گنجور

فصلی که بعد از تألیف کتاب بدان الحاق کرده شد

در شهور سنه ثلث و ستین و ستمایه، که بعد از تحریر این کتاب بود به مدت سی سال، از حضرت پادشاه پادشاهان جهان، خلد ملکه، یکی از بزرگان جهان که در اکثر فنون فضائل بر سر آمده اهل عالم است، و آن مخدوم معظم ملک الامراء فی العالم جلال الدوله والدین مفخر جهان عبد العزیز، اعز الله انصاره و ادام جلاله، است، به این دیار رسید و این کتاب را به مطالعه همایون خود مشرف گردانید، فرمود که: در اثنای ذکر فضائلی که در این کتاب موجود است ذکر فضیلتی بس بزرگ مفقود است، و آن رعایت حق پدر و مادر است که تالی عبادت خالق است، چنانکه فرموده است، عز من قائل: و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین احسانا، بایستی که در حث بر این فضیلت و زجر از رذیلتی که مقابل آنست، یعنی عقوق، هم اشارتی رفته بودی. محرر این کتاب هر چند به هر موضع ذکر این معنی به طریق تلویح و تعریض ایراد کرده است اما چون این نقد به جای خود بود این معانی به ذیل فصل چهارم از مقالت دوم، که در سیاست و تدبیر و تأدیب اولاد است، الحاق کرد و در صدر فصل این قدر بیفزود بعد از ذکر تأدیب اولاد، رعایت حقوق پدران و مادران، و آن سطرها اینست که در آخر این فصل می نویسند.

در ذکر رعایت حقوق پدران و مادران و زجر از عقوق ایشان و اما سبیل فرزندان در تحری رضای پدران و مادران و وجوب رعایت حقوق ایشان بر فرزندان، هر چند در تنزیل به چند موضع ذکر فرموده است، در این کتاب نیز به طریق عقل از آنچه در فصل هفتم از قسم دوم از مقالت اول، که مقصور است بر بیان شرف عدالت بر دیگر فضائل و شرح اقسام و احوال عدالت، یاد کرده ایم معلوم شود، و آن آنست که ذکر نعمتهای باری، تعالی، رفته است و وجوب شکر و عبادت او به قدر استطاعت به إزای آنکه مقتضای سیرت عدالت است بیان کرده، چه بعد از نعمتهای باری، تعالی، هیچ چیز در مقابل آن خیرات نیفتد که از پدران و مادران به فرزندان می رسد: اولا پدر اول سببی است از اسباب ملاصق مر وجود فرزند را، و بعد ازان سبب تربیت و اکمال اوست تا هم از فواید جسمانی که به پدر متعلق است کمالات جسمانی، چون نشو و نما و تغذی و غیر آن که اسباب بقا و کمال شخص فرزندند، می یابد، و هم از تدبیر نفسانی او کمالات نفسانی، چون ادب و هنر و صناعات و علوم و طریق تعیش که اسباب بقا و کمال نفس فرزندند، حاصل می کند، و به انواع تعب و مشقت و تحمل اوزار جمع دنیاوی می کند و از جهت او ذخیره می نهد، و او را بعد از وفات خود به قائم مقامی خود می پسندد.

و ثانیا مادر در بدو وجود مشارک و مساهم پدر است در سببیت به آن وجه که اثری که پدر مؤدی آنست مادر قابل شده است، و تعب حمل نه ماهه، و مقاسات خطر ولادت، و اوجاع و آلام که در آن حالت باشد،کشیده، و هم سبب اقرب است در رسانیدن قوت به فرزند که ماده حیات اوست، و مباشر تربیت جسمانی به جذب منافع به او و دفع مضار ازو مدتی مدید شده، و از فرط اشفاق و حفاوت حیات او را بر حیات خود ترجیح داده.

پس عدالت چنان اقتضا کند که بعد از ادای حقوق خالق هیچ فضیلت زیادت از رعایت حقوق پدر و مادر و شکر نعمتهای ایشان و تحصیل مرضات ایشان نباشد، و به وجهی این قسم از قسم اول به رعایت اولی است، چه خالق از مکافات حقوق نعمتهای او مستغنی است، و پدر و مادر به آن محتاج اند، و روزگار فرزند را تا به خدمت و حق گزاری ایشان قیام نماید منتظر و مترصد، و اینست علت مقارنت احسان والدین با اعتراف به وحدانیت و التزام عبادت، و غرض از حث اصحاب شرایع بر این معنی آنست که تا اکتساب این فضیلت کنند.

و رعایت حقوق پدر و مادر به سه چیز باشد:

اول دوستی خالص ایشان را به دل، و تحری رضای ایشان به قول و عمل، مانند تعظیم و طاعت و خدمت و سخن نرم و تواضع و امثال آن در هر چه مؤدی نباشد به مخالفت رضای باری، تعالی، یا به خللی محذورعنه، و در آنچه مؤدی باشد به یکی ازان، مخالفت بر سبیل مجاملت کردن نه بر سبیل مکاشفت و منازعت.

و دوم مساعدت با ایشان در مقتنیات پیش از طلب، بی شایبه منت و طلب عوض به قدر امکان، مادام که مؤدی نباشد به محذوری بزرگ که احتراز ازان واجب باشد.

و سیم اظهار خیرخواهی ایشان در سر و علانیت به دنیا و آخرت، و محافظت وصایا و اعمال بر که به آن هدایت کرده باشند، چه در حال حیات ایشان و چه بعد از وفات ایشان.

و به سببی که در فصل چهارم از مقالت سیم، که مقرر است بر ذکر فضیلت محبت، بیان خواهد رفت، و آن آنست که محبت پدر و مادر فرزند را محبتی طبیعی است و محبت فرزند ایشان را محبتی ارادی، و به این سبب در شرایع اولاد را به احسان با آبا و امهات زیادت ازان فرموده اند که آبا و امهات را به احسان با ایشان.

و فرق میان حقوق پدران و حقوق مادران از آنچه گفتیم معلوم شود، چه حقوق پدر روحانی تر است، و به آن سبب فرزندان را تنبیه بران بعد از تعقل حاصل آید. و حقوق مادران جسمانی تر، و به آن سبب هم در اول احساس فرزندان آن را فهم کنند و به مادران میل زیادت نمایند، و به این قضیه ادای حقوق پدران به بذل طاعت و ذکر خیر و دعا و ثنا که روحانی تر است زیادت باید، و ادای حقوق مادران به بذل مال و ایثار اسباب تعیش و انواع احسان که جسمانی تر باشد زیادت باید.

و اما عقوق که رذیلتی است مقابل این فضیلت هم از سه نوع باشد:

اول ایذای پدران و مادران به نقصان محبت یا به اقوال و افعال یا آنچه مؤدی باشد به بعضی ازان، مانند تحقیر و سفاهت و استهزا و غیر آن.

و دوم بخل و مناقشت با ایشان در اموال و اسباب تعیش، یا بذل با طلب عوض یا مشوب به منت، یا گران شمردن احسانی که با ایشان رود.

و سیم اهانت ایشان و بی شفقتی نمودن در نهان یا آشکارا و در حال حیات یا بعد از ممات و خوار داشتن نصایح و وصایای ایشان.

و همچنان که احسان والدین تالی صحت عقیدت است عقوق نیز تالی فساد عقیدت باشد.

و کسانی که به مثابت پدران و مادران باشند، مانند اجداد و اعمام و اخوال و برادران بزرگتر و دوستان حقیقی پدران و مادران، هم به مثابت ایشان باشند در وجوب رعایت حرمت ایشان، و بذل معاونت در اوقات احتیاج، و احتراز از آنچه مؤدی باشد به کراهیت ایشان.

و از دیگر فصول این کتاب که در بیان ذکر معاشرت با اصناف خلق گفته آید بر مقاصد این باب اطلاع تمام حاصل گردد، انشاء الله، تعالی، و هو ولی التوفیق.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در شهور سنه ثلث و ستین و ستمایه، که بعد از تحریر این کتاب بود به مدت سی سال، از حضرت پادشاه پادشاهان جهان، خلد ملکه، یکی از بزرگان جهان که در اکثر فنون فضائل بر سر آمده اهل عالم است، و آن مخدوم معظم ملک الامراء فی العالم جلال الدوله والدین مفخر جهان عبد العزیز، اعز الله انصاره و ادام جلاله، است، به این دیار رسید و این کتاب را به مطالعه همایون خود مشرف گردانید، فرمود که: در اثنای ذکر فضائلی که در این کتاب موجود است ذکر فضیلتی بس بزرگ مفقود است، و آن رعایت حق پدر و مادر است که تالی عبادت خالق است، چنانکه فرموده است، عز من قائل: و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین احسانا، بایستی که در حث بر این فضیلت و زجر از رذیلتی که مقابل آنست، یعنی عقوق، هم اشارتی رفته بودی. محرر این کتاب هر چند به هر موضع ذکر این معنی به طریق تلویح و تعریض ایراد کرده است اما چون این نقد به جای خود بود این معانی به ذیل فصل چهارم از مقالت دوم، که در سیاست و تدبیر و تأدیب اولاد است، الحاق کرد و در صدر فصل این قدر بیفزود بعد از ذکر تأدیب اولاد، رعایت حقوق پدران و مادران، و آن سطرها اینست که در آخر این فصل می نویسند.
هوش مصنوعی: در سال سی و یکم پس از تحریر کتاب، یکی از بزرگان عالم که در بسیاری از حوزه‌های فضیلت و دانش شناخته‌شده است، به این دیار آمد و این کتاب را مطالعه کرد. او از جمله مهم‌ترین شخصیت‌های جهان است و در این دیدار به نکته‌ای اشاره کرد که فضیلت مهمی در کتاب نادیده مانده است. او یادآور شد که احترام به والدین، که معادل با عبادت خداوند است، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. با استناد به آیه‌ای از قرآن، بر اهمیت این موضوع تاکید کرد و افزود که باید در این کتاب نیز به این فضیلت پرداخته شود و از ناپسندی‌هایی که مقابل آن وجود دارد، یعنی ناسپاسی نسبت به والدین، دوری گزید. نویسنده این کتاب هرچند در جاهای مختلف به این موضوع اشاره کرده بود، اما به خاطر اهمیت آن تصمیم گرفت که به صورت جدی‌تری در فصل مربوط به تربیت فرزندان، این موضوع را بررسی کند و پس از بحث درباره تربیت، به رعایت حقوق والدین نیز اشاره کند.
در ذکر رعایت حقوق پدران و مادران و زجر از عقوق ایشان و اما سبیل فرزندان در تحری رضای پدران و مادران و وجوب رعایت حقوق ایشان بر فرزندان، هر چند در تنزیل به چند موضع ذکر فرموده است، در این کتاب نیز به طریق عقل از آنچه در فصل هفتم از قسم دوم از مقالت اول، که مقصور است بر بیان شرف عدالت بر دیگر فضائل و شرح اقسام و احوال عدالت، یاد کرده ایم معلوم شود، و آن آنست که ذکر نعمتهای باری، تعالی، رفته است و وجوب شکر و عبادت او به قدر استطاعت به إزای آنکه مقتضای سیرت عدالت است بیان کرده، چه بعد از نعمتهای باری، تعالی، هیچ چیز در مقابل آن خیرات نیفتد که از پدران و مادران به فرزندان می رسد: اولا پدر اول سببی است از اسباب ملاصق مر وجود فرزند را، و بعد ازان سبب تربیت و اکمال اوست تا هم از فواید جسمانی که به پدر متعلق است کمالات جسمانی، چون نشو و نما و تغذی و غیر آن که اسباب بقا و کمال شخص فرزندند، می یابد، و هم از تدبیر نفسانی او کمالات نفسانی، چون ادب و هنر و صناعات و علوم و طریق تعیش که اسباب بقا و کمال نفس فرزندند، حاصل می کند، و به انواع تعب و مشقت و تحمل اوزار جمع دنیاوی می کند و از جهت او ذخیره می نهد، و او را بعد از وفات خود به قائم مقامی خود می پسندد.
هوش مصنوعی: در مورد رعایت حقوق والدین و آثار منفی نادیده گرفتن این حقوق، همچنین توجه به مسئولیت‌های فرزندان در جلب رضایت پدران و مادران و الزامات توجه به حقوق ایشان، در متون مختلفی بحث شده است. در این کتاب نیز با توجه به عقل و مباحث مربوط به عدالت، که در فصل هفتم از بخش دوم مقاله اول مطرح شده، به این موضوع پرداخته‌ایم. بیان شده است که شکر و عبادت خداوند بر اساس نعمت‌هایی که به انسان داده است ضروری است. زیرا بعد از نعمت‌های الهی، هیچ چیز به اندازه خوبی‌هایی که والدین به فرزندانشان هدیه می‌دهند، اهمیت ندارد. والدین به‌ویژه پدر، نقش اساسی در وجود فرزند دارند و علاوه بر فراهم کردن نیازهای جسمانی مانند رشد و تغذیه، در تربیت و تکامل روحی و علمی فرزندان نیز سهم بسزایی ایفا می‌کنند. پدر با تلاش و زحمتی که برای فرزندش می‌کشد، سعی می‌کند تا آینده‌ای بهتر برای او رقم بزند و حتی پس از مرگ خود، نگران آینده فرزندش است.
و ثانیا مادر در بدو وجود مشارک و مساهم پدر است در سببیت به آن وجه که اثری که پدر مؤدی آنست مادر قابل شده است، و تعب حمل نه ماهه، و مقاسات خطر ولادت، و اوجاع و آلام که در آن حالت باشد،کشیده، و هم سبب اقرب است در رسانیدن قوت به فرزند که ماده حیات اوست، و مباشر تربیت جسمانی به جذب منافع به او و دفع مضار ازو مدتی مدید شده، و از فرط اشفاق و حفاوت حیات او را بر حیات خود ترجیح داده.
هوش مصنوعی: مادر در آغاز زندگی نقش مهمی در شکل‌گیری فرزند دارد و به‌نوعی با پدر در این امر سهیم است. تأثیر پدر بر ایجاد فرزند به واسطه مادر امکان‌پذیر می‌شود. مادر نه ماه بارداری را با مشکلات و دردهای بسیار تحمل می‌کند و در این مدت به تأمین نیازهای فرزندش، از جمله تأمین غذا و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی کمک می‌کند. او همچنین به خاطر محبت و علاقه‌اش، زندگی خود را به خاطر فرزندش ترجیح می‌دهد.
پس عدالت چنان اقتضا کند که بعد از ادای حقوق خالق هیچ فضیلت زیادت از رعایت حقوق پدر و مادر و شکر نعمتهای ایشان و تحصیل مرضات ایشان نباشد، و به وجهی این قسم از قسم اول به رعایت اولی است، چه خالق از مکافات حقوق نعمتهای او مستغنی است، و پدر و مادر به آن محتاج اند، و روزگار فرزند را تا به خدمت و حق گزاری ایشان قیام نماید منتظر و مترصد، و اینست علت مقارنت احسان والدین با اعتراف به وحدانیت و التزام عبادت، و غرض از حث اصحاب شرایع بر این معنی آنست که تا اکتساب این فضیلت کنند.
هوش مصنوعی: عدالت به ما می‌گوید که پس از رعایت حقوق خالق، هیچ فضیلت مهم‌تری از احترام به حقوق پدر و مادر و قدردانی از نعمت‌های آن‌ها وجود ندارد. در حقیقت، این نوع احترام و رعایت حقوق پدر و مادر اهمیت بیشتری دارد، زیرا خالق به پاداش نعمت‌هایش نیازی ندارد، اما پدر و مادر به آن نیازمندند. زندگی فرزند باید در خدمت و وفای به حقوق آن‌ها سپری شود. به همین دلیل است که احسان به والدین همواره با یادآوری وحدت و عبادت خداوند همراه است، و هدف از تأکید بر این مسئله در ادیان مختلف، تشویق به کسب این فضیلت بزرگ است.
و رعایت حقوق پدر و مادر به سه چیز باشد:
هوش مصنوعی: رعایت حقوق پدر و مادر شامل سه مورد می‌شود:
اول دوستی خالص ایشان را به دل، و تحری رضای ایشان به قول و عمل، مانند تعظیم و طاعت و خدمت و سخن نرم و تواضع و امثال آن در هر چه مؤدی نباشد به مخالفت رضای باری، تعالی، یا به خللی محذورعنه، و در آنچه مؤدی باشد به یکی ازان، مخالفت بر سبیل مجاملت کردن نه بر سبیل مکاشفت و منازعت.
هوش مصنوعی: ابتدا باید دوستی خالصانه را در دل پرورش دهید و رضایت ایشان را در گفتار و عمل جستجو کنید. این شامل احترام، اطاعت، خدمت، گفتار نرم و تواضع و موارد مشابه در مسائلی می‌شود که باعث مخالفت با رضایت خداوند نگردد یا نقصی به وجود نیاورد. اگر در مواردی ممکن است به ابزارهای مذکور برسید، مخالفت شما باید به شکل مجامله باشد نه به صورت علنی و نزاع‌آمیز.
و دوم مساعدت با ایشان در مقتنیات پیش از طلب، بی شایبه منت و طلب عوض به قدر امکان، مادام که مؤدی نباشد به محذوری بزرگ که احتراز ازان واجب باشد.
هوش مصنوعی: دوم، کمک به آنها در ضروریات قبل از درخواست، بدون اینکه به آنها منت بگذاریم یا توقع پاداشی داشته باشیم، تا وقتی که شخصی در وضعیتی بحرانی نیست که نجات از آن ضروری باشد.
و سیم اظهار خیرخواهی ایشان در سر و علانیت به دنیا و آخرت، و محافظت وصایا و اعمال بر که به آن هدایت کرده باشند، چه در حال حیات ایشان و چه بعد از وفات ایشان.
هوش مصنوعی: این متن به بیان نیکی و علاقه‌مندی افرادی اشاره دارد که در زندگی و بعد از آن، به جهان و آخرت دیگران اهمیت می‌دهند. آنها همچنین به دنبال حفظ و رعایت دستورات و کارهایی هستند که به دیگران راهنمایی کرده‌اند، چه در زمان حیاتشان و چه پس از آن.
و به سببی که در فصل چهارم از مقالت سیم، که مقرر است بر ذکر فضیلت محبت، بیان خواهد رفت، و آن آنست که محبت پدر و مادر فرزند را محبتی طبیعی است و محبت فرزند ایشان را محبتی ارادی، و به این سبب در شرایع اولاد را به احسان با آبا و امهات زیادت ازان فرموده اند که آبا و امهات را به احسان با ایشان.
هوش مصنوعی: در فصل چهارم از نوشته‌ای که به بررسی فضیلت محبت می‌پردازد، بیان خواهد شد که محبت والدین نسبت به فرزند یک نوع عشق طبیعی است، در حالی که محبت فرزند به والدین نتیجه‌ای ارادی است. به همین دلیل در قوانین و احکام، تأکید بیشتری بر نیکی و احترام فرزند به پدر و مادر وجود دارد، تا آنها به نیکی و احترام نسبت به فرزندان خود توجه کنند.
و فرق میان حقوق پدران و حقوق مادران از آنچه گفتیم معلوم شود، چه حقوق پدر روحانی تر است، و به آن سبب فرزندان را تنبیه بران بعد از تعقل حاصل آید. و حقوق مادران جسمانی تر، و به آن سبب هم در اول احساس فرزندان آن را فهم کنند و به مادران میل زیادت نمایند، و به این قضیه ادای حقوق پدران به بذل طاعت و ذکر خیر و دعا و ثنا که روحانی تر است زیادت باید، و ادای حقوق مادران به بذل مال و ایثار اسباب تعیش و انواع احسان که جسمانی تر باشد زیادت باید.
هوش مصنوعی: تفاوت حقوق پدران و مادران به وضوح مشخص است. حقوق پدران بیشتر جنبه روحانی دارد و بنابراین تنبیه فرزندان پس از کسب عقل و درک به آن مربوط می‌شود. در مقابل، حقوق مادران جنبه جسمانی‌تری دارد و فرزندان اولیه‌ترین احساسات خود را نسبت به مادران درک می‌کنند و به آنان بیشتر تمایل دارند. به همین دلیل، احترام به پدران باید با اطاعت، ذکر خیر، دعا و ستایش بیشتر همراه باشد که جنبه روحانی دارد. از طرف دیگر، احترام به مادران باید با ارائه مالی، ایثار در امکانات زندگی و انواع کمک‌های مادی بیشتر نشان داده شود که جنبه جسمانی‌تری دارد.
و اما عقوق که رذیلتی است مقابل این فضیلت هم از سه نوع باشد:
هوش مصنوعی: عقوق به عنوان یک نادرستی اخلاقی که نقطه‌ی مقابل این فضیلت است، نیز به سه دسته تقسیم می‌شود.
اول ایذای پدران و مادران به نقصان محبت یا به اقوال و افعال یا آنچه مؤدی باشد به بعضی ازان، مانند تحقیر و سفاهت و استهزا و غیر آن.
هوش مصنوعی: در ابتدا، رفتار والدین که می‌تواند نشان‌دهنده کمبود محبت باشد، شامل سخن گفتن یا عملیاتی است که ممکن است به تحقیر، بی‌خود بودن، تمسخر و موارد مشابه منجر شود.
و دوم بخل و مناقشت با ایشان در اموال و اسباب تعیش، یا بذل با طلب عوض یا مشوب به منت، یا گران شمردن احسانی که با ایشان رود.
هوش مصنوعی: دومین مورد به خساست و گفتگو در مورد اموال و وسایل زندگی مربوط می‌شود، همچنان که ممکن است با درخواست پاداش یا با لحن نامناسب و با یادآوری لطفی که به دیگران کرده‌ایم، همراه باشد یا اینکه کم‌ارزش شمردن کمک‌ها و احسان‌هایی که به دیگران ارائه داده‌ایم.
و سیم اهانت ایشان و بی شفقتی نمودن در نهان یا آشکارا و در حال حیات یا بعد از ممات و خوار داشتن نصایح و وصایای ایشان.
هوش مصنوعی: این جمله به بیان رفتار نادرست و بی‌احترامی به دیگران اشاره دارد، چه در زمان زندگی آنها و چه پس از فوتشان. همچنین به نادیده گرفتن نصایح و وصایای آنها اشاره می‌کند، چه به صورت علنی و چه به صورت پنهانی.
و همچنان که احسان والدین تالی صحت عقیدت است عقوق نیز تالی فساد عقیدت باشد.
هوش مصنوعی: همانطور که نیکی به والدین درستی عقیده را به دنبال دارد، نافرمانی از آن‌ها نیز می‌تواند باعث فساد در عقیده شود.
و کسانی که به مثابت پدران و مادران باشند، مانند اجداد و اعمام و اخوال و برادران بزرگتر و دوستان حقیقی پدران و مادران، هم به مثابت ایشان باشند در وجوب رعایت حرمت ایشان، و بذل معاونت در اوقات احتیاج، و احتراز از آنچه مؤدی باشد به کراهیت ایشان.
هوش مصنوعی: کسانی که به نوعی به پدران و مادران تعلق دارند، مثل اجداد، عموها، دایی‌ها، برادران بزرگ‌تر و دوستان واقعی پدران و مادران، نیز باید مورد احترام قرار گیرند و در زمان نیاز، به آن‌ها کمک شود. همچنین باید از کارهایی که ممکن است باعث نارضایتی و کراهت آن‌ها شود، پرهیز کرد.
و از دیگر فصول این کتاب که در بیان ذکر معاشرت با اصناف خلق گفته آید بر مقاصد این باب اطلاع تمام حاصل گردد، انشاء الله، تعالی، و هو ولی التوفیق.
هوش مصنوعی: در سایر بخش‌های این کتاب که درباره‌ی معاشرت با انواع مردم صحبت می‌شود، اطلاعات کاملی در مورد اهداف این فصل به دست خواهد آمد، ان‌شاءالله، و او ولی موفقیت است.