز قهر، خویشتن را از تعرض او خلاصی نبیند؛ و سیم آنکه داند که اگر ظفر او را بود زیادت ازین که این کس ارتکاب خواهد کرد استعمال کند؛ و چهارم آنکه اظهار قصد و سعی در ازالت خیرات ازو مشاهده کرده باشد؛ و پنجم آنکه در قهر او به رذیلتی مانند خیانت و غدر موسوم نشود؛ و ششم آنکه آن را عاقبتی مذموم چه در دنیا و چه در آخرت متوقع نبود، و مع ذلک اگر قهر او به دست دشمنی دیگر کند بهتر، و انتهاز فرصت با وجود مهلت از لوازم حزم باشد.
و اما حسود را به اظهار نعم و مراآت فضایل و دیگر چیزهایی که مستدعی غیظ و ایذای او بود و بر رذیلتی مشتمل نه، رنجور دل و گداخته تن دارد، و از کید او احتراز کند و جهد نماید در آنکه مردمان بر سیرت او واقف شوند.
و اما معاشرت با کسانی که نه دوست باشند و نه دشمن هم مختلف باش، و هر کس را بدانچه مستحق آن بود تلقی کردن به مصلحت نزدیکتر، مثلا نصحا را، و آن قومی باشند که به نصیحت همه کس تبرع نمایند، خدمت کند و با ایشان مخالطت کند و سخن ایشان بشنود و بشاشت و ابتهاج به دیدار ایشان ظاهر گرداند، اما در قبول قول هر کسی مسارعت ننماید و به ظواهر احوال مغرور نشود، بلکه تأمل کند تا بر غرض هر کسی واقف شود و حق از باطل فرق کند، بعد ازان بر وجه اصوب برود، و صلحا را، و آن جماعتی باشند که به اصلاح ذات البین مشغول باشند، از روی تبرع مدح و ثنا گوید، و به کرامات و اصناف تبجیل مخصوص دارد و بدیشان تشبه نماید، چه مذاهب ایشان به نزدیک همه خلق محمود بود، و با سفها حلم بکار دارد و به سفاهت ایشان مبالات و التفات نکند تا از ایذای او اعراض کنند، و اگر به شتم و سفه ایشان مبتلا شود آن را حقیر شمرد، و بدان توجع و تألم فرا ننماید و به مکافات مشغول نشود، بلکه به سکون و تأنی اصلاح حال یا مفارقت و ترک مخالطت ایشان به تقدیم رساند، و تا تواند مجالست این صنف اختیار نکند و مجادله و مجارات ایشان محظور شمرد، و با اهل تکبر تواضع ننماید بلکه به سیرت ایشان با ایشان کار کند تا ازان متألم و منزجر شوند، که التکبر علی المتکبر صدقه، چه تواضع با این قوم موجب استهانت و تحقیر بود و در اصابت خود متیقن شوند، و پندارند که بر همه کس واجب است خدمت و تذلل کردن، و چون ضد این باشد دانند که گناه ایشان را بوده است و یمکن که با سر تواضع و حسن سیرت آیند.
و با اهل فضائل اختلاط کند و ازیشان استفادت واجب شمرد، و معاونت و مساعدت ایشان به غنیمت دارد، و جهد کند تا از زمره ایشان باشد، و با همسایه بد و عشیرت ناسازگار صبر کند و مدارا و مجامله استعمال فرماید، و یقین داند که لئیمان به بدن صابرتر باشند و کریمان به نفس، و هم برین منوال و نمط با هر کسی آنچه عقل اقتضا کند و حزم و کیاست اشارت، بکار می دارد، و در صلاح عموم خلق و صلاح خصوص خود به قدر استطاعت می کوشد.
و اما زیردستان هم اصناف باشند؛ متعلمان را نیکو دارد و در احوال طبایع و سیرتهای ایشان نظر کند، اگر مستعد انواع علوم باشند و به سیرت خیر موسوم، علم ازیشان منع نکند و بران تحمل منتی یا مؤونتی نطلبد، و در ازاحت علت ایشان کوشد، و خداوندان طباع ردیء را که تعلم از روی شره کنند به تهذیب اخلاق فرماید، و بر معایب ایشان تنبیه دهد و به حسب استعداد تکیمل کند، و علمی که سبب توسل ایشان بود به اغراض فاسده ازیشان بازدارد، و بلیدان را بر چیزی که به فهم ایشان نزدیکتر بود و بر فایده مشتمل تر، حث کند، و از تضییع عمر اجتناب فرماید، و سائلان را اگر ملح باشند از الحاح زجر کند و اجابت التماس در توقف دارد مگر که صادق الحاجه باشند، و میان محتاج و طامع تمییز کند و طامع را از طمع باز دارد و به مطلوب نرساند، تا باشد که سبب اصلاح او شود، و محتاج را عطا دهد و با ایشان مواسات کند و در اسباب معاش مدد دهد، و مادام که به إخلالی در امور نفس و عیال مؤدی نبود بر ایشان ایثار کند، و ضعفا را دست گیرد و بر ایشان رحمت نماید، و مظلومان را اعانت کند.
و در همه ابواب خیر نیت راستی و پاکی کند، و به خیر مطلق که منبع خیرات و مفیض کرامات اوست، تعالی و تقدس، تشبه نماید. ان شاء الله، تعالی.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مردم باید که نسبت حال خود با احوال جملگی اصناف خلق اعتبار کند، چه نسبت او با هر صنفی از سه نوع خالی نبود: یا به رتبت بالای آن صنف باشد یا مقابل یا فروتر؛ اگر بالای آن صنف بود در رتبت آن اعتبار او را بر محافظت مرتبه باعث باشد تا به نقصان میل نکند، و اگر مقابل باشد بر ترقی از آن مرتبه در مدارج کمال باعث شود، و اگر فروتر بود در رسیدن به درجه آن صنف جهد نماید. و حال معاشرت هم به اختلاف احوال مراتب مختلف باشد: اما معاشرت با صنف بلندتر از آنچه در باب پنجم یاد کردیم معلوم باشد. و اما معاشرت با صنف مقابل متنوع بود به سه نوع: اول معاشرت با دوستان، و دوم معاشرت با دشمنان، و سیم معاشرت با کسانی که نه دوست باشند و نه دشمن. و دوستان دو صنف باشند: حقیقی و غیرحقیقی، و معاشرت با دوستان حقیقی یاد کرده شد.
هوش مصنوعی: افراد باید به وضعیت خود در مقایسه با سایر گروهها توجه کنند، زیرا رابطه آنها با هر گروه به یکی از سه حالت تقسیم میشود: یا در جایگاهی بالاتر از آن گروه هستند، یا در وضعیت برابر، یا پایینتر. اگر در بالاترین رتبه باشند، باید مراقب باشند که به جایگاه خود لطمه نزنند. اگر در سطح برابر باشند، این ارتباط به پیشرفت در مسیر کمال کمک میکند. و اگر در وضعیت پایینتری قرار داشته باشند، باید تلاش کنند تا به رتبه آن گروه برسند. همچنین نوع ارتباط با دیگران بسته به وضعیت متفاوت است. برای مثال، ارتباط با کسانی که در رتبه بالاتر هستند مشخص است. اما ارتباط با افرادی که در سطح برابر یا پایینتر هستند، میتواند به سه دسته تقسیم شود: ارتباط با دوستان، ارتباط با دشمنان و ارتباط با کسانی که نه دوست هستند و نه دشمن. دوستان نیز به دو نوع واقعی و غیرواقعی تقسیم میشوند و در ارتباط با دوستان واقعی صحبت شده است.
و اما دوستان غیرحقیقی که به دوستان حقیقی متشبه باشند و از نوعی تصنع و ملق خالی نه، معاشرت با ایشان چنان باید که به قدر وسع مجامله و احسان کند، و در استمالت و مدارات و صبر و معامله به حسب ظاهر هیچ دقیقه مهمل نگذارد، و اسرار و عیوب خود از ایشان پوشیده دارد، و خواص احادیث و احوال و اسباب منافع و مقادیر اموال همچنین، و به تقصیر ایشان را مؤاخذت نکند و در اهمال حقوق عتاب ننماید و به مکافات آن مشغول نشود تا صلاح ذات البین و اصلاح ایشان مرجو باشد؛ و تواند بود که بعضی به روزگار به درجه اصفیا و اولیای مخلص برسند؛ و باید که به قدر قدرت با ایشان مواسات کند، و تفقد اقارب و متعلقان ایشان لازم داند، و به قضای حاجات و اظهار بشاشت در اختلاط، چه به طبع و چه به تکلف، قیام کند، و در حال ضرورت ایشان را دست گیرد، و فی الجمله اصناف کرم خلق و حسن عهد به تقدیم رساند، تا همه کس را در دوستی او رغبت بیفزاید، و به وقت آنکه در مرتبه ایشان تفاوتی افتد و به جاهی و یا به کرامتی بیشتر برسند در طلب دوستی ایشان نیفزاید، و اتصال و قربت زیادت از معهود نطلبد.
هوش مصنوعی: دوستان غیرحقیقی که به دوستان واقعی شباهت دارند، باید با آنها به گونهای معاشرت کرد که تا حد امکان مهربانی و احسان کرد. در تعامل با این افراد باید صبور و با احتیاط بود و هیچ نکتهای را که ممکن است به ضرر آنها باشد، فراموش نکرد. همچنین لازم است که اسرار و عیوب خود را از این دوستان پنهان کرد و در مورد مسائل خاص و مالی نیز احتیاط کرد. نباید به خاطر خطاهای آنها عتاب کرد یا به آنها بیمحلی کرد و باید توجه داشت که اصلاح رفتار آنها ممکن است در آینده مفید باشد. ممکن است برخی از این افراد در گذر زمان به درجات بالاتر و افراد مورد قبول نزدیک شوند. باید با آنها به اندازه توانایی خود همدردی و حمایت کرد و در پیگیری نیازهای آنها و ابراز شادی در کنارشان کوشا بود. در مواقع نیاز نباید از کمک به آنها دریغ کرد و در نهایت، باید با نیکی و حسن رفتار، زمینه علاقه دیگران را به دوستی با خود فراهم کرد. همچنین وقتی که جایگاه این افراد تغییر کند یا به موفقیت بیشتری دست یابند، نباید توقع دوستی بیش از حد از آنها داشت.
و اما اعدا دو نوع باشند، نزدیک و دور، و هر یک به دو قسم شوند، آشکارا یا نهانی. و اهل حقد از حساب دشمنان ظاهر باشند و اهل حسد از قسم اعدای مخفی، و از دشمن نزدیک احتراز بیشتر باید کرد از جهت وقوف او بر اسرار و عورات، و در مآکل و مشارب و غیر آن ازو احتیاط واجب باید شمرد. و اصل کلی در سیاست اعدا آن بود که اگر به تحمل و مواسات و تلطف ایشان را دوست توان کرد و اصول حقد و عداوت از دلهای ایشان منقطع گردانید خود بهترین تدبیری باشد که تقدیم یافته بود، و الا مادام که به مروتی ریائی و مجاملتی ظاهر یکدیگر را می بینند بر محافظت آن توفر باید نمود و به هیچ نوع در تظاهر دشمنی رخصت نداد، که قمع شر به خیر خیر بود و قمع شر به شر شر؛ و به سفاهت اعدا مبالات نباید نمود و اغضا و تحمل و مدارات استعمال کرد، و از تمادی و منازعت و مناقشت احتراز تمام لازم دانست، چه اظهار عداوت مقتضی ازالت نعم، و تعریض انتقال دول و، استدعای افکار دایم و، هموم متوالی و، اضاعت اموال و کرامت و، تحمل ضیم و مذلت و، سفک دما و، دیگر انواع شرور باشد، و عمری که در تدبیر و تفکر و ممارست و مباشرت این افعال صرف شود هم در دنیا ضایع و منغص بود و هم در دین سبب شقاوت و خسران.
هوش مصنوعی: دشمنان به دو دسته تقسیم میشوند: نزدیک و دور. هر یک از این دستهها نیز میتوانند به صورت آشکار یا پنهان عمل کنند. افرادی که حسد دارند، معمولاً دشمنان پنهان هستند، در حالی که دشمنان نزدیک به طور واضح حسادت را نشان میدهند. از دشمنان نزدیک باید بیشتر احتراز کرد چون آنها به رازها و نقاط ضعف ما آشنا هستند. در رابطه با مسائل مالی و خوراکی نیز احتیاط ضروری است. بهترین راهکار این است که با صبر و مهربانی سعی کنیم دشمنان را به دوستان تبدیل کنیم و کینه و دشمنی را از دل آنها پاک کنیم. اما در صورتی که این امکان فراهم نباشد، باید احتیاط بیشتری داشته باشیم و از هرگونه تظاهر به دشمنی خودداری کنیم. هرگونه ابراز دشمنی میتواند منجر به از دست دادن نعمتها و مشکلات جدی شود و عملی که در این راستا انجام شود، هم در زندگی دنیا و هم در دین میتواند عواقب خفنی به همراه داشته باشد.
و اسباب عداوت ارادی پنج چیز بود: تنازع در ملک و، تنازع در مرتبه و، تنازع در رغایب و، اقدام بر شهواتی که موجب انتهاک حرم بود و، اختلاف آرا. و طریق توقی از هر صنفی احتراز از سبب آن صنف بود.
هوش مصنوعی: پنج عامل اصلی برای بروز دشمنی و کینه وجود دارد: جنگ و نزاع بر سر مالکیت، رقابت در جایگاه و مقام، نزاع بر سر خواستهها و آرزوها، اقدام به انجام کارهایی که حرمتها را زیر پا میگذارد، و اختلاف نظرها. برای جلوگیری از هر یک از این موارد، راه حل این است که از علل و عواملی که منجر به آن میشود، دوری کنیم.
و باید که از احوال دشمنان متفحص بود و در تفتیش اخبار ایشان مستقصی، تا بر مکر و خدیعت ایشان واقف گردد و مانند آن فرا پیش گیرد، و بدان بر انتقاض مساعی آن قوم ظفر یابد، و نکایت اعدا در مسامع رؤسا و دیگر مردمان مقرر باید کرد تا سخن مزخرف ایشان قبول نکنند، و مکایدی که سگال اند رواج نیابد، و در اقوال و افعال متهم گردند. و باید که معایب دشمنان نیک معلوم کند و بر نقیر و قطمیر آن واقف گردد و آن را جمع کند، و در اخفای آن شرایط احتیاط نگاه دارد، چه نشر معایب دشمن مقتضی فرسودگی او بود بران، و عدم تأثر ازان، ولیکن چون به قوت خویش آن را ظاهر گرداند کسر و قهر او حاصل آید، و اگر بر بعضی ازان او را تنبیهی کند پیش از نشر، تا چون داند که بر معایب و مثالب او وقوف یافته اند دل شکسته و ضعیف رای گردد، شاید. و در این باب تحری صدق شرط بزرگتر بود، چه کذب از دواعی قوت و استیلای خصم بود. و بر شیم و عادات هر صنفی باید که وقوف یابد تا هر چیزی را به مقابل آن دفع کند، و آنچه موجب قلق و ضجرت ایشان بود همچنین معلوم کند، که ظفر در مضمون آن مدرج بود، و بهترین تدبیری دراین ابواب آن بود که خویشتن را بر اضداد و منازعان تقدمی حقیقی حاصل کند، و در فضایلی که اشتراک میان هر دو جانب صورت بندد سبقت گیرد، تا هم کمال ذات او و هم وهن خصوم تقدیم یافته باشد، و دوستی با دشمنان فرانمودن و با دوستان ایشان موافقت و مخالطت کردن از شرایط حزم و کیاست بود، چه معرفت عورات و مزال أقدام و مواضع عثرات ایشان بدین وجه آسانتر دست دهد.
هوش مصنوعی: باید از وضعیت دشمنان آگاه شد و اخبار آنها را به دقت بررسی کرد تا به فریبها و ترفندهایشان پی برد و اقدامات لازم را انجام داد. همچنین باید اطلاعات مربوط به دشمنان را به رهبران و دیگر افراد منتقل کرد تا از زبانی که ممکن است به اشتباه پذیرفته شود، دوری کنند و ترفندهایی که آنها به کار میبرند، رواج نیابد. همچنین باید عیوب و کاستیهای دشمنان به خوبی شناسایی شده و در حفظ آنها احتیاط کرد؛ زیرا افشای عیوب دشمن باعث تضعیف او میشود، اما اگر آنها را با قدرت به نمایش بگذارند، ممکن است به شکست آنها منجر شود. در صورت نیاز، بهتر است قبل از افشای عیوب، تنبیهاتی برای دشمن اعمال شود تا آنها از این موضوع مطلع شوند و دچار احساس ضعفی شوند. صداقت در این زمینه بسیار اهمیت دارد، زیرا دروغ تنها به قدرت و تسلط دشمن میافزاید. همچنین باید با ویژگیها و عادات هر گروه آشنا شد تا بتوان به طور مؤثر با آنها مقابله کرد و عواملی که باعث ناراحتی و آزار آنها میشود را شناسایی کرد. بهترین روش در این زمینه این است که خود را در موقعیت برتری نسبت به دشمنان قرار دهیم و در نقاط مشترک با آنها جلوتر باشیم تا هم توانایی خود را نشان دهیم و هم دشمن را تضعیف کنیم. برقراری دوستی با دشمنان و تعامل با دوستان آنها از نشانههای تدبیر و هوشمندی است؛ زیرا این کار شناخت نقاط ضعف و اقدامات آنها را تسهیل میکند.
و تلفظ به دشنام و لعنت و تعرض اعراض دشمنان بغایت مذموم بود و از عقل دور، چه این افعال به نفوس و اموال ایشان مضرتی نرساند، و نفس و ذات مرتکب را فی الحال مضر بود که به سفها تشبه نموده باشد و هم خصوم را مجال دراززبانی و تسلط داده. چنین گویند که شخصی در پیش ابومسلم مروزی زبان به عرض نصر سیار آلوده کرد به تصور آنکه ابومسلم را خوش آید و ازو پسندیده دارد، ابومسلم روی ترش کرد و او را ازان به عنف زجر فرمود، و گفت اگر به سبب غرضی دستها به خون ایشان آلوده می کنیم باری درانکه زبانها به اعراض ایشان آلوده کنیم چه غرض و فایده خواهد بود؟ و چون دشمنان را آفتی رسد که خود ازان ایمن نبود و مانند آن آفت را متوقع و منتظر باشد، البته باید که شماتت ننماید و شادمانی و فرح اظهار نکند که دلیل بطر بود و به معنی آن شماتت هم با خود کرده باشد.
هوش مصنوعی: تلفظ به دشنام و لعنت به دشمنان بسیار ناپسند و غیرعقلانی است، زیرا این افعال هیچ ضرری به نفس و اموال آنها نمیزند و تنها به خود مرتکب ضرر میرساند که به رفتار احمقانهای دچار شده است. این کار همچنین به دشمنان فرصت میدهد تا به راحتی جواب دهند و از این وضعیت سوءاستفاده کنند. داستانی وجود دارد که شخصی در حضور ابومسلم مروزی شروع به ناپسند گفتن درباره نصر سیار کرد با این تصور که ابومسلم از این موضوع خوشش بیاید، اما ابومسلم به شدت ناراحت شد و او را به خاطر این رفتار توبیخ کرد. او گفت: اگر به خاطر هدفی دستهایمان به خون آنها آلوده است، پس چه فایدهای در این است که زبانهایمان به اهانت به آنها آلوده شود؟ و اگر دشمنان به بلایی دچار شوند که خودشان از آن در امان نیستند، نباید از این موضوع شادمان شوند یا به تمسخر آنها پرداخته و خوشحالی نشان دهند، زیرا این نشاندهنده غرور و خودپسندی است و خودشان نیز به نوعی به آنها توهین کردهاند.
و اگر دشمن به حمایت او آید و از حریم او مأمنی سازد، یا در چیزی که اقتضای وفای امانتی کند اعتمادی نماید، غدر و مکر و خیانت استعمال نکند و مروت و کرم بکار دارد، و چنان کند که ملامت و مذمت به دشمن مخصوص گردد و حسن عهد و نیکو سیرتی او همه کس را معلوم.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به حمایت از او بیاید و جایی برای پناهندگی در اختیار او قرار دهد، یا در امری که نیاز به وفای به عهد دارد، اعتمادی به او کند، نباید از فریب، نیرنگ و خیانت استفاده کند و باید مروت و بخشندگی را در نظر بگیرد. او باید طوری عمل کند که سرزنش و انتقاد تنها متوجه دشمن باشد و امانتداری و نیکویی سیرتش برای همه آشکار شود.
و دفع ضرر اعدا را سه مرتبه بود: اول اصلاح ایشان فی انفسهم اگر میسر باشد، و الا اصلاح ذات البین؛ و دوم احتراز از مخالطت ایشان به بعد جوار یا سفری دور که اختیار کند؛ و سیم قهر و قمع، و این آخر همه تدبیرها باشد؛ و با وجود شش شرط بران اقدام توان نمود: اول آنکه دشمن شریر بود به ذات خویش و اصلاح او به هیچ طریق صورت نبندد؛ و دوم آنکه به هیچ وجه از وجوه، جز قهر، خویشتن را از تعرض او خلاصی نبیند؛ و سیم آنکه داند که اگر ظفر او را بود زیادت ازین که این کس ارتکاب خواهد کرد استعمال کند؛ و چهارم آنکه اظهار قصد و سعی در ازالت خیرات ازو مشاهده کرده باشد؛ و پنجم آنکه در قهر او به رذیلتی مانند خیانت و غدر موسوم نشود؛ و ششم آنکه آن را عاقبتی مذموم چه در دنیا و چه در آخرت متوقع نبود، و مع ذلک اگر قهر او به دست دشمنی دیگر کند بهتر، و انتهاز فرصت با وجود مهلت از لوازم حزم باشد.
هوش مصنوعی: برای دفع ضرر دشمنان، سه روش وجود دارد: ابتدا اگر ممکن باشد، اصلاح خود آنها؛ اگر نشد، اصلاح روابط بین افراد؛ و دوم، دوری از ملاقات و همنشینی با آنها از طریق انتخاب مکانی دور یا سفر به مکانهای دور؛ و سوم، در نهایت، قهر و مجازات نسبت به آنها که آخرین گزینه است. برای اقدام به این کار شش شرط لازم است: نخست، اینکه دشمن ذاتاً شریر باشد و اصلاح او ممکن نباشد؛ دوم، اینکه راهی جز قهر برای نجات از تعرض او وجود نداشته باشد؛ سوم، اینکه بداند اگر پیروز شود، ضرر بیشتری نسبت به آنچه قصد کرده به بار میآورد؛ چهارم، اینکه از او قصد حذف خیرات را دیده باشد؛ پنجم، اینکه در انجام قهر به صفتی زشت نظیر خیانت و غدر معروف نشود؛ و ششم، اینکه انتظار عواقب بدی برای این کار در دنیا و آخرت نداشته باشد. همچنین اگر بتواند از طریق دشمن دیگری قهر کند بهتر است و استفاده فرصت در زمان مناسب از حکمتها محسوب میشود.
و اما حسود را به اظهار نعم و مراآت فضایل و دیگر چیزهایی که مستدعی غیظ و ایذای او بود و بر رذیلتی مشتمل نه، رنجور دل و گداخته تن دارد، و از کید او احتراز کند و جهد نماید در آنکه مردمان بر سیرت او واقف شوند.
هوش مصنوعی: حسود باید برای نشان دادن شایستگیها و ویژگیهای خوب خود، به بیان نعمات و فضایل بپردازد، تا خشم و آزار او را تحریک نکند و در عین حال، از شیطنت او دوری کند. او باید تلاش کند تا مردم از باطن و سیرت واقعی او آگاه شوند.
و اما معاشرت با کسانی که نه دوست باشند و نه دشمن هم مختلف باش، و هر کس را بدانچه مستحق آن بود تلقی کردن به مصلحت نزدیکتر، مثلا نصحا را، و آن قومی باشند که به نصیحت همه کس تبرع نمایند، خدمت کند و با ایشان مخالطت کند و سخن ایشان بشنود و بشاشت و ابتهاج به دیدار ایشان ظاهر گرداند، اما در قبول قول هر کسی مسارعت ننماید و به ظواهر احوال مغرور نشود، بلکه تأمل کند تا بر غرض هر کسی واقف شود و حق از باطل فرق کند، بعد ازان بر وجه اصوب برود، و صلحا را، و آن جماعتی باشند که به اصلاح ذات البین مشغول باشند، از روی تبرع مدح و ثنا گوید، و به کرامات و اصناف تبجیل مخصوص دارد و بدیشان تشبه نماید، چه مذاهب ایشان به نزدیک همه خلق محمود بود، و با سفها حلم بکار دارد و به سفاهت ایشان مبالات و التفات نکند تا از ایذای او اعراض کنند، و اگر به شتم و سفه ایشان مبتلا شود آن را حقیر شمرد، و بدان توجع و تألم فرا ننماید و به مکافات مشغول نشود، بلکه به سکون و تأنی اصلاح حال یا مفارقت و ترک مخالطت ایشان به تقدیم رساند، و تا تواند مجالست این صنف اختیار نکند و مجادله و مجارات ایشان محظور شمرد، و با اهل تکبر تواضع ننماید بلکه به سیرت ایشان با ایشان کار کند تا ازان متألم و منزجر شوند، که التکبر علی المتکبر صدقه، چه تواضع با این قوم موجب استهانت و تحقیر بود و در اصابت خود متیقن شوند، و پندارند که بر همه کس واجب است خدمت و تذلل کردن، و چون ضد این باشد دانند که گناه ایشان را بوده است و یمکن که با سر تواضع و حسن سیرت آیند.
هوش مصنوعی: برای ارتباط با افرادی که نه دوستاند و نه دشمن، باید رویکردی متفاوت در پیش گرفت. هر فرد را باید بر اساس شایستگیها و لایق بودنش تشخیص داد و این بهتر است. کسانی که به نصیحت دیگران میپردازند، شایسته احترام و معاشرت هستند. با آنها باید سخن گفت و از دیدارشان خوشحال بود، ولی نباید به آسانی به حرفهای هر کسی اعتماد کرد و از ظاهرشان فریب خورد. لازم است که با دقت و تفکر از نیت واقعی هر کس آگاه شویم تا بتوانیم حق را از باطل تشخیص دهیم و بر اساس این شناخت، رفتار مناسبی داشته باشیم.
همچنین، افرادی که در پی اصلاح روابط میان مردم هستند، باید مورد ستایش و احترام قرار گیرند و به ویژگیهای مثبت آنها ارج نهیم. در مقابل بیادبان، باید صبور بود و به رفتارهای آنان توجهی نکرد تا از آزارشان دوری کرد. اگر به توهین و بیاحترامی آنها دچار شدیم، باید آن را ناچیز شمرد و از آن اثر نگرفت. به جای انتقام و درگیری، باید یا به اصلاح رفتار خود و طرف مقابل پرداخت و یا با دوری از ایشان، آرامش را حفظ کرد.
افزون بر این، بهتر است دوری از مجادله و بحث با افراد متکبر را مد نظر قرار داد و به آنها تواضع نکرد، زیرا این کار ممکن است سبب تحقیر و بیاحترامی نسبت به خودتان شود. با سیرت نیکو با آنها رفتار کنید تا موجب ناراحتی و دوری آنان از خود شوید، چرا که تواضع در برابر متکبران ممکن است باعث افزایش خود بزرگ بینی آنان شود. به آنها نشان دهید که درست نیست که همه باید در خدمت و ذلت آنها باشند و اگر عکس این رفتار باشد، بیاحترامی آنان مشخص میشود و ممکن است با فروتنی و رفتار نیکو به سمت شما بیایند.
و با اهل فضائل اختلاط کند و ازیشان استفادت واجب شمرد، و معاونت و مساعدت ایشان به غنیمت دارد، و جهد کند تا از زمره ایشان باشد، و با همسایه بد و عشیرت ناسازگار صبر کند و مدارا و مجامله استعمال فرماید، و یقین داند که لئیمان به بدن صابرتر باشند و کریمان به نفس، و هم برین منوال و نمط با هر کسی آنچه عقل اقتضا کند و حزم و کیاست اشارت، بکار می دارد، و در صلاح عموم خلق و صلاح خصوص خود به قدر استطاعت می کوشد.
هوش مصنوعی: شخص باید با افراد نیکوکار ارتباط برقرار کند و از آنان بهرهمند شود. همچنین باید در کمک به آنها کوشا باشد و تلاش کند که جزو آن گروه شود. در کنار این، باید با همسایههای بد و خویشاوندان ناسازگار صبور باشد و با آنها مدارا کند. باید بداند که انسانهای نیکو بیشتر به خوبیهایشان پایبندند و افراد پستتر معمولاً تحمل بیشتری دارند. او باید بر اساس عقل و حکمت با هر کسی رفتار کند و در جهت بهبود وضعیت عموم مردم و بهبود شرایط خود به اندازه تواناییاش کوشش کند.
و اما زیردستان هم اصناف باشند؛ متعلمان را نیکو دارد و در احوال طبایع و سیرتهای ایشان نظر کند، اگر مستعد انواع علوم باشند و به سیرت خیر موسوم، علم ازیشان منع نکند و بران تحمل منتی یا مؤونتی نطلبد، و در ازاحت علت ایشان کوشد، و خداوندان طباع ردیء را که تعلم از روی شره کنند به تهذیب اخلاق فرماید، و بر معایب ایشان تنبیه دهد و به حسب استعداد تکیمل کند، و علمی که سبب توسل ایشان بود به اغراض فاسده ازیشان بازدارد، و بلیدان را بر چیزی که به فهم ایشان نزدیکتر بود و بر فایده مشتمل تر، حث کند، و از تضییع عمر اجتناب فرماید، و سائلان را اگر ملح باشند از الحاح زجر کند و اجابت التماس در توقف دارد مگر که صادق الحاجه باشند، و میان محتاج و طامع تمییز کند و طامع را از طمع باز دارد و به مطلوب نرساند، تا باشد که سبب اصلاح او شود، و محتاج را عطا دهد و با ایشان مواسات کند و در اسباب معاش مدد دهد، و مادام که به إخلالی در امور نفس و عیال مؤدی نبود بر ایشان ایثار کند، و ضعفا را دست گیرد و بر ایشان رحمت نماید، و مظلومان را اعانت کند.
هوش مصنوعی: زیردستان باید به طبقاتی تقسیم شوند. معلمان باید به خوبی به رفتار و ویژگیهای ذهنی طلاب توجه کنند و ببینند که آیا آنها برای یادگیری علوم مختلف مستعد هستند یا خیر. اگر طلاب دارای ویژگیهای نیکو باشند، یادگیری آنها نباید مبتنی بر انتظار پاداش یا باری سنگین باشد. باید سعی کنند که دلایل ناکامی آنها را در یادگیری بررسی کنند و در عین حال افرادی که فقط به خاطر ولع یاد میگیرند، باید به اصلاح اخلاقی هدایت شوند. همچنین، باید نکات ضعف آنها را به آنها گوشزد کنند و با توجه به ظرفیتشان، کمک کنند که به کمال برسند. علمهایی که انگیزههای نادرست به دنبال دارند، باید از آنها دور نگه داشته شوند. این کار به ویژه برای افرادی که باید روی مسائلی تمرکز کنند که برایشان قابل درکتر و سودمندتر است، باید انجام شود. باید از هدر رفتن زمان بپرهیزند و اگر سؤالات و درخواستهایی بهجا بهویژه از طرف افرادی که فرایند یادگیری را مختل میکنند، مطرح باشد، باید از طرح آنها جلوگیری کنند و تنها به کسانی که نیاز واقعی دارند، پاسخ دهند. باید بین نیازمندان و طمعورزان تفاوت قائل شوند و طمعکاران را از آرزوهای بیحساب بازدارند تا احتمال اصلاح آنها وجود داشته باشد. در مقابل، کمک مناسبی به نیازمندان ارائه دهند و با آنان همدل باشند و در تأمین نیازهای زندگی به آنها یاری رسانند. تا زمانی که مشکلاتی در زندگی شخصی و خانوادهی آنها نباشد، باید به آنها کمک کنند و از افراد ضعیف حمایت کنند و به مظلومان یاری برسانند.
و در همه ابواب خیر نیت راستی و پاکی کند، و به خیر مطلق که منبع خیرات و مفیض کرامات اوست، تعالی و تقدس، تشبه نماید. ان شاء الله، تعالی.
هوش مصنوعی: در تمام امور، نیت خود را خالص و پاک نگه دارد و به خیر مطلق که منبع تمام خیریها و بخشنده کرامات است، شباهت پیدا کند. ان شاء الله، تعالی.