و چون فرزند در وجود آید ابتدا به تسمیه او باید کرد به نامی نیکو، چه اگر نامی ناموافق برو نهد مدت عمر ازان ناخوشدل باشد. پس دایه ای اختیار باید کرد که احمق و معلول نباشد، چه عادات بد و بیشتر علتها به شیر تعدی کند از دایه به فرزند.
و چون رضاع او تمام شود به تأدیب و ریاضت اخلاق او مشغول باید پیشتر از آنکه اخلاق تباه فراگیرد، چه کودک مستعد بود و به اخلاق ذمیمه میل بیشتر کند به سبب نقصانی و حاجاتی که در طبیعت او بود، و در تهذیب اخلاق او اقتدا به طبیعت باید کرد، یعنی هر قوت که حدوث او در بنیت کودک بیشتر بود تکمیل آن قوت مقدم باید داشت. و اول چیزی از آثار قوت تمییز که در کودک ظاهر شود حیا بود، پس نگاه باید کرد اگر حیا برو غالب بود و بیشتر اوقات سر در پیش افگنده باشد و وقاحت ننماید، دلیل نجابت او بود، چه نفس او از قبیح محترز است و به جمیل مایل، و این علامت استعداد تأدب بود، و چون چنین بود عنایت به باب او و اهتمام به حسن تربیتش زیادت باید داشت و اهمال و ترک را رخصت نداد.
و اول چیزی از تأدیب او آن بود که او را از مخالطت اضداد، که مجالست و ملاعبه ایشان مقتضی افساد طبع او بود، نگاه دارند، چه نفس کودک ساده باشد و قبول صورت از اقران خود زودتر کند؛ و باید که او را بر محبت کرامت تنبیه دهند، و خاصه کراماتی که به عقل و تمییز و دیانت استحقاق آن کسب کنند نه آنچه به مال و نسب تعلق دارد.
پس سنن و وظایف دین در او آموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند و بر امتناع ازان تأدیب، و اختیار را به نزدیک او مدح گویند و اشرار را مذمت، و اگر ازو جمیلی صادر شود او را محمدت گویند و اگر اندک قبیحی صادر شود به مذمت تخویف کنند، و استهانت به آکل و شرب و لباس فاخر در نظر او تزیین دهند. و ترفع نفس از حرص بر مطاعم و مشارب و دیگر لذات و ایثار آن بر غیر، در دل او شیرین گردانند؛ و با او تقریر دهند که جامه های ملون و منقوش لایق زنان بود، و اهل شرف و نبالت را به جامه التفات نبود، تا چون بران برآید و سمع او ازان پر شود و تکرار و تذکار متواتر گردد بعادت گیرد، و کسی را که ضد این معانی گوید، خاصه از اتراب و اقران او، ازو دور دارند، و او را از آداب بد زجر کنند، که کودک در ابتدای نشو و نما افعال قبیحه بسیار کند، و در اکثر احوال کذوب و حسود و سروق و نموم و لجوج بود و فضولی کند و کید و اضرار خود و دیگران ارتکاب نماید، بعد ازان به تأدیب و سن و تجارب ازان بگردد.
پس باید که در طفولیت او را بدان مؤاخذت کنند.
پس تعلیم او آغاز کنند و محاسن اخبار و اشعار که به آداب شریف ناطق بود او را حفظ دهند، تا مؤکد آن معانی شود که درو آموخته باشند، و اول رجز بدو دهند آنگاه قصیده، و از اشعار سخیف که بر ذکر غزل و عشق و شرب خمر مشتمل بود، مانند اشعار امرؤالقیس و ابونواس، احتراز فرمایند، و بدانکه جماعتی حفظ آن از ظرافت پندارند، و گویند رقت طبع بدان اکتساب کنند، التفات ننمایند، چه امثال این اشعار مفسد احداث بود.
و او را به هر خلقی نیک که ازو صادر شود مدح گویند و اکرام کنند، و بر خلاف آن توبیخ و سرزنش، و صریح فراننمایند که بر قبیح اقدام نموده است، بلکه او را به تغافل منسوب کنند تا بر تجاسر اقدام ننماید، و اگر بر خود بپوشد برو پوشیده دارند، و اگر معاودت کند در سر او را توبیخ کنند، و در قبح آن فعل مبالغت نمایند و از معاودت تحذیر فرمایند؛ و از عادت گرفتن توبیخ و مکاشفت احتراز باید کرد که موجب وقاحت شود، و بر معاودت تحریض دهد، که الانسان حریص علی ما منع، و به استماع ملامت اهانت کند و ارتکاب قبایح لذات کند از روی تجاسر، بلکه در این باب لطائف حیل استعمال کنند.
و اول که تأدیب قوت شهوی کنند ادب طعام خوردن بیاموزند، چنانکه یاد کنیم، و او را تفهیم کنند که غرض از طعام خوردن صحت بود نه لذت، و غذاها ماده حیات و صحت است، و به منزلت ادویه که بدان مداوات جوع و عطش کنند، و چنانکه دارو برای لذت نخورند و بآرزو نخورند طعام نیز همچنین، و قدر طعام به نزدیک او حقیر گردانند، و صاحب شره و شکم پرست و بسیار خوار را با او تقبیح صورت کنند، و در الوان اطعمه ترغیب نیفگنند بلکه به اقتصار بر یک طعام مایل گردانند، و اشتهای او را ضبط کنند تا بر طعام ادون اقتصار کند و به طعام لذیذتر حرص ننماید، و وقت وقت نان تهی خوردن عادت کند. و این ادبها اگرچه از فقرا نیز نیکوتر بود اما از اغنیا نیکوتر.
و باید که شام از چاشت مستوفی تر دهند کودک را، که اگر چاشت زیادت خورد کاهل شود و به خواب گراید و فهم او کند شود، و اگر گوشتش کمتر دهند در حرکت و تیقظ و قلت بلادت او و انبعاث بر نشاط و خفت نافع باشد، و از حلوا و میوه خوردن منع کنند، که این طعامها استحالت پذیر بود وعادت او گردانند که در میان طعام آب نخورد، و نبیذ و شرابها مسکر به هیچ وجه ندهند تا به سن شباب نرسد، چه به نفس و بدن او مضر بود و برغضب و تهور و سرعت اقدام و وقاحت و طیش باعث گرداند، و او را به مجالس شراب خوارگان حاضر نکنند، مگر که اهل مجلس افاضل و ادبا باشند و از مجالست ایشان او را منفعتی حاصل آید.
و از سخنهای زشت شنیدن و لهو و بازی و مسخرگی احتراز فرمایند، و طعام ندهند تا از وظائف ادب فارغ نشود و تبعی تمام بدو نرسد، و از هر فعل که پوشیده کند منع کنند، چه باعث برپوشیدن استشعار قبح بود تا بر قبیح دلیر نشود، و از جواب بسیار منع کنند که آن تغلیظ ذهن و اماتت خاطر و خور اعضا آرد، و به روز نگذارند که بخسپد، و از جامه نرم و اسباب تمتع منع کنند تا درشت برآید و بر درشتی خو کند، و از خیش و سردابه به تابستان و پوستین و آتش به زمستان تجنب فرمایند، و رفتن و حرکت و رکوب و ریاضت عادت او افگنند، و از اضدادش منع کنند، و آداب حرکت و سکون و خاستن و نشستن و سخن گفتن بدو آموزند، چنانکه بعد ازین یاد کنیم.
و مویش را تربیت ندهند، و به ملابس زنان او را زینت نکنند، و انگشتری تا به وقت حاجت نرسد بدو ندهند، و از مفاخرت با اقران به پدران و مال و ملک و مآکل و ملابس منع کنند، و تواضع با همه کس و اکرام کردن با اقران بدو آموزند، و از تطاول بر فروتران و تعصب و طمع به اقران منع کنند.
و از دروغ گفتن باز دارند، و نگذارند که سوگند یاد کند چه به راست و چه به دروغ، چه سوگند از همه کس قبیح بود، و اگر مردان بزرگ را بدان حاجت افتد به هر وقتی، کودکان را باری حاجت نبود؛ و خاموشی، و آنکه نگوید الا جواب، و در پیش بزرگان به استماع مشغول بودن، و از سخن فحش و لعنت و لغو اجتناب نمودن، و سخن نیکو و جمیل و ظریف عادت گرفتن، در چشم او شیرین گردانند؛ و بر خدمت نفس خود و معلم خود و هر که به سن ازو بزرگتر بود تحریض کنند، و فرزندان بزرگان بدین ادب محتاج تر باشند.
و باید که معلم عاقل و دیندار بود و بر ریاضت اخلاق و تخریج کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظافت مشهور، و از اخلاق ملوک و آداب مجالست ایشان و مؤاکله با ایشان و محاوره با هر طبقه ای از طبقات مردم باخبر، و از اخلاق اراذل و سفلگان محترز.
و باید که کودکان بزرگ زاده که به ادب نیکو و عادت جمیل متحلی باشند با او در مکتب بوند تا ضجر نشود و ادب از ایشان فرا گیرد، و چون دیگر متعلمان را بیند در تعلم غبطت نماید و مباهات کند و بران حریص شود، و چون معلم در اثنای تأدیب ضربی بتقدیم رساند از فریاد و شفاعت خواستن حذر فرمایند، چه آن فعل ممالیک و ضعفا بود، و ضرب اول باید که اندک بود و نیک مولم، تا ازان اعتبار گیرد و بر معاودت دلیری نکند، و او را منع کنند از آنکه کودکان را تعییر کند الا به قبیح یا بی ادبی، و بران تحریض کنند که با کودکان بر کند و مکافات جمیل بجای آرد تا سود کردن بر ابنای جنس خود بعادت نگیرد.
و زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند، که آفت زر و سیم از آفت سموم و افاعی بیشتر است، و به هر وقت اجازت بازی کردن دهند، ولکن باید که بازی او جمیل بود، و بر تعبی و المی زیادت مشتمل نباشد تا از تعب ادب آسوده شود و خاطر او کند نگردد. و طاعت پدر و مادر و معلم و نظر کردن به ایشان بعین جلالت بعادت او کنند تا از ایشان ترسد، و این آداب از همه مردم نیکو بود و از جوانان نیکوتر بود. چه تربیت بر این قانون مقتضی محبت فضایل و احتراز از رذایل باشد، و ضبط نفس کند از شهوات و لذات و صرف فکر دران، تا به معالی امور ترقی کند، و بر حسن حال و طیب عیش و ثنای جمیل و قلت اعدا و کثرت اصدقا از کرام و فضلای روزگار گذراند.
و چون از مرتبه کودکی بگذرد و اغراض مردمان فهم کند او را تفهیم کنند که غرض اخیر از ثروت و ضیاع و عبید و خیل و خول و طرح و فرش ترفیه بدن و حفظ صحت است، تا معتدل المزاج بماند و در امراض و آفات نیفتد، چندانکه استعداد و تأهب دارالبقا حاصل کند، و با او تقریر دهند که لذات بدنی خلاص از آلام باشد و راحت یافتن از تعب، تا این قاعده التزام نماید.
و پس اگر اهل علم بود تعلم علوم بر تدریجی که یاد کردیم، اول علم اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری، آغاز کند تا آنچه در مبدأ به تقلید گرفته باشد او را مبرهن شود، و بر سعادتی که در بدو نما، بی اختیار او، او را روزی شده باشد شکرگزاری و ابتهاج نماید.
و أولی آن بود که در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او به طریق فراست و کیاست اعتبار گیرند تا اهلیت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است، و او را به اکتساب آن نوع مشغول گردانند، چه همه کس مستعد همه صناعتی نبود، و الا همه مردمان به صناعت اشرف مشغول شدندی. و در تحت این تفاوت و تباین که در طبایع مستودع است سری غامض و تدبیری لطیف است که نظام عالم و قوام بنی آدم بدان منوط می تواند بود، و ذلک تقدیر العزیز العلیم. و هر که صناعتی را مستعد بود و او را بدان متوجه گردانند هر چه زودتر ثمره آن بیابد و به هنری متحلی شود، و الا تضییع روزگار و تعطیل عمر او کرده باشند.
و باید که در هر فنی بر استیفای آنچه تعلق بدان فن دارد از جوامع علوم و آداب تحریض کنند، مانند آنکه چون بمثل صناعت کتابت خواهد آموخت بر تجوید خط و تهذیب نطق و حفظ رسایل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات مستظرف و نوادر مستملح و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی توفر نماید، و بر معرفت بعضی و اعراض از باقی قناعت نکند، چه قصور همت در اکتساب هنر شنیع ترین و تباه ترین خصال باشد.
و اگر طبع کودک در اقتنای صناعتی صحیح نیابند و ادوات و آلات او مساعد نبود او را بدان تکلیف نکنند، چه در فنون صناعات فسحتی است، به دیگری انتقال کنند، اما به شرط آنکه چون خوضی و شروعی بیشتر تقدیم یابد ملازمت و ثبات را استعمال کنند و انقلاب و اضطراب ننمایند، و از هنری ناآموخته به دیگری انتقال نکنند، و در اثنای مزاولت هر فنی ریاضتی که تحریک حرارت غریزی کند و حفظ صحت و، نفی کسل و بلادت و، حدت ذکا و، بعث نشاط را مستلزم بود بعادت گیرند.
و چون صناعتی از صناعات آموخته باشد او را به کسب و تعیش بدان فرمایند، تا چون حلاوت اکتساب بیابد آن را بأقصی الغایه برساند، و در ضبط دقایق آن فضل نظری استعمال کند، و نیز بر طلب معیشت و تکفل امور آن قادر و ماهر شود، چه اکثر اولاد اغنیا که به ثروت مغرور باشند و از صناعات و آداب محروم مانند بعد از انقلاب روزگار در مذلت و درویشی افتند و محل رحمت و شماتت دوستان و دشمنان شوند.
و چون کودک به صناعت اکتساب کند أولی آن بود که او را متأهل گردانند و رحل او جدا کنند؛ و ملوک فرس را رسم بوده است که فرزندان را در میانه حشم و خدم تربیت ندادندی، بلکه با ثقات به طرفی فرستادندی تا به درشتی عیش و خشونت نمودن در مآکل و ملابس برآید و از تنعم و تجمل حذر نماید، و اخبار ایشان مشهور است، و در اسلام رؤسای دیلم را عادت همین بوده است و کسی که بر ضد این معانی که یاد کرده آمد تربیت یافته باشد قبول ادب برو دشوار بود، خاصه چون سن در او اثر کند، مگر که به قبح سیرت عارف بود و به کیفیت قلع عادت واقف، و بران عازم، و دران مجتهد، و به صحبت اخیار مایل. سقراط حکیم را گفتند چرا مجالست تو با احداث بیشتر است، گفت از جهت آنکه شاخه های تر و نازک را راست کردن صورت بندد، و چوبهای زفت که طراوت آن برفته باشد و پوست خشک کرده به استقامت نگراید.
اینست سیاست فرزندان. و در دختران، هم بر این نمط، آنچه موافق و لایق ایشان بود استعمال باید کرد، و ایشان را در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیا و دیگرخصالی که در باب زنان برشمردیم تربیت فرمود، و از خواندن و نوشتن منع کرد، و هنرهایی که از زنان محمود بود بیاموخت، و چون به حد بلاغت رسند با کفوی مواصلت ساخت.
و چون از کیفیت تربیت اولاد فارغ شدیم ختم این فصل به ذکر ادبهای کنیم که در اثنای سخن شرح و تفصیل آن وعده داده ایم، تا کودکان بیاموزند و بدان متحلی شوند، هر چند باید که همه اصناف مردم بران مواظبت نمایند و خویشتن ازان مستغنی نشمرند، چه تخصیص این نوع بدین فصل نه به سبب آنست که کودکان بدان محتاج تر باشند بل به سبب آنست که ایشان آن را قابل تر توانند بود و بر مداومت آن قادرتر، والله الموفق.
آداب سخن گفتن: باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند، و هر که حکایتی یا روایتی کند که او بر آن واقف باشد وقوف خود بر آن اظهار نکند تا آنکس آنسخن باتمام رساند، و چیزی را که از غیر او پرسند جواب نگوید، و اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود بر ایشان سبقت ننماید، و اگر کسی به جواب مشغول شود و او بر بهتر از آن جوابی قادر بود صبر کند تا آن سخن تمام شود، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدم طعن نکند و در محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود خوض ننماید، و اگر ازو پوشیده دارند استراق سمع نکند و تا او با خود در آن سر مشارکت ندهند مداخلت نکند.
و با مهتران سخن به کنایت گوید، و آواز نه بلند دارد و نه آهسته، بلکه اعتدال نگاه می دارد، و اگر در سخن او معنی غامض افتد در بیان آن به مثالهای واضح جهد کند و الا شرط ایجاز نگاه دارد، و الفاظ غریب و کنایات نامستعمل بکار ندارد، و تا سخنی که با او تقریر می کنند تمام نشود به جواب مشغول نگردد، و تا آنچه خواهد گفت در خاطر مقرر نگرداند در نطق نیارد، و سخن مکرر نکند مگر که بدان محتاج شود، و اگر بدان محتاج شود قلق و ضجرت ننماید و فحش و شتم بر لفظ نگیرد، و اگر به عبارت از چیزی فاحش مضطر گردد بر سبیل تعریض کنایت کند ازان، و مزاح منکر نکند.
و در هر مجلسی سخن مناسب آن مجلس گوید، و در اثنای سخن به دست و چشم و ابرو اشارت نکند، مگر که حدیث اقتضای اشارتی لطیف کند، آنگاه آن را بر وجه ادا کند، و در راست و دروغ با اهل مجلس خلاف نکند، و لجاج نکند خاصه با مهتران یا با سفیهان، و کسی که الحاح با او مفید نبود بر او الحاح نکند، و اگر در مناظره و مجارات طرف خصم را رجحان یابد انصاف بدهد، و از مخاطبه عوام و کودکان و زنان و دیوانگان و مستان تا تواند احتراز کند، و سخن باریک با کسی که فهم نکند نگوید، و لطف در محاوره نگاه دارد، و حرکات و اقوال و افعال هیچ کس را محاکات نکند، و سخنهای موحش نگوید، و چون در پیش مهتری شود ابتدا به سخنی کند که به فال ستوده دارند.
و از غیبت و نمامی و بهتان و دروغ گفتن تجنب کند چنانکه به هیچ حال بران اقدام ننماید و با اهل آن مداخلت نکند و استماع آن را کاره باشد، و باید که شنیدن او از گفتن بیشتر بود. از حکیمی پرسیدند که: چرا استماع تو از نطق زیادت است؟ گفت: زیرا که مرا دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دوچندان که گویی می شنو.
آداب حرکت و سکون: باید که در رفتن سبکی ننماید و بتعجیل نرود که آن امارت طیش بود، و در تأنی و ابطاء نیز مبالغت نکند که امارت کسل بود، و مانند متکبران نخرامد، و همچون زنان و مخنثان کتف نجنباند و دوشها بخسپاند، و از دست فروگذاشتن و جنبانیدن هم احتراز کند، و اعتدال در همه احوال نگاه دارد.
و چون می رود بسیار بازپس ننگرد که آن فعل آهوجان بود، و پیوسته سر در پیش ندارد که آن دلیل حزن و فکر غالب بود، و در رکوب همچنین اعتدال نگاه دارد.
و چون بنشیند پای فرو نکند و یک پای بر دیگر ننهد، و به زانو ننشیند الا در خدمت ملوک یا استاد یا پدر یا کسی که به مثابت این جماعت بود، و سر بر زانو و دست ننهد که آن علامت حزن یا کسل بود، و گردن کج نکند و با ریش و دیگر اعضا بازی نکند، و انگشت در دهن و بینی نکند، و از انگشت و گردن بانگ بیرون نیارد، و از تثاؤب و تمطی احتراز کند، و آب بینی به حضور مردمان نیفگند و همچنین آب دهن، و اگر ضرورت افتد چنان کند که آواز آن نشنوند، و به دست تهی و سرآستین و دامن پاک نکند، و از خدوافگندن بسیار تجنب نماید.
و چون در محفلی شود مرتبت خود نگاه دارد نه بالاتر از حد خود نشیند و نه فروتر، و اگر مهتر آن قوم که نشسته باشند او بود حفظ رتبت ازو ساقط باشد، چه هر کجا او نشیند صدر آن جا بود، و اگر غریب بود و نه به جای خود نشسته بود چون وقوف یابد با حد خود آید، و اگر جای خود خالی نیابد جهد مراجعت کند بی آنکه اضطرابی یا تثاقلی ازو ظاهر شود.
و در پیش مردمان جز روی و دست برهنه نکند، و در پیش مهتران ساعد و پای برهنه نکند، و از زانو تا ناف به هیچ حال برهنه نکند نه در خلا و نه در حضور کسی، و در پیش مردم نخسپد، و به پشت بازنخسپد خاصه اگر در خواب غطیط کند، چه استلقا موجب زیادت شدن آن آواز بود، و اگر در میان جماعتی نعاس بر او غالب شود برخیزد اگر تواند، و یا خواب نفی کند به حدیثی یا فکری، و اگر در میان جماعتی بود و ایشان بخسپد او نیز موافقت کند یا از نزدیک ایشان بیرون آید، و بیدار آنجا مقام نکند.
و بر جمله چنان سازد که مردمان را از او نفرتی یا زحمتی نرسد، و بر هیچ کس و در هیچ محفل گرانی ننماید.
و اگر بعضی از این عادات بر او دشوار آید، با خود اندیشه کند که آنچه به سبب اهمال ادبی او را لازم آید از مذمت و ملامت، زیادت از احتمال مشقت ترک آن عادت بود، تا برو آسان شود.
آداب طعام خوردن: اول دست و دهن و بینی پاک کند آنگاه به کنار خوان حاضر آید، و چون بر مائده بنشیند به طعام خوردن مبادرت نکند الا که میزبان بود، و دست و جامه آلوده نکند، و به زیادت از سه انگشت نخورد، و دهن فراخ باز نکند، و لقمه بزرگ نکند، و زود فرونبرد و بسیار نیز در دهن نگاه ندارد، بلکه اعتدال نگاه دارد، و انگشت نلیسد، و به الوان طعام نظر نکند و طعام نبوید، و نگزیند، و اگر بهترین طعام اندک بود بدان ولوع ننماید، و آن را بر دیگران ایثار کند، و دسومت بر انگشت بنگذارد، و نان و نمک تر نکند، و در کسی که با او مؤاکله کند ننگرد، و در لقمه او نظر نکند و از پیش خود خورد، و آنچه به دهن برد مانند استخوان و غیر آن بر نان و سفره ننهد، و اگر در لقمه استخوان بود چنان از دهن بیفگند که کسی وقوف نیابد.
و آنچه از دیگری منفر یابد ارتکاب نکند، و پیش خود چنان دارد که اگر کسی خواهد که بقیت طعام او تناول کند ازان متنفر نشود، و چیزی از دهان و لقمه در کاسه و بر نان نیفگند.
و پیش از دیگران به مدتی دست باز نگیرد، بل اگر سیر شده باشد تعللی می آرد تا دیگران نیز فارغ شوند، و اگر آن جماعت دست بازگیرند او نیز دست بازگیرد و اگرچه گرسنه بود، مگر در خانه خود یا به موضعی که بیگانگان نباشند، و اگر در میان طعام به آب حاجت افتد بنهیب نخورد، و آواز از دهن و حلق بیرون نیارد، و چون خلال کند با طرفی شود و آنچه به زبان از دندان جدا شود فروبرد، و آنچه به خلال بیرون کند به موضعی افگند که مردم نفرت نگیرد، و اگر در میان جمعی بود در خلال کردن توقف کند، و چون دست شوید در پاک کردن انگشتان و اصول ناخنان جهد بلیغ نماید و همچنین در تنقیه لب و دهن و دندانها، و غرغره نکند، و آب دهن در تشت نیفگند، و چون آب از دهن بریزد به دست بپوشد، و در دست شستن سبقت نکند بر دیگران، و اگر پیش از طعام دست شویند شاید که میزبان سبقت کند بر دیگر حاضران در دست شستن.
آداب شراب خوردن: چون در مجلس شراب شود به نزدیک افضل ابنای جنس خود نشیند، و ازانکه در پهلوی کسی نشیند که به سفاهت موسوم بود احتراز کند، و به حکایات ظریف و اشعار ملیح که با وقت و حال مناسبت داشته باشد مجلس خوش دارد، و از ترش رویی و قبض تجنب نماید.
و اگر از جماعت به سال یا به رتبت کمتر بود به استماع مشغول باشد، و اگر مطرب بود در حکایت خوض نکند، و باید که سخن بر ندیم قطع نکند، و در همه احوال اقبال بر مهتر اهل مجلس کند و استماع سخن او را باشد بی آنکه به دیگران بی التفاتی کند.
و باید که به هیچ حال چندان مقام نکند که مست گردد، که در دین و دنیا هیچ چیز با مضرت تر از مستی نبود، چنانکه هیچ فضیلت و شرف زیادت از خردمندی و هشیاری نباشد؛ پس اگر ضعیف شراب بود اندک خورد یا ممزوج کند یا از مجلس سبک تر برخیزد، و اگر پیش از آنکه به مقام احتیاط رسد حریفان مست شوند جهد کند تا از میان ایشان بیرون آید، یا حیلت آن کند که مست از میان جماعت بیرون شود، و در حدیث مستان خوض نکند، و به توسط ایشان مشغول نشود مگر که به خصومت انجامد آنگاه ایشان را از یکدیگر بازدارد؛ و اگر بر شراب خوردن قادر بود التماس زیادت بر آنچه دور می گردد نکند، و اصحاب را بدان تکلیف نفرماید، و اگر یکی از ندما از شراب خوردن عاجز شود برو عنف نکند، و اگر غثیان غلبه کند در میان مجلس آن را مدافعت کند بر وجهی که اصحاب وقوف نیابند، یا در حال بیرون آید، و چون قی کند با مجلس معاودت ننماید.
و میوه و ریحان از پیش یاران برندارد، و نقل بسیار نخورد، و هر یکی را از حریفان به تحیتی که لایق او بود مخصوص می گرداند، و باید که به انفراد سبب انس و سلوت و نشاط اهل مجلس نشود، چه این معنی مستدعی قلت وقع بود، و از مجلس بسیار برنخیزد، و اگر صاحب جمالی حاضر بود در او بسیار نظر نکند و اگرچه با او گستاخ باشد، و با او سخن بسیار نگوید، و از ارباب ملاهی التماس لحنی که طبع او بدان مایل بود نکند، و چون به حدی برسد که داند برخیزد، و جهد کند تا با مقام معهود خود شود، و اگر نتواند، به موضعی شود که از مجلس دور بود و آنجا بخسپد.
و تا تواند در مجلس ملوک، یا کسانی که اکفای او نباشند، یا کسانی که با ایشان مباسطتی نیفتاده باشد، حاضر نشود، و اگر ضرورت افتد زود بیرون آید، و البته به مجلس سفها نرود، و اگر وقتی از مستی خائف باشد و ندما اقتراح اقامت کنند شاید که به تساکر یا به حیلتی دیگر از مجلس بیرون آید.
اینست آنچه وعده داده بودیم از آداب و هر چند این نوع از حد حصر متجاوز باشد و به حسب اوضاع و اوقات مختلف شود اما بر عاقل فاضل که قوانین و اصول افعال جمیله ضبط کرده باشد رعایت شرایط و دقایق هر کاری به جای خویش و به وقت خویش دشوار نبود، و از کلیات استنباط جزویات کردن بر او آسان نماید، و خود عقل حاکمی عدلست در هر باب، والله اعلم بالصواب.
برگردان به زبان ساده
و چون فرزند در وجود آید ابتدا به تسمیه او باید کرد به نامی نیکو، چه اگر نامی ناموافق برو نهد مدت عمر ازان ناخوشدل باشد. پس دایه ای اختیار باید کرد که احمق و معلول نباشد، چه عادات بد و بیشتر علتها به شیر تعدی کند از دایه به فرزند.
هوش مصنوعی: زمانی که فرزند به دنیا میآید، باید نامی زیبا و مناسب برای او انتخاب کرد، زیرا نام نامناسب میتواند بر روحیه و خوشحالی او در طول زندگی تأثیر منفی بگذارد. همچنین باید دایهای انتخاب کرد که احمق یا دارای نقص نباشد، زیرا عادات ناپسند او میتواند به مرور زمان به فرزند منتقل شود.
و چون رضاع او تمام شود به تأدیب و ریاضت اخلاق او مشغول باید پیشتر از آنکه اخلاق تباه فراگیرد، چه کودک مستعد بود و به اخلاق ذمیمه میل بیشتر کند به سبب نقصانی و حاجاتی که در طبیعت او بود، و در تهذیب اخلاق او اقتدا به طبیعت باید کرد، یعنی هر قوت که حدوث او در بنیت کودک بیشتر بود تکمیل آن قوت مقدم باید داشت. و اول چیزی از آثار قوت تمییز که در کودک ظاهر شود حیا بود، پس نگاه باید کرد اگر حیا برو غالب بود و بیشتر اوقات سر در پیش افگنده باشد و وقاحت ننماید، دلیل نجابت او بود، چه نفس او از قبیح محترز است و به جمیل مایل، و این علامت استعداد تأدب بود، و چون چنین بود عنایت به باب او و اهتمام به حسن تربیتش زیادت باید داشت و اهمال و ترک را رخصت نداد.
هوش مصنوعی: زمانی که کودک به سن رشد میرسد، باید به تربیت و اصلاح اخلاقش توجه ویژهای شود، قبل از آنکه اخلاقش دچار آفت شود. به دلیل نیازها و کمبودهایی که در ذات او وجود دارد، کودک به سمت اخلاق ناپسند گرایش بیشتری پیدا میکند. در این راستا، باید به طبیعت او توجه کرد؛ یعنی هر ویژگی که در وجود او قویتر است، باید تقویت شود. یکی از نشانههای بارز قوه تشخیص در کودک، حیا است. اگر حیا در او غالب باشد و بیشتر اوقات سرش را پایین بیندازد و رفتار ناشایستی نداشته باشد، این نشاندهنده نجابت اوست و نشان میدهد که نفسش از رفتارهای قبیح دوری میکند و به زیباییها گرایش دارد. این موضوع نشان از آمادگی او برای آموزش دارد و در چنین حالتی باید نسبت به تربیت و هدایت او اهتمام بیشتری نشان داد و اجازه نداد که به او بیتوجهی شود.
و اول چیزی از تأدیب او آن بود که او را از مخالطت اضداد، که مجالست و ملاعبه ایشان مقتضی افساد طبع او بود، نگاه دارند، چه نفس کودک ساده باشد و قبول صورت از اقران خود زودتر کند؛ و باید که او را بر محبت کرامت تنبیه دهند، و خاصه کراماتی که به عقل و تمییز و دیانت استحقاق آن کسب کنند نه آنچه به مال و نسب تعلق دارد.
هوش مصنوعی: نخستین قدم در تربیت او این است که از ارتباط با افراد نامناسب جلوگیری شود، زیرا معاشرت و بازی با این افراد میتواند به طبیعت او آسیب بزند. روحیه کودک ساده است و به سرعت تحت تأثیر همسالان خود قرار میگیرد. بنابراین باید به او محبت و ارزشهای صحیح آموزش داده شود، به ویژه ارزشهایی که به عقل، درک و دیانت مربوط میشوند، نه مواردی که به ثروت و نسبت خانوادگی وابستهاند.
پس سنن و وظایف دین در او آموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند و بر امتناع ازان تأدیب، و اختیار را به نزدیک او مدح گویند و اشرار را مذمت، و اگر ازو جمیلی صادر شود او را محمدت گویند و اگر اندک قبیحی صادر شود به مذمت تخویف کنند، و استهانت به آکل و شرب و لباس فاخر در نظر او تزیین دهند. و ترفع نفس از حرص بر مطاعم و مشارب و دیگر لذات و ایثار آن بر غیر، در دل او شیرین گردانند؛ و با او تقریر دهند که جامه های ملون و منقوش لایق زنان بود، و اهل شرف و نبالت را به جامه التفات نبود، تا چون بران برآید و سمع او ازان پر شود و تکرار و تذکار متواتر گردد بعادت گیرد، و کسی را که ضد این معانی گوید، خاصه از اتراب و اقران او، ازو دور دارند، و او را از آداب بد زجر کنند، که کودک در ابتدای نشو و نما افعال قبیحه بسیار کند، و در اکثر احوال کذوب و حسود و سروق و نموم و لجوج بود و فضولی کند و کید و اضرار خود و دیگران ارتکاب نماید، بعد ازان به تأدیب و سن و تجارب ازان بگردد.
هوش مصنوعی: در این متن به آموزش و تربیت دینی کودک پرداخته میشود. کودک به رعایت سنن و وظایف دین تشویق میشود و از پرهیز از کارهای ناپسند ترغیب میگردد. همچنین، نکات مثبت او مورد ستایش قرار میگیرد و رفتارهای نادرست او با انتقاد مواجه میشود. در این فرآیند، توجه به خودداری از تمایل به لذتهای مادی و ارزشمند بودن اخلاقی در نظر او تقویت میشود. به کودکان آموزش داده میشود که لباسها و ظواهر زیبا بیشتر به زنان تعلق دارد و افراد با شرافت نیازی به جلب توجه از طریق ظاهر ندارند. این آموزشها باعث میشود که کودک به تدریج عادت کند و از کسانی که خلاف این آموزهها صحبت میکنند، دوری کرده و آداب ناپسند را کنار بگذارد. در ابتدا، کودک ممکن است رفتارهای ناپسندی از خود بروز دهد که با گذشت زمان و تربیت، این رفتارها کاهش مییابد.
پس باید که در طفولیت او را بدان مؤاخذت کنند.
هوش مصنوعی: بنابراین، در دوران کودکی باید او را به خاطر کارهایش مورد بازخواست قرار داد.
پس تعلیم او آغاز کنند و محاسن اخبار و اشعار که به آداب شریف ناطق بود او را حفظ دهند، تا مؤکد آن معانی شود که درو آموخته باشند، و اول رجز بدو دهند آنگاه قصیده، و از اشعار سخیف که بر ذکر غزل و عشق و شرب خمر مشتمل بود، مانند اشعار امرؤالقیس و ابونواس، احتراز فرمایند، و بدانکه جماعتی حفظ آن از ظرافت پندارند، و گویند رقت طبع بدان اکتساب کنند، التفات ننمایند، چه امثال این اشعار مفسد احداث بود.
هوش مصنوعی: ابتدا باید به آموزش او پرداخته و اشعار و اخبار زیبا و با آداب را به او یاد دهند تا معانی آموختهشده تثبیت شود. ابتدا باید رجز (شعرهای مختصر و قافیهدار) به او بدهند و سپس به سراغ قصیدهها بروند. باید از اشعار بیمحتوا که به عشق و شراب پرداخته و به شعرای همچون امرؤالقیس و ابونواس مربوط میشود، دوری کنند. برخی بر این عقیدهاند که حفظ این اشعار به ظرافت طبع کمک میکند و میگویند که این قبیل اشعار آثار لطافت را در فرد ایجاد میکند، اما باید توجه داشت که چنین اشعاری میتواند فساد ایجاد کند.
و او را به هر خلقی نیک که ازو صادر شود مدح گویند و اکرام کنند، و بر خلاف آن توبیخ و سرزنش، و صریح فراننمایند که بر قبیح اقدام نموده است، بلکه او را به تغافل منسوب کنند تا بر تجاسر اقدام ننماید، و اگر بر خود بپوشد برو پوشیده دارند، و اگر معاودت کند در سر او را توبیخ کنند، و در قبح آن فعل مبالغت نمایند و از معاودت تحذیر فرمایند؛ و از عادت گرفتن توبیخ و مکاشفت احتراز باید کرد که موجب وقاحت شود، و بر معاودت تحریض دهد، که الانسان حریص علی ما منع، و به استماع ملامت اهانت کند و ارتکاب قبایح لذات کند از روی تجاسر، بلکه در این باب لطائف حیل استعمال کنند.
هوش مصنوعی: او را به خاطر هر کار خوبی که انجام دهد، ستایش و احترام میکنند و برعکس، اگر کار بدی انجام دهد، او را مورد سرزنش و توبیخ قرار میدهند، اما بهطور مستقیم بیان نمیکنند که او اشتباه کرده است. به جای آن، به نوعی نادیدهگرفتن متهمش میکنند تا او جرات نکند دوباره اقدام کند. اگر او سعی کند رفتار نادرست خود را پنهان کند، دیگران هم این موضوع را پنهان میکنند و اگر دوباره همان کار را تکرار کند، به او تذکر میدهند. در مورد زشتی آن عمل نیز زیادهروی میکنند و او را از تکرار آن کار برحذر میدارند. باید احتیاط شود که عادت به سرزنش و فاشسازی نداشته باشد، زیرا این کار ممکن است باعث بیاحتیاطی او شود و او را به تکرار آن عمل تحریک کند، چون انسان به آن چه که از او منع شده، حریص میشود. به همین دلیل، باید از برخوردهای توهینآمیز و رفتارهای ناپسند با جرات پرهیز کرد و باید از تدابیر خاص برای اصلاح رفتار استفاده کرد.
و اول که تأدیب قوت شهوی کنند ادب طعام خوردن بیاموزند، چنانکه یاد کنیم، و او را تفهیم کنند که غرض از طعام خوردن صحت بود نه لذت، و غذاها ماده حیات و صحت است، و به منزلت ادویه که بدان مداوات جوع و عطش کنند، و چنانکه دارو برای لذت نخورند و بآرزو نخورند طعام نیز همچنین، و قدر طعام به نزدیک او حقیر گردانند، و صاحب شره و شکم پرست و بسیار خوار را با او تقبیح صورت کنند، و در الوان اطعمه ترغیب نیفگنند بلکه به اقتصار بر یک طعام مایل گردانند، و اشتهای او را ضبط کنند تا بر طعام ادون اقتصار کند و به طعام لذیذتر حرص ننماید، و وقت وقت نان تهی خوردن عادت کند. و این ادبها اگرچه از فقرا نیز نیکوتر بود اما از اغنیا نیکوتر.
هوش مصنوعی: در ابتدا باید به تربیت تمایلات خوراکی پرداخته شود و آداب خوردن غذا به یاد داده شود. به او باید فهماند که هدف از خوردن غذا کمک به سلامتی است نه صرفاً لذت بردن. غذاها مانند داروهایی هستند که برای حفظ حیات و سلامتی به کار میروند و همانطور که داروها برای لذت مصرف نمیشوند، غذا نیز نباید به همین هدف مصرف شود. همچنین باید ارزش غذا را در نظر او کمرنگ کرد و او را از رفتارهای پرخوری و شکمپرستی دور نگه داشت. به گونهای باید او را تشویق کرد که به جای انواع مختلف غذا، به یک نوع غذا قناعت کند و اشتهای او را کنترل کنند تا کمتر به غذاهای خوشمزه و لذیذ تمایل پیدا کند. او باید عادت کند که در زمانهای مشخص، غذا بخورد و با وجود این که این آداب برای فقرا نیز مفید است، اما برای افراد ثروتمند تأثیر بیشتری دارد.
و باید که شام از چاشت مستوفی تر دهند کودک را، که اگر چاشت زیادت خورد کاهل شود و به خواب گراید و فهم او کند شود، و اگر گوشتش کمتر دهند در حرکت و تیقظ و قلت بلادت او و انبعاث بر نشاط و خفت نافع باشد، و از حلوا و میوه خوردن منع کنند، که این طعامها استحالت پذیر بود وعادت او گردانند که در میان طعام آب نخورد، و نبیذ و شرابها مسکر به هیچ وجه ندهند تا به سن شباب نرسد، چه به نفس و بدن او مضر بود و برغضب و تهور و سرعت اقدام و وقاحت و طیش باعث گرداند، و او را به مجالس شراب خوارگان حاضر نکنند، مگر که اهل مجلس افاضل و ادبا باشند و از مجالست ایشان او را منفعتی حاصل آید.
هوش مصنوعی: باید به کودک شام را بیشتر از نغذاهای دیگر بدهند، زیرا اگر او در صبح بیش از حد بخورد، تنبل میشود و ممکن است خوابش ببرد و توانایی یادگیریاش کاهش یابد. اگر غذایش کمتر باشد، به تحرک و هوشیاری او کمک میکند و نشاط بیشتری پیدا میکند. همچنین باید از خوردن شیرینی و میوهها او را منع کرد، زیرا این نوع غذاها ممکن است باعث عادت بدی در او شوند، مثل اینکه در حین غذا آب نخورد. همچنین نباید به او نوشیدنیهای الکلی داد، چون برای او مضر است و ممکن است باعث عصبانیت، بیپروا شدن و سرعت در تصمیمگیریهای نادرست شود. او را نباید به مجالس افرادی که شراب مینوشند ببرید، مگر اینکه آنجا افراد بافضیلت و ادبایی حضور داشته باشند که از آنها بهرهمند شود.
و از سخنهای زشت شنیدن و لهو و بازی و مسخرگی احتراز فرمایند، و طعام ندهند تا از وظائف ادب فارغ نشود و تبعی تمام بدو نرسد، و از هر فعل که پوشیده کند منع کنند، چه باعث برپوشیدن استشعار قبح بود تا بر قبیح دلیر نشود، و از جواب بسیار منع کنند که آن تغلیظ ذهن و اماتت خاطر و خور اعضا آرد، و به روز نگذارند که بخسپد، و از جامه نرم و اسباب تمتع منع کنند تا درشت برآید و بر درشتی خو کند، و از خیش و سردابه به تابستان و پوستین و آتش به زمستان تجنب فرمایند، و رفتن و حرکت و رکوب و ریاضت عادت او افگنند، و از اضدادش منع کنند، و آداب حرکت و سکون و خاستن و نشستن و سخن گفتن بدو آموزند، چنانکه بعد ازین یاد کنیم.
هوش مصنوعی: شما باید از شنیدن سخنان زشت، سرگرمیهای بیفایده و شوخیهای نامناسب اجتناب کنید. نباید به کسی غذایی بدهید تا زمانی که به خوبی آداب و رسوم را یاد نگرفته است و تحت تأثیر بد قرار نگیرد. از انجام هر کاری که مستتر است باید جلوگیری کنید، زیرا باعث میشود احساس زشت بودن آن عمل کاهش یابد. همچنین نباید اجازه دهید که به پاسخگویی زیاد عادت کند، زیرا این موضوع باعث میشود که ذهنش درگیر شده و خسته شود. باید از رفتارهایی که او را به نرمی عادت میدهد مانند استفاده از لباسهای نرم و وسایل راحتی دوری کنید و به او کمک کنید تا قوی و محکم شود. در تابستان از لباسهای سنگین و در زمستان از گرما نیز باید پرهیز کند. باید او را به انجام فعالیتهای ورزشی و حرکات مختلف عادت دهید و از کارهای مخالف آنها منع کنید. آداب درست حرکت کردن، نشستن، بلند شدن و صحبت کردن را نیز باید به او آموزش دهید.
و مویش را تربیت ندهند، و به ملابس زنان او را زینت نکنند، و انگشتری تا به وقت حاجت نرسد بدو ندهند، و از مفاخرت با اقران به پدران و مال و ملک و مآکل و ملابس منع کنند، و تواضع با همه کس و اکرام کردن با اقران بدو آموزند، و از تطاول بر فروتران و تعصب و طمع به اقران منع کنند.
هوش مصنوعی: باید از تربیت موی او خودداری کنند و او را با لباسهای زنانه زینت ندهند. همچنین تا زمانی که نیاز نباشد، نباید انگشتری به او بدهند. باید او را از تفاخر و خودپسندی نسبت به پدران، مال، املاک، غذاها و لباسها منع کنند. به او یاد میدهند که با همه تواضع کند و با همسالانش احترام بگذارد، در عین حال باید از خودبرتربینی، تعصب و حرص نسبت به دیگران دوری کند.
و از دروغ گفتن باز دارند، و نگذارند که سوگند یاد کند چه به راست و چه به دروغ، چه سوگند از همه کس قبیح بود، و اگر مردان بزرگ را بدان حاجت افتد به هر وقتی، کودکان را باری حاجت نبود؛ و خاموشی، و آنکه نگوید الا جواب، و در پیش بزرگان به استماع مشغول بودن، و از سخن فحش و لعنت و لغو اجتناب نمودن، و سخن نیکو و جمیل و ظریف عادت گرفتن، در چشم او شیرین گردانند؛ و بر خدمت نفس خود و معلم خود و هر که به سن ازو بزرگتر بود تحریض کنند، و فرزندان بزرگان بدین ادب محتاج تر باشند.
هوش مصنوعی: افراد را از دروغ گفتن باز دارند و نگذارند که حتی به حق یا ناحق قسم بخورند، زیرا این کار از جمله امور ناپسند است. اگر بزرگترها گاهی به چنین چیزی نیاز داشته باشند، کودکان هیچ نیازی به آن ندارند. همچنین باید سکوت کنند و تنها وقتی که پاسخ لازم است صحبت کنند. در حضور بزرگان باید به شنیدن مشغول باشند و از گفتن فحش، دشنام و سخنان بیهوده خودداری کنند. باید به گفتار زیبا و دلنشین عادت کنند تا در نظر دیگران پسندیده شوند. آنها را تشویق کنند که به نفس خود، معلمشان و هر کس که از آنها بزرگتر است خدمت کنند و فرزندان بزرگان بیشتر به این آداب نیاز دارند.
و باید که معلم عاقل و دیندار بود و بر ریاضت اخلاق و تخریج کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظافت مشهور، و از اخلاق ملوک و آداب مجالست ایشان و مؤاکله با ایشان و محاوره با هر طبقه ای از طبقات مردم باخبر، و از اخلاق اراذل و سفلگان محترز.
هوش مصنوعی: معلم باید فردی عاقل و دیندار باشد و به تربیت اخلاقی و آموزش کودکان تسلط داشته باشد. او باید در گفتار خود شیرین و باوقار باشد و دارای هیبت و مروت و نظافت باشد. همچنین باید با آداب و رفتارهای ملوک و نحوه تعامل با آنها آشنا باشد و بداند چگونه با هر گروهی از مردم صحبت کند. در عین حال، باید از رفتارهای ناپسند و زشت جلوگیری کند.
و باید که کودکان بزرگ زاده که به ادب نیکو و عادت جمیل متحلی باشند با او در مکتب بوند تا ضجر نشود و ادب از ایشان فرا گیرد، و چون دیگر متعلمان را بیند در تعلم غبطت نماید و مباهات کند و بران حریص شود، و چون معلم در اثنای تأدیب ضربی بتقدیم رساند از فریاد و شفاعت خواستن حذر فرمایند، چه آن فعل ممالیک و ضعفا بود، و ضرب اول باید که اندک بود و نیک مولم، تا ازان اعتبار گیرد و بر معاودت دلیری نکند، و او را منع کنند از آنکه کودکان را تعییر کند الا به قبیح یا بی ادبی، و بران تحریض کنند که با کودکان بر کند و مکافات جمیل بجای آرد تا سود کردن بر ابنای جنس خود بعادت نگیرد.
هوش مصنوعی: کودکان با نیکادبی و آداب پسندیده باید در مکتب حضور داشته باشند تا از یادگیری بازنمانند و ادب را از یکدیگر بیاموزند. هنگامی که آنها سایر دانشآموزان را مشاهده کنند، باید به یادگیری آنها حس حسرت و مباهات پیدا کنند و در نتیجه به یادگیری بیشتر اشتیاق داشته باشند. معلم نیز باید در حین آموزش از تنبیههای شدید خودداری کند و تنها در حدی سبک و با نیکویی عمل کند تا دانشآموزان از او عبرت بگیرند و جرات بازگشت به رفتار نامناسب را نداشته باشند. همچنین، باید از هر نوع تغییر غیرمتعارف یا بیادبی نسبت به کودکان پرهیز شود و معلم باید آنها را تشویق کند که با دوستان خود به خوبی رفتار کنند و با کارهای نیک به یکدیگر پاداش دهند تا از عادتهای ناپسند دور بمانند.
و زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند، که آفت زر و سیم از آفت سموم و افاعی بیشتر است، و به هر وقت اجازت بازی کردن دهند، ولکن باید که بازی او جمیل بود، و بر تعبی و المی زیادت مشتمل نباشد تا از تعب ادب آسوده شود و خاطر او کند نگردد. و طاعت پدر و مادر و معلم و نظر کردن به ایشان بعین جلالت بعادت او کنند تا از ایشان ترسد، و این آداب از همه مردم نیکو بود و از جوانان نیکوتر بود. چه تربیت بر این قانون مقتضی محبت فضایل و احتراز از رذایل باشد، و ضبط نفس کند از شهوات و لذات و صرف فکر دران، تا به معالی امور ترقی کند، و بر حسن حال و طیب عیش و ثنای جمیل و قلت اعدا و کثرت اصدقا از کرام و فضلای روزگار گذراند.
هوش مصنوعی: زر و سیم (طلا و نقره) در نظر او چیزهای ناپسندی به شمار میآیند، چرا که آسیب این منابع مالی بیشتر از آسیب سموم و زهرهاست. در هر زمان اجازه بازی و سرگرمی داده میشود، اما باید بازیها زیبا و خالی از خستگی و رنج باشند تا او از فشار و سختیهای بیهوده رها شده و آرامش خاطر پیدا کند. همچنین، باید به پدر و مادر و معلمان احترام گذاشته و به آنها با احترام نگریست تا از آنها بترسد. این آداب برای همه انسانها و بهخصوص جوانان پسندیده است. زیرا تربیت بر اساس این اصول باعث میشود فرد محبت به فضایل پیدا کند و از بدیها دوری کند، در حالی که میتواند خود را از شهوات و لذتهای زودگذر کنترل کند. این گونه فرد میتواند به امور عالی ترقی کند و در زندگیاش به اوضاع خوب، زندگی شیرین، ستایشهای زیبا و دوستان زیاد با کرامت و فضیلت بپردازد.
و چون از مرتبه کودکی بگذرد و اغراض مردمان فهم کند او را تفهیم کنند که غرض اخیر از ثروت و ضیاع و عبید و خیل و خول و طرح و فرش ترفیه بدن و حفظ صحت است، تا معتدل المزاج بماند و در امراض و آفات نیفتد، چندانکه استعداد و تأهب دارالبقا حاصل کند، و با او تقریر دهند که لذات بدنی خلاص از آلام باشد و راحت یافتن از تعب، تا این قاعده التزام نماید.
هوش مصنوعی: وقتی انسان از دوران کودکی عبور کند و به درک بیشتری از مقاصد انسانها دست یابد، به او میفهمانند که هدف اصلی از داشتن ثروت، زمین، کنیزان، و لذتهای دنیوی، تامین آسایش بدنی و حفظ سلامتی است. این امر باعث میشود که انسان در وضعیت تعادل باقی بماند و از ابتلا به بیماریها و مشکلات دور بماند. بنابراین، باید به او فهماند که لذتهای جسمی، رهایی از درد و زحمت است، تا به این قاعده پایبند شود.
و پس اگر اهل علم بود تعلم علوم بر تدریجی که یاد کردیم، اول علم اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری، آغاز کند تا آنچه در مبدأ به تقلید گرفته باشد او را مبرهن شود، و بر سعادتی که در بدو نما، بی اختیار او، او را روزی شده باشد شکرگزاری و ابتهاج نماید.
هوش مصنوعی: اگر کسی اهل علم باشد، باید به تدریج یادگیری علوم را شروع کند؛ ابتدا با علم اخلاق و سپس با علوم حکمت نظری. به این ترتیب، آنچه را که در آغاز به طور تقلیدی آموخته، برایش روشن و مبرهن میشود. همچنین او باید به خاطر سعادتهایی که از ابتدا به طور غیرارادی به او رسیده، شکرگزاری و خوشحالی کند.
و أولی آن بود که در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او به طریق فراست و کیاست اعتبار گیرند تا اهلیت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است، و او را به اکتساب آن نوع مشغول گردانند، چه همه کس مستعد همه صناعتی نبود، و الا همه مردمان به صناعت اشرف مشغول شدندی. و در تحت این تفاوت و تباین که در طبایع مستودع است سری غامض و تدبیری لطیف است که نظام عالم و قوام بنی آدم بدان منوط می تواند بود، و ذلک تقدیر العزیز العلیم. و هر که صناعتی را مستعد بود و او را بدان متوجه گردانند هر چه زودتر ثمره آن بیابد و به هنری متحلی شود، و الا تضییع روزگار و تعطیل عمر او کرده باشند.
هوش مصنوعی: باید به طبیعت کودک توجه کرد و از ویژگیهای او به درستی بهرهبرداری کرد تا مشخص شود که چه توانایی و استعدادی برای یادگیری کدام هنر یا علم در او وجود دارد. به این ترتیب، میتوان او را به سوی یادگیری همان زمینه سوق داد، زیرا هر فرد به طور ذاتی برای هر نوع حرفهای مستعد نیست و در غیر این صورت، همه افراد به شغلهای محترم میپرداختند. در میان این تفاوتها و تنوعهای ذاتی یک راز عمیق و تدبیر ظریفی نهفته است که میتواند به نظم جهان و قوام بشر وابسته باشد. اگر کسی به یادگیری حرفهای مستعد باشد و به او توجه شود، هر چه زودتر میتواند ثمره آن را ببیند و به هنری مزیّن شود؛ در غیر این صورت، زمان او هدر رفته و عمرش معطل خواهد شد.
و باید که در هر فنی بر استیفای آنچه تعلق بدان فن دارد از جوامع علوم و آداب تحریض کنند، مانند آنکه چون بمثل صناعت کتابت خواهد آموخت بر تجوید خط و تهذیب نطق و حفظ رسایل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات مستظرف و نوادر مستملح و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی توفر نماید، و بر معرفت بعضی و اعراض از باقی قناعت نکند، چه قصور همت در اکتساب هنر شنیع ترین و تباه ترین خصال باشد.
هوش مصنوعی: در هر حرفهای باید به کسب علوم و آداب مرتبط با آن توجه کافی داشت. مثلاً اگر کسی بخواهد فن نوشتن را یاد بگیرد، باید بر روی بهبود خط، تقویت مهارت سخنوری، حفظ مطالب مختلف مانند نامهها، خطبهها، اشعار، داستانها و دیگر متون ادبی کار کند. همچنین باید فقط به یادگیری برخی از این موارد اکتفا نکند و از سایر موارد صرفنظر نکند؛ زیرا کمتوجهی به یادگیری هنر از زشتترین و آسیبزنندهترین ویژگیها به شمار میآید.
و اگر طبع کودک در اقتنای صناعتی صحیح نیابند و ادوات و آلات او مساعد نبود او را بدان تکلیف نکنند، چه در فنون صناعات فسحتی است، به دیگری انتقال کنند، اما به شرط آنکه چون خوضی و شروعی بیشتر تقدیم یابد ملازمت و ثبات را استعمال کنند و انقلاب و اضطراب ننمایند، و از هنری ناآموخته به دیگری انتقال نکنند، و در اثنای مزاولت هر فنی ریاضتی که تحریک حرارت غریزی کند و حفظ صحت و، نفی کسل و بلادت و، حدت ذکا و، بعث نشاط را مستلزم بود بعادت گیرند.
هوش مصنوعی: اگر کودک در یادگیری یک هنر یا حرفه مناسب نباشد و ابزارهای لازم برای آن در اختیار نداشته باشد، نباید او را به انجام آن کار وادار کرد. زیرا در هنرها و فنون گوناگون، ممکن است مناسبتر باشد که مهارتها به دیگران منتقل شود. البته این انتقال باید با شرایطی باشد، بهطوریکه وقتی فرصتی برای پیشرفت بیشتر ایجاد شد، او بتواند در همان زمینه با ثبات و پایداری بیشتری فعالیت کند و دچار سردرگمی نشود. همچنین نباید از هنری که به خوبی یاد نگرفته به دیگری انتقال داده شود. در حین تمرین هر نوع حرفهای، باید عادتهایی را ایجاد کرد که به تحریک و حفظ سلامتی بدن، جلوگیری از تنبلی و بیحالی، و افزایش نشاط و هوشیاری کمک کند.
و چون صناعتی از صناعات آموخته باشد او را به کسب و تعیش بدان فرمایند، تا چون حلاوت اکتساب بیابد آن را بأقصی الغایه برساند، و در ضبط دقایق آن فضل نظری استعمال کند، و نیز بر طلب معیشت و تکفل امور آن قادر و ماهر شود، چه اکثر اولاد اغنیا که به ثروت مغرور باشند و از صناعات و آداب محروم مانند بعد از انقلاب روزگار در مذلت و درویشی افتند و محل رحمت و شماتت دوستان و دشمنان شوند.
هوش مصنوعی: وقتی کسی یک حرفه یا مهارت را یاد میگیرد، باید به او encourage کرد که از آن برای کسب روزی و زندگی استفاده کند. تا زمانی که لذت و خوشحالی از درآمدزایی را تجربه کند، باید سعی کند به بالاترین سطح آن حرفه برسد و در جزییات آن مهارت پیدا کند. همچنین باید توانایی و مهارت لازم برای تأمین معیشت و مدیریت امور زندگیاش را داشته باشد. چرا که بسیاری از فرزندان ثروتمندان، به خاطر ثروت والدینشان مغرور میشوند و از یادگیری مهارتها و آداب زندگی محروم میمانند. این افراد ممکن است در زمانهای سخت و با تغییر شرایط به بینوا و ذلت بیفتند و هدف تمسخر و ترحم دیگران شوند.
و چون کودک به صناعت اکتساب کند أولی آن بود که او را متأهل گردانند و رحل او جدا کنند؛ و ملوک فرس را رسم بوده است که فرزندان را در میانه حشم و خدم تربیت ندادندی، بلکه با ثقات به طرفی فرستادندی تا به درشتی عیش و خشونت نمودن در مآکل و ملابس برآید و از تنعم و تجمل حذر نماید، و اخبار ایشان مشهور است، و در اسلام رؤسای دیلم را عادت همین بوده است و کسی که بر ضد این معانی که یاد کرده آمد تربیت یافته باشد قبول ادب برو دشوار بود، خاصه چون سن در او اثر کند، مگر که به قبح سیرت عارف بود و به کیفیت قلع عادت واقف، و بران عازم، و دران مجتهد، و به صحبت اخیار مایل. سقراط حکیم را گفتند چرا مجالست تو با احداث بیشتر است، گفت از جهت آنکه شاخه های تر و نازک را راست کردن صورت بندد، و چوبهای زفت که طراوت آن برفته باشد و پوست خشک کرده به استقامت نگراید.
هوش مصنوعی: وقتی کودک وارد حرفهای میشود، بهتر است که او را به ازدواج درآورند و از محیطی که در آن بزرگ شده جدا کنند. پادشاهان ایرانی عادت داشتهاند فرزندان خود را در میان خدمتکاران و افراد ضعیف تربیت نکنند، بلکه آنها را به مکانی مناسب میفرستادند تا با سختیهای زندگی و عدم آسایش آشنا شوند و از تجمل و زرق و برق دور بمانند. این روال در تاریخ مشهور است و در اسلام نیز روسای دیلم همین روش را دنبال میکردند. تربیت کسی که بر خلاف این اصول بار آمده باشد، دشوار است، به ویژه وقتی سن بر او اثر بگذارد؛ مگر این که به زشتیهای اخلاقی خود آگاه باشد و بخواهد عادات نادرست را کنار بگذارد و جدی و مصمم باشد. سقراط حکیم نیز گفته است که چرا بیشتر با جوانان نشست و برخاست میکند، زیرا نازکی و تازگی شاخههای درخت را بهتر میتوان اصلاح کرد، اما هیزمهای خشک که طراوت خود را از دست دادهاند، به سختی راست میمانند.
اینست سیاست فرزندان. و در دختران، هم بر این نمط، آنچه موافق و لایق ایشان بود استعمال باید کرد، و ایشان را در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیا و دیگرخصالی که در باب زنان برشمردیم تربیت فرمود، و از خواندن و نوشتن منع کرد، و هنرهایی که از زنان محمود بود بیاموخت، و چون به حد بلاغت رسند با کفوی مواصلت ساخت.
هوش مصنوعی: این یک رویکرد به تربیت فرزندان است. در مورد دختران نیز باید به همین روش عمل کرد و از هر چیزی که مناسب و شایسته آنهاست استفاده کرد. آنها باید در امور خانهداری، حجاب، وقار، عفت و حیا و سایر ویژگیهای مربوط به زنان تربیت شوند. همچنین باید از یادگیری خواندن و نوشتن دور نگه داشته شوند و به آموزش مهارتهایی که برای زنان مناسب است، پرداخته شود. وقتی که آنها به سن بلوغ رسیدند، باید با کسی همتراز و مناسب پیوند برقرار کنند.
و چون از کیفیت تربیت اولاد فارغ شدیم ختم این فصل به ذکر ادبهای کنیم که در اثنای سخن شرح و تفصیل آن وعده داده ایم، تا کودکان بیاموزند و بدان متحلی شوند، هر چند باید که همه اصناف مردم بران مواظبت نمایند و خویشتن ازان مستغنی نشمرند، چه تخصیص این نوع بدین فصل نه به سبب آنست که کودکان بدان محتاج تر باشند بل به سبب آنست که ایشان آن را قابل تر توانند بود و بر مداومت آن قادرتر، والله الموفق.
هوش مصنوعی: پس از اینکه به بررسی نحوه تربیت فرزندان پرداختیم، اکنون این فصل را با اشاره به آداب و رفتارهایی که در طول صحبت به آنها اشاره کردیم، به پایان میرسانیم. هدف این است که کودکان این آداب را یاد بگیرند و به آنها عمل کنند. با این حال، تمام اقشار جامعه نیز باید به این آداب توجه کرده و خود را از آنها بینیاز ندانند، زیرا هدف اشاره به این موضوع در این فصل به این دلیل است که کودکان نیاز بیشتری به این آداب دارند، بلکه به این دلیل است که آنها بهتر میتوانند آن را درک کرده و بهطور مداوم از آن پیروی کنند. خداوند توفیق دهد.
آداب سخن گفتن: باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند، و هر که حکایتی یا روایتی کند که او بر آن واقف باشد وقوف خود بر آن اظهار نکند تا آنکس آنسخن باتمام رساند، و چیزی را که از غیر او پرسند جواب نگوید، و اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود بر ایشان سبقت ننماید، و اگر کسی به جواب مشغول شود و او بر بهتر از آن جوابی قادر بود صبر کند تا آن سخن تمام شود، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدم طعن نکند و در محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود خوض ننماید، و اگر ازو پوشیده دارند استراق سمع نکند و تا او با خود در آن سر مشارکت ندهند مداخلت نکند.
هوش مصنوعی: آداب سخن گفتن این است که فرد باید به اندازه کافی صحبت کند و صحبت دیگری را قطع نکند. هر کس که داستان یا حکایتی را نقل میکند، باید تا پایان سخن دیگران صبر کند و از دانستههای خود زودتر خبر ندهد. همچنین، نباید به پرسشهایی که از دیگران میشود پاسخ دهد. اگر از گروهی که او نیز در آن است، سوالی مطرح شود، نباید زودتر از دیگران پاسخ دهد. اگر کسی در حال پاسخ دادن باشد و او توانایی ارائه پاسخ بهتری داشته باشد، باید صبر کند تا آن فرد سخن خود را به پایان برساند و سپس پاسخ خود را ارائه دهد، بدون اینکه به جواب قبلی طعنه بزند. همچنین در مکالماتی که در حضور او بین دو نفر صورت میگیرد، نباید وارد بحث شود. اگر چیزی از او پنهان باشد، نباید گوشزنی کند و تا زمانی که به او صحبت نکنند، نباید مداخله کند.
و با مهتران سخن به کنایت گوید، و آواز نه بلند دارد و نه آهسته، بلکه اعتدال نگاه می دارد، و اگر در سخن او معنی غامض افتد در بیان آن به مثالهای واضح جهد کند و الا شرط ایجاز نگاه دارد، و الفاظ غریب و کنایات نامستعمل بکار ندارد، و تا سخنی که با او تقریر می کنند تمام نشود به جواب مشغول نگردد، و تا آنچه خواهد گفت در خاطر مقرر نگرداند در نطق نیارد، و سخن مکرر نکند مگر که بدان محتاج شود، و اگر بدان محتاج شود قلق و ضجرت ننماید و فحش و شتم بر لفظ نگیرد، و اگر به عبارت از چیزی فاحش مضطر گردد بر سبیل تعریض کنایت کند ازان، و مزاح منکر نکند.
هوش مصنوعی: او با بزرگان به زبان کنایه صحبت میکند و نه صدایش بلند است و نه آرام، بلکه به اعتدال صحبت میکند. اگر در کلامش معنی پیچیدهای وجود داشته باشد، سعی میکند آن را با مثالهای روشن توضیح دهد و در غیر این صورت، به اختصار حرف میزند. او از واژههای عجیب و کنایات ناآشنا استفاده نمیکند و تا وقتی که شخص مقابل سخنش را تمام نکرده، به پاسخگویی نمیپردازد. او تا زمانی که مطلبی که میخواهد بگوید در ذهنش روشن نشده، صحبت نمیکند و سخنانش را تکرار نمیکند مگر ضرورت ایجاب کند. اگر ناگزیر شد که چیزی را تکرار کند، نشاندهنده ناراحتی یا بیحوصلگی نخواهد بود و به کلمات زشت و توهینآمیز روی نمیآورد. اگر به چیزی زشت اشاره کند، به صورت کنایه و غیرمستقیم به آن اشاره میکند و از شوخی ناپسند پرهیز میکند.
و در هر مجلسی سخن مناسب آن مجلس گوید، و در اثنای سخن به دست و چشم و ابرو اشارت نکند، مگر که حدیث اقتضای اشارتی لطیف کند، آنگاه آن را بر وجه ادا کند، و در راست و دروغ با اهل مجلس خلاف نکند، و لجاج نکند خاصه با مهتران یا با سفیهان، و کسی که الحاح با او مفید نبود بر او الحاح نکند، و اگر در مناظره و مجارات طرف خصم را رجحان یابد انصاف بدهد، و از مخاطبه عوام و کودکان و زنان و دیوانگان و مستان تا تواند احتراز کند، و سخن باریک با کسی که فهم نکند نگوید، و لطف در محاوره نگاه دارد، و حرکات و اقوال و افعال هیچ کس را محاکات نکند، و سخنهای موحش نگوید، و چون در پیش مهتری شود ابتدا به سخنی کند که به فال ستوده دارند.
هوش مصنوعی: در هر جمعی باید صحبتهای مناسبی نسبت به آن جمع انجام دهد و در حین صحبت از حرکات اضافی دست و چشم و ابرو خودداری کند، مگر اینکه بحث نیاز به اشارهای ظریف داشته باشد که در آن صورت باید به درستی آن را بیان کند. در موضوعات راست و دروغ با حاضرین در جمع مخالفت نکند و از لجاجت بپرهیزد، به ویژه با افراد بزرگتر و یا نادان. اگر بر کسی که اصرار بر گفتگو دارد و فایدهای از او نمیبیند، اصرار نکند. در مناظرهها اگر طرف مقابل برتری داشته باشد، بیطرفی را رعایت کند و از صحبت کردن با افراد عادی، کودکان، زنان، دیوانگان و مستها تا حد امکان اجتناب ورزد. با کسانی که نمیتوانند درک کنند، درباره مسائل پیچیده صحبت نکند و در گفتگوها لطافت و مهارت را حفظ کند. حرکات و رفتار دیگران را تقلید نکند و سخنان ناراحتکننده بیان نکند. هنگامی که در حضور فردی بزرگتر قرار میگیرد، با سخنی که مثبت تلقی شود، آغاز کند.
و از غیبت و نمامی و بهتان و دروغ گفتن تجنب کند چنانکه به هیچ حال بران اقدام ننماید و با اهل آن مداخلت نکند و استماع آن را کاره باشد، و باید که شنیدن او از گفتن بیشتر بود. از حکیمی پرسیدند که: چرا استماع تو از نطق زیادت است؟ گفت: زیرا که مرا دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دوچندان که گویی می شنو.
هوش مصنوعی: انسان باید از غیبت، تهمت، شایعهپراکنی و دروغگویی پرهیز کند و هرگز به چنین کارهایی اقدام نکند و با افرادی که این کارها را انجام میدهند، درگیر نشود. همچنین باید در شنیدن صحبتها از گفتن خود بیشتر باشد. روزی از یک حکیم پرسیدند که چرا بیشتر به شنیدن اهتمام میورزی تا به صحبت کردن؟ او جواب داد: زیرا که من دو گوش دارم و یک زبان، یعنی باید بیشتر بشنوم تا این که بگویم.
آداب حرکت و سکون: باید که در رفتن سبکی ننماید و بتعجیل نرود که آن امارت طیش بود، و در تأنی و ابطاء نیز مبالغت نکند که امارت کسل بود، و مانند متکبران نخرامد، و همچون زنان و مخنثان کتف نجنباند و دوشها بخسپاند، و از دست فروگذاشتن و جنبانیدن هم احتراز کند، و اعتدال در همه احوال نگاه دارد.
هوش مصنوعی: در حرکات و سکنات خود باید به تعادل توجه کرد. نباید به سرعت و شتاب حرکت کرد زیرا این نشاندهنده بیصبری است، و از سویی دیگر، نباید هم در کندی زیادهروی کرد چرا که این به تنبلی میانجامد. همچنین باید از حرکات متکبران پرهیز کرد و نباید مانند زنان و افرادی که هویت مشخصی ندارند، به شکل غیرطبیعی حرکت کرد. همچنین از تکان دادن دستها و اعضای بدن بپرهیزید و در تمامی حالتها به اعتدال توجه داشته باشید.
و چون می رود بسیار بازپس ننگرد که آن فعل آهوجان بود، و پیوسته سر در پیش ندارد که آن دلیل حزن و فکر غالب بود، و در رکوب همچنین اعتدال نگاه دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که از جایی میرود، هرگز به عقب نگاه نمیکند که آن عمل نشانهای از حسرت است. او همیشه سرش را پایین نگه میدارد، زیرا این نشاندهنده غمی و افکاری غالب است و در مواجهه با مشکلات نیز باید به اعتدال و تعادل پایبند باشد.
و چون بنشیند پای فرو نکند و یک پای بر دیگر ننهد، و به زانو ننشیند الا در خدمت ملوک یا استاد یا پدر یا کسی که به مثابت این جماعت بود، و سر بر زانو و دست ننهد که آن علامت حزن یا کسل بود، و گردن کج نکند و با ریش و دیگر اعضا بازی نکند، و انگشت در دهن و بینی نکند، و از انگشت و گردن بانگ بیرون نیارد، و از تثاؤب و تمطی احتراز کند، و آب بینی به حضور مردمان نیفگند و همچنین آب دهن، و اگر ضرورت افتد چنان کند که آواز آن نشنوند، و به دست تهی و سرآستین و دامن پاک نکند، و از خدوافگندن بسیار تجنب نماید.
هوش مصنوعی: هنگامی که فردی نشسته است، نباید پاهایش را در هم بیندازد یا یکی از پاها را روی دیگری بگذارد. نشستن به حالت زانو زدن فقط باید در حضور پادشاهان، استادان، پدران یا افرادی با مقام مشابه مجاز باشد. همچنین نباید سر را روی زانو بگذارد یا با دستهایش سرش را حمایت کند، چرا که این رفتارها نشاندهنده حزن یا کسالت هستند. نباید گردن را کج کند و با ریش یا دیگر اعضای بدنش بازی کند. انگشتش را در دهان یا بینی نکند و صدایی از انگشتان یا گردنش خارج نکند. باید از خمیازه کشیدن و کش آمدن نیز پرهیز کند و نباید آب بینی یا آب دهانش را در حضور دیگران بریزد؛ اگر واقعاً لازم باشد، باید طوری انجام دهد که صدای آن شنیده نشود. همچنین نباید با دستان خالی و آستین کثیف خود را تمیز کند و باید از نشان دادن بیاحترامی نیز بسیار اجتناب نماید.
و چون در محفلی شود مرتبت خود نگاه دارد نه بالاتر از حد خود نشیند و نه فروتر، و اگر مهتر آن قوم که نشسته باشند او بود حفظ رتبت ازو ساقط باشد، چه هر کجا او نشیند صدر آن جا بود، و اگر غریب بود و نه به جای خود نشسته بود چون وقوف یابد با حد خود آید، و اگر جای خود خالی نیابد جهد مراجعت کند بی آنکه اضطرابی یا تثاقلی ازو ظاهر شود.
هوش مصنوعی: در جمعی که حضور دارد باید به جایگاه خود احترام بگذارد، نه اینکه بالاتر از رتبهاش بنشیند و نه پایینتر. اگر کسی که مقامش بالاتر است در آن جمع نشسته باشد، رعایت این رتبه از او برداشته میشود، زیرا هر جا که او بنشیند، آن جا مقام و جایگاه اوست. اما اگر فردی غریبه باشد و در جای صحیح خود ننشیند، وقتی متوجه موقعیت خود شد باید به جای خود برگردد. اگر جای او خالی نباشد، باید تلاش کند تا به جای درستش بر گردد بدون اینکه هیچ نشانهای از نگرانی یا تردید نشان دهد.
و در پیش مردمان جز روی و دست برهنه نکند، و در پیش مهتران ساعد و پای برهنه نکند، و از زانو تا ناف به هیچ حال برهنه نکند نه در خلا و نه در حضور کسی، و در پیش مردم نخسپد، و به پشت بازنخسپد خاصه اگر در خواب غطیط کند، چه استلقا موجب زیادت شدن آن آواز بود، و اگر در میان جماعتی نعاس بر او غالب شود برخیزد اگر تواند، و یا خواب نفی کند به حدیثی یا فکری، و اگر در میان جماعتی بود و ایشان بخسپد او نیز موافقت کند یا از نزدیک ایشان بیرون آید، و بیدار آنجا مقام نکند.
هوش مصنوعی: در حضور مردم، فقط صورت و دستهایش باید نمایان باشد و در مقابل افراد محترم باید ساعد و پاهایش را هم بپوشاند. نباید از زانو تا کمر در هیچ شرایطی برهنه باشد، نه در حالت تنهایی و نه در جمع. همچنین نباید در مجامع نشسته و به پشت دراز بکشد، به ویژه اگر خوابش سبک باشد؛ زیرا این کار باعث میشود صدای او بیشتر شود. اگر در جمعی خوابش ببرد، باید اگر میتواند برخیزد یا با یک حدیث یا فکر، خواب را از خود دور کند. در صورتی که در میان جمعی باشد و دیگران بخوابند، او هم باید با آنها هماهنگ باشد یا از آن محل فاصله بگیرد و در همان جا بیدار نماند.
و بر جمله چنان سازد که مردمان را از او نفرتی یا زحمتی نرسد، و بر هیچ کس و در هیچ محفل گرانی ننماید.
هوش مصنوعی: و به گونهای عمل کند که مردم از او بیزار نشوند یا زحمتی نداشته باشند و در هیچجا باعث دردسر و سختی برای کسی نشود.
و اگر بعضی از این عادات بر او دشوار آید، با خود اندیشه کند که آنچه به سبب اهمال ادبی او را لازم آید از مذمت و ملامت، زیادت از احتمال مشقت ترک آن عادت بود، تا برو آسان شود.
هوش مصنوعی: اگر برخی از این عادات برای او سخت و دشوار باشد، باید به خودش بیندیشد که آنچه به خاطر سهلانگاری او به عنوان سرزنش و نکوهش برایش به وجود میآید، بیشتر از زحمت ترک آن عادت است، تا اینکه بتواند به راحتی آن را تغییر دهد.
آداب طعام خوردن: اول دست و دهن و بینی پاک کند آنگاه به کنار خوان حاضر آید، و چون بر مائده بنشیند به طعام خوردن مبادرت نکند الا که میزبان بود، و دست و جامه آلوده نکند، و به زیادت از سه انگشت نخورد، و دهن فراخ باز نکند، و لقمه بزرگ نکند، و زود فرونبرد و بسیار نیز در دهن نگاه ندارد، بلکه اعتدال نگاه دارد، و انگشت نلیسد، و به الوان طعام نظر نکند و طعام نبوید، و نگزیند، و اگر بهترین طعام اندک بود بدان ولوع ننماید، و آن را بر دیگران ایثار کند، و دسومت بر انگشت بنگذارد، و نان و نمک تر نکند، و در کسی که با او مؤاکله کند ننگرد، و در لقمه او نظر نکند و از پیش خود خورد، و آنچه به دهن برد مانند استخوان و غیر آن بر نان و سفره ننهد، و اگر در لقمه استخوان بود چنان از دهن بیفگند که کسی وقوف نیابد.
هوش مصنوعی: آداب غذا خوردن به این صورت است که ابتدا باید دست، دهان و بینی را تمیز کرد و سپس به سر سفره رفت. وقتی که نشستهایم، نباید خودمان قبل از میزبان غذا بخوریم. همچنین باید دقت کنیم که دست و لباسمان کثیف نشود و بیشتر از سه انگشت غذا نخوریم. دهانمان را نباید خیلی باز کنیم و لقمه بزرگ نگیریم. نباید غذا را زود پایین ببلعیم و همواره باید مقداری اعتدال رعایت کنیم و از لیسیدن انگشتها خودداری کنیم. به رنگها و بوهای غذا توجه نکنیم و غذا را انتخاب نکنیم. اگر بهترین غذا کم باشد، باید به آن ولع نشان ندهیم و آن را به دیگران تقدیم کنیم. همچنین نباید نان و نمک را به هم بیامیزیم و به کسانی که با ما غذا میخورند نگاه نکنیم. در زمان خوردن لقمه، نباید به لقمه دیگران نگاه کنیم و غذا را باید از جلو خود بخوریم. غیر از نان، نباید چیزهایی مثل استخوان را روی سفره بگذاریم و اگر لقمهای حاوی استخوان بود، باید آن را طوری از دهان خارج کنیم که کسی متوجه نشود.
و آنچه از دیگری منفر یابد ارتکاب نکند، و پیش خود چنان دارد که اگر کسی خواهد که بقیت طعام او تناول کند ازان متنفر نشود، و چیزی از دهان و لقمه در کاسه و بر نان نیفگند.
هوش مصنوعی: انسان نباید کاری کند که دیگران از او بدشان بیاید و باید طوری رفتار کند که اگر کسی بخواهد از غذایش بخورد، از این موضوع ناراحت نشود. همچنین باید مراقب باشد که تکهای از غذا یا دهان خود را در ظرف یا بر روی نان نریزد.
و پیش از دیگران به مدتی دست باز نگیرد، بل اگر سیر شده باشد تعللی می آرد تا دیگران نیز فارغ شوند، و اگر آن جماعت دست بازگیرند او نیز دست بازگیرد و اگرچه گرسنه بود، مگر در خانه خود یا به موضعی که بیگانگان نباشند، و اگر در میان طعام به آب حاجت افتد بنهیب نخورد، و آواز از دهن و حلق بیرون نیارد، و چون خلال کند با طرفی شود و آنچه به زبان از دندان جدا شود فروبرد، و آنچه به خلال بیرون کند به موضعی افگند که مردم نفرت نگیرد، و اگر در میان جمعی بود در خلال کردن توقف کند، و چون دست شوید در پاک کردن انگشتان و اصول ناخنان جهد بلیغ نماید و همچنین در تنقیه لب و دهن و دندانها، و غرغره نکند، و آب دهن در تشت نیفگند، و چون آب از دهن بریزد به دست بپوشد، و در دست شستن سبقت نکند بر دیگران، و اگر پیش از طعام دست شویند شاید که میزبان سبقت کند بر دیگر حاضران در دست شستن.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دیگران غذا بخورند، نباید خودش شروع کند، مگر اینکه سیر شده باشد که در این صورت تا دیگران نیز کامل شوند صبر میکند. اگر دیگران مشغول خوردن شدند، او هم باید شروع کند، حتی اگر گرسنه باشد، مگر اینکه در خانهاش باشد یا در جایی که دیگران حضور ندارند. همچنین اگر در وسط غذا آب نیاز داشته باشد، نباید به سرعت آب بخورد و صدایی از دهانش در بیاورد. زمانی که دندان خود را خلال میکند، باید به طوری عمل کند که آنچه از دندان خارج میشود را قورت دهد و آنچه از خلال خارج شده را در جایی دور بیندازد که دیگران از آن بدشان نیاید. اگر در جمعی باشد، در خلال کردن باید متوقف شود. همچنین در زمان شستن دستها باید به تمیز کردن انگشتان و زیر ناخنها دقت کند و در پاک کردن لبها و دهان و دندانها نیز کوشیده و غرغره نکند. آب دهان را در ظرف نریزد و اگر آب از دهانش بریزد، باید آن را با دست بپوشاند. او نباید در شستن دستها بر دیگران سبقت بگیرد و اگر قبل از غذا دستها را شست، این امکان وجود دارد که میزبان قبل از دیگر حاضران اقدام کند.
آداب شراب خوردن: چون در مجلس شراب شود به نزدیک افضل ابنای جنس خود نشیند، و ازانکه در پهلوی کسی نشیند که به سفاهت موسوم بود احتراز کند، و به حکایات ظریف و اشعار ملیح که با وقت و حال مناسبت داشته باشد مجلس خوش دارد، و از ترش رویی و قبض تجنب نماید.
هوش مصنوعی: آداب نوشیدن شراب به این صورت است که وقتی در جمعی شراب مینوشند، باید کنار بهترین افراد همجنس خود بنشینند و از نشستن کنار کسانی که ناشایست و بیادب هستند پرهیز کنند. همچنین، در جلسه باید از داستانهای جالب و اشعار زیبا که مناسب با حال و هوا باشند استفاده کنند و باید از بدخلقی و ناراحتی دوری کنند.
و اگر از جماعت به سال یا به رتبت کمتر بود به استماع مشغول باشد، و اگر مطرب بود در حکایت خوض نکند، و باید که سخن بر ندیم قطع نکند، و در همه احوال اقبال بر مهتر اهل مجلس کند و استماع سخن او را باشد بی آنکه به دیگران بی التفاتی کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در جمع به سن یا مقام پایینتری باشد، باید به شنیدن صحبتها سرگرم شود. اگر هم شخصی هنرمند یا موزیسیانی باشد، نباید به حواشی و ماجراها بپردازد. او باید به سخن گفتن دوستانش وقفه نگذارد و در همه حالات، توجهش را به بزرگترهای مجلس معطوف کند و به صحبتهای آنها گوش فرا دهد، بدون آنکه به دیگران بیتوجهی کند.
و باید که به هیچ حال چندان مقام نکند که مست گردد، که در دین و دنیا هیچ چیز با مضرت تر از مستی نبود، چنانکه هیچ فضیلت و شرف زیادت از خردمندی و هشیاری نباشد؛ پس اگر ضعیف شراب بود اندک خورد یا ممزوج کند یا از مجلس سبک تر برخیزد، و اگر پیش از آنکه به مقام احتیاط رسد حریفان مست شوند جهد کند تا از میان ایشان بیرون آید، یا حیلت آن کند که مست از میان جماعت بیرون شود، و در حدیث مستان خوض نکند، و به توسط ایشان مشغول نشود مگر که به خصومت انجامد آنگاه ایشان را از یکدیگر بازدارد؛ و اگر بر شراب خوردن قادر بود التماس زیادت بر آنچه دور می گردد نکند، و اصحاب را بدان تکلیف نفرماید، و اگر یکی از ندما از شراب خوردن عاجز شود برو عنف نکند، و اگر غثیان غلبه کند در میان مجلس آن را مدافعت کند بر وجهی که اصحاب وقوف نیابند، یا در حال بیرون آید، و چون قی کند با مجلس معاودت ننماید.
هوش مصنوعی: انسان نباید به هیچ وجه آنقدر مست شود که عقلش را از دست بدهد، زیرا در دین و دنیای زندگی هیچ چیز زیانبارتر از مستی نیست. هیچ فضیلت یا برتریای بالاتر از خردمندی و هوشیاری نیست. اگر شراب کمی قویتر از حد معمول باشد، باید فقط کمی بنوشد یا آن را با چیز دیگری مخلوط کند یا زودتر از مجلس بیرون برود. اگر پیش از آنکه خود را در معرض خطر قرار دهد، ببیند که دیگران مست شدهاند، باید تلاش کند که از جمع آنها دور شود یا به نحوی عمل کند که فرد مست از گروه جدا شود. نباید در امور مستی شرکت کند و تنها وقتی میتواند در جمع آنها باشد که به مشاجره منجر شود، در این صورت او باید آنها را از هم جدا کند. اگر قدرت نوشیدن شراب را دارد، نباید از دیگران بخواهد بیشتر بنوشند و نباید به کسی که نمیتواند بنوشد، فشار آورد. اگر کسی در جمع مست شود، باید به گونهای عمل کند که دوستانش متوجه نشوند یا خود را از آن مجلس دور کند و وقتی که او دچار حالت تهوع شد، نباید دوباره به آن مجلس برگردد.
و میوه و ریحان از پیش یاران برندارد، و نقل بسیار نخورد، و هر یکی را از حریفان به تحیتی که لایق او بود مخصوص می گرداند، و باید که به انفراد سبب انس و سلوت و نشاط اهل مجلس نشود، چه این معنی مستدعی قلت وقع بود، و از مجلس بسیار برنخیزد، و اگر صاحب جمالی حاضر بود در او بسیار نظر نکند و اگرچه با او گستاخ باشد، و با او سخن بسیار نگوید، و از ارباب ملاهی التماس لحنی که طبع او بدان مایل بود نکند، و چون به حدی برسد که داند برخیزد، و جهد کند تا با مقام معهود خود شود، و اگر نتواند، به موضعی شود که از مجلس دور بود و آنجا بخسپد.
هوش مصنوعی: و میوه و ریحان از همراهان خود برنمیگیرد و از نقل زیاد استفاده نمیکند. هر یک از رقبای خود را با تحفهای که شایسته اوست، خاص میکند. باید طوری رفتار کند که باعث نزدیکی و آرامش اهل مجلس نشود، زیرا این رفتار موجب کم بودن حضور او در مجلس خواهد شد. اگر کسی با جمالی ویژه در جمع باشد، نباید در او زیاد نظر کند، حتی اگر آن فرد سلطنتطلب باشد و با او صحبتهای زیادی نکند. همچنین نباید از اهل لذت درخواست کند که به طبع او بپردازند. زمانی که احساس کند باید برود، تلاش میکند تا به مقام معمول خود برگردد و اگر نتواند، به جای دوری از مجلس میرود و آنجا استراحت میکند.
و تا تواند در مجلس ملوک، یا کسانی که اکفای او نباشند، یا کسانی که با ایشان مباسطتی نیفتاده باشد، حاضر نشود، و اگر ضرورت افتد زود بیرون آید، و البته به مجلس سفها نرود، و اگر وقتی از مستی خائف باشد و ندما اقتراح اقامت کنند شاید که به تساکر یا به حیلتی دیگر از مجلس بیرون آید.
هوش مصنوعی: انسان باید در جمع ملوک یا کسانی که همسطح او نیستند، یا کسانی که با آنها آشنایی ندارد، حاضر نشود. در صورت نیاز، باید سریعاً بیرون برود و به هیچ وجه به جمع افراد نادان نرود. اگر زمانی از مستی ترس داشته باشد و فشار به او برای ماندن در جمع باشد، ممکن است با ترفندهایی از جمع خارج شود.
اینست آنچه وعده داده بودیم از آداب و هر چند این نوع از حد حصر متجاوز باشد و به حسب اوضاع و اوقات مختلف شود اما بر عاقل فاضل که قوانین و اصول افعال جمیله ضبط کرده باشد رعایت شرایط و دقایق هر کاری به جای خویش و به وقت خویش دشوار نبود، و از کلیات استنباط جزویات کردن بر او آسان نماید، و خود عقل حاکمی عدلست در هر باب، والله اعلم بالصواب.
هوش مصنوعی: این همان چیزی است که ما در مورد آداب وعده داده بودیم. هرچند این نوع آداب ممکن است از حدود خود تجاوز کند و بسته به شرایط و زمانها تغییر کند، اما برای فرد عاقل و فاضل که اصول و قوانین کارهای نیک را درک کرده است، رعایت شرایط و جزئیات هر کار در زمان مناسب چندان دشوار نخواهد بود. او میتواند از کلیات به جزئیات استنباط کند و عقل او در هر زمینهای به عنوان حاکمی عادل عمل میکند. در نهایت، خداوند بهترین آگاهی را دارد.