باید که باعث بر تأهل دو چیز بود حفظ مال و طلب نسل، نه داعیه شهوت یا غرضی دیگر از اغراض.
و زن صالح شریک مرد بود در مال و قسیم او در کدخدایی و تدبیر منزل و نایب او در وقت غیبت، و بهترین زنان زنی بود که به عقل و دیانت و عفت و فطنت و حیا و رقت دل و تودد و کوتاه زبانی و طاعت شوهر و بذل نفس در خدمت او و ایثار رضای او و وقار و هیبت، نزدیک اهل خویش، متحلی بود، و عقیم نبود، و بر ترتیب منزل و تقدیر نگاه داشتن در انفاق واقف و قادر باشد، و به مجامله و مدارات و خوشخوئی سبب مؤانست و تسلی هموم و جلای احزان شوهر گردد.
و زن آزاد از بنده بهتر، چه اشتمال آن بر تألف بیگانگان و صلت ارحام و استظهار به اقربا و استمالت اعدا و معاونت و مظاهرت در اسباب معاش و احتراز از دناءت در مشارکت و در نسل و عقب بیشتر؛ و زن بکر از غیر بکر بهتر، چه به قبول ادب و مشاکلت شوهر در خلق و عادت و انقیاد و مطاوعت او نزدیکتر، و اگر با وجود این اوصاف به حلیت جمال و نسب و ثروت متحلی باشد مستجمع انواع محاسن بود و بران مزیدی صورت نبندد.
اما اگر بعضی از این خصال مفقود شود باید که عقل و عفت و حیا البته موجود بود، چه ایثار جمال و نسب و ثروت بر این سه خصلت مستدعی تعب و عطب و اختلال امور دین و دنیا باشد؛ و باید که جمال زن باعث نباشد بر خطبه او، چه جمال با عفت کمتر مقارن افتد، به سبب آنکه زن جمیله را راغب و طالب بسیار باشد، و ضعف عقول ایشان مانع و وازع انقیاد نبود تا بر فضایح اقدام کنند، و غایت خطبه ایشان یا بی حمیتی و صبر بر فضیحت بود، که بر شقاوت دو جهانی مشتمل باشد، یا اتلاف مال و مروت و مقاسات اصناف احزان و هموم. پس باید که از جمال بر اعتدال بنیت اقتصار کند، و در آن باب نیز دقیقه اقتصاد مرعی دارد.
و همچنین باید که مال زن مقتضی رغبت نمودن بدو نگردد، چه مال زنان مستدعی استیلا و تسلط و استخدام و تفوق ایشان باشد، و چون شوهر در مال زن تصرف کند زن او را به منزلت خدمتگاری و معاونی شمرد، و او را وزنی و وقعی ننهد، و انتکاس مطلق لازم آید تا به فساد امور منزل و تعیش بازگردد.
و چون عقده مواصلت میان شوهر و زن حاصل شود سبیل شوهر در سیاست زن سه چیز بود: اول هیبت، و دوم کرامت، و سیم شغل خاطر.
اما هیبت آن بود که خویشتن را در چشم زن مهیب دارد تا در امتثال اوامر و نواهی او اهمال جایز نشمرد، و این بزرگترین شرایط سیاست اهل بود، چه اگر اخلالی بدین شرط راه یابد زن را در متابعت هوا و مراد خویش طریقی گشاده شود، و بران اقتصار نکند بلکه شوهر را در طاعت خود آرد و وسیلت مرادات خود سازد، و به تسخیر و استخدام او مطالب خود حاصل کند، پس آمر مأمور شود و مطیع مطاع و مدبر مدبر؛ و غایت این حال حصول عیب و عار و مذمت و دمار هر دو باشد، و چندان فضایح و شنایع حادث شود که آن را تلافی و تدارک صورت نبندد.
و اما کرامت آن بود که زن را مکرم دارد به چیزهایی که مستدعی محبت و شفقت بود، تا چون از زوال آن حال مستشعر باشد به حسن اهتمام امور منزل و مطاوعت شوهر را تلقی کند و نظام مطلوب حاصل شود. و اصناف کرامات در این باب شش چیز باشد:
اول آنکه او را در هیأتی جمیل دارد، و دوم آنکه در ستر و حجاب او از غیر محارم مبالغت عظیم نماید، و چنان سازد که بر آثار و شمایل و آواز او هیچ بیگانه را وقوف نیفتد، و سیم آنکه در اوایل اسباب کدخدایی با او مشورت کند به شرط آنکه او را در مطاوعت خود طمع نیفگند، و چهارم آنکه دست او در تصرف اقوات بر وجه مصلحت منزل و استعمال خدم در مهمات مطلق دارد، و پنجم آنکه با خویشان و اهل بیت او صلت رحم کند و دقایق تعاون و تظاهر را رعایت واجب داند، و ششم آنکه چون اثر صلاحیت و شایستگی احساس کند زنی دیگر را بر او ایثار نکند و اگرچه به جمال و مال و نسب و اهل بیت ازو شریفتر باشد، چه غیرتی که در صبایع زنان مرکوز بود، با نقصان عقل، ایشان را بر قبایح و فضایح و دیگر افعالی که موجب فساد منزل و سوء مشارکت و ناخوشی عیش و عدم نظام باشد باعث گردد، و جز ملوک را که غرض ایشان از تأهل طلب نسل و عقب بسیار بود، و زنان در خدمت ایشان به مثابت بندگان باشند، در این معنی رخصت نداده اند، و ایشان را نیز احتراز أولی بود، چه مرد در منزل مانند دل باشد در بدن، و چنانکه یک دل منبع حیات دو بدن نتواند بود یک مرد را تنظیم دو منزل میسر نشود.
و اما شغل خاطر آن بود که خاطر زن پیوسته به تکفل مهمات منزل و نظر در مصالح آن و قیام بدانچه مقتضی نظام معیشت بود مشغول دارد، چه نفس انسانی بر تعطیل صبر نکند، و فراغت از ضروریات اقتضای نظر کند در غیر ضروریات، پس اگر زن از ترتیب منزل و تربیت اولاد و تفقد مصالح خدم فارغ باشد همت بر چیزهایی که مقتضی خلل منزل بود مقصور گرداند، و به خروج و زینت بکار داشتن از جهت خروج و رفتن به نظاره ها و نظر کردن به مردان بیگانه مشغول شود، تا هم امور منزل مختل گردد و هم شوهر را در چشم او وقعی و هیبتی بنماند، بلکه چون مردان دیگر را بیند او را حقیر و مستصغر شمرد و هم در اقدام بر قبایح دلیری یابد، و هم راغبان را بر طلب خود تحریض کند، تا عاقبت آن بعد از اختلال معیشت و ذهاب مروت و حصول فضیحت هلاک و شقاوت دو جهانی بود.
و باید که شوهر احتراز کند در باب سیاست زن از سه چیز: اول از فرط محبت زن که با وجود آن استیلای زن و ایثار هوای او بر مصالح خود لازم آید، و اگر به محنت محبت او مبتلا شود ازو پوشیده دارد، و چنان سازد که البته واقف نشود، پس اگر نتواند که خویشتن را نگاه دارد علاجهایی که در باب عشق فرموده اند استعمال باید کرد و به هیچ حال بران مقام ننمود، چه این آفت اقتضای فسادهای مذکور کند؛ و دوم آنکه در مصالح کلی با زن مشاورت نکند، و البته او را بر اسرار خود وقوف ندهد، و مقدار مال و مایه ازو پوشیده دارد، چه رایهای ناصواب و نقصان تمییز ایشان در این باب مستدعی آفات بسیار بود؛ و سیم آنکه زن را از ملاهی و نظر به اجانب و استماع حکایات مردان و زنانی که بدین افعال موسوم باشند باز دارد، و البته راه آن باز ندهد، چه این معانی مقتضی فسادهای عظیم باشد و از همه تباه تر مجالست پیرزنانی بود که به محافل مردان رسیده باشند و حکایات آن باز گویند.
در احادیث آمده است که زنان را از آموختن سورت یوسف منع باید کرد که استماع امثال آن قصه موجب انحراف ایشان باشد از قانون عفت، و از شراب هم منع کلی باید کرد چه شراب، و اگرچه اندک بود، سبب وقاحت و هیجان شهوت گردد، و در زنان هیچ خصلت بدتر از این دو خصلت نبود.
و سبیل زنان در تحری رضای شوهران و وقع افگندن خود را در چشم ایشان پنج چیز بود: اول ملازمت عفت، و دوم اظهار کفایت، و سیم هیبت داشتن از ایشان، و چهارم حسن تبعل و احتراز از نشوز، و پنجم قلت عتاب و مجامله در غیرت. و حکما گفته اند که زن شایسته تشبه نماید به مادران و دوستان و کنیزکان، و زن بد تشبه نماید به جباران و دشمنان و دزدان.
اما تشبه زن شایسته به مادران چنان بود که قربت و حضور شوهر خواهد و غیبت او را کاره بود و رنج خود در طریق حصول رضای او احتمال کند، چه مادر با فرزند همین طریق سپرد؛ و اما تشبه او به دوستان چنان بود که بدانچه شوهر بدو دهد قانع بود و او را در آنچه ازو بازدارد و بدو ندهد معذور داند، و مال خویش ازو دریغ ندارد و در اخلاق با او موافقت نماید؛ و اما تشبه او به کنیزکان چنان بود که مانند پرستاران تذلل نماید و خدمت بشرط کند، و بر تندخویی شوهر صبر کند و در افشای مدح و ستر عیب او کوشد، و نعمت او را شکر گزارد، و در آنچه موافق طبع او نبود با شوهر عتاب نکند.
و اما تشبه زن ناشایسته به جباران چنان بود که کسل و تعطیل دوست دارد، و فحش گوید و تجنی بسیار نهد، و خشم بسیار گیرد، و از آنچه موجب خشنودی و خشم شوهر بود غافل باشد، و خدم و حاشیه را بسیار رنجاند؛ و اما تشبه او به دشمنان چنان بود که شوهر را حقیر شمرد، و با او استخفاف کند و درشت خویی نماید، و جحود احسان او کند، و ازو حقد گیرد و شکایت کند و معایب او بازگوید؛ و اما تشبه او به دزدان چنان بود که در مال او خیانت کند و بی حاجت ازو سؤال کند، و احسان او حقیر شمرد و در آنچه کاره آن بود الحاح کند، و به دروغ دوستی فرانماید و نفع خود بر نفع او ایثار کند.
و کسی که به زنی ناشایسته مبتلا شود تدبیر او طلب خلاص باشد ازو، چه مجاورت زن بد از مجاورت سباع و افاعی بتر باشد.
و اگر خلاص متعذر باشد چهار نوع حیلت دران بکار باید داشت:
اول بذل مال، چه حفظ نفس و مروت و عرض بهتر از حفظ مال بود، و اگر مالی بسیار صرف باید کرد و خویشتن ازو بازخرید آن مال را حقیر باید شمرد؛ و دوم نشوز و بدخویی و هجرت مضاجع، بر وجهی که به فسادی ادا نکند؛ و سیم لطائف حیل، مانند تحریض عجایز بر تنفیر او و ترغیب به شوهری دیگر، و رغبت نمودن به ظاهر بدو و از مفارقت ابا کردن، تا باشد که او را بر مفارقت حرصی پدید آید، و فی الجمله استعمال انواع مسامحت و ممانعت و ترغیب و ترهیب که موجب فرقت بود؛ و چهارم، و آن بعد از عجز بود از دیگر تدبیرها، آنکه او را بگذارد و سفری دور اختیار کند، به شرط آنکه او را مانعی از اقدام بر فضایح نصب کرده باشد، تا امید او منقطع شود و مفارقت اختیار کند.
و حکمای عرب گفته اند از پنج زن حذر واجب بود: از حنانه و از منانه و از انانه و از کیه القفا و از خضراء الدمن.
اما حنانه زنی بود که او را فرزندان بوند از شوهری دیگر و پیوسته به مال این شوهر بر ایشان مهربانی می نماید؛ و اما منانه زنی بود متموله که به مال خود بر شوهر منت نهد؛ و اما انانه زنی بود که پیشتر از این شوهر، حالی بهتر داشته باشد، یا شوهری بزرگتر دیده، و پیوسته از این حال و شوهر باشکایت و انین بود؛ و اما کیه القفا زنی بود غیر عفیفه، که شوهر او از هر محفل که غایب شود مردمان به ذکر او داغی بر قفای آن مرد نهند؛ و اما حضراء الدمن زنی بود جمیله از اصلی بد و او را مشابهت کرده اند به سبزه مزابل.
و کسی که به شرایط سیاست زنان قیام نتواند نمود أولی آن بود که عزب باشد، و دامن از ملابست امور ایشان کشیده دارد، چه فساد مخالطت زنان به سوء انتظام مستتبع آفات نامتناهی بود، که یکی ازان قصد زن بود به هلاکت او یا قصد دیگری از جهت زن. والله الموفق و المعین.
برگردان به زبان ساده
باید که باعث بر تأهل دو چیز بود حفظ مال و طلب نسل، نه داعیه شهوت یا غرضی دیگر از اغراض.
هوش مصنوعی: باید حفظ مال و نیاز به نسل عاملی برای ازدواج باشد، نه شهوت یا هدفهای دیگر.
و زن صالح شریک مرد بود در مال و قسیم او در کدخدایی و تدبیر منزل و نایب او در وقت غیبت، و بهترین زنان زنی بود که به عقل و دیانت و عفت و فطنت و حیا و رقت دل و تودد و کوتاه زبانی و طاعت شوهر و بذل نفس در خدمت او و ایثار رضای او و وقار و هیبت، نزدیک اهل خویش، متحلی بود، و عقیم نبود، و بر ترتیب منزل و تقدیر نگاه داشتن در انفاق واقف و قادر باشد، و به مجامله و مدارات و خوشخوئی سبب مؤانست و تسلی هموم و جلای احزان شوهر گردد.
هوش مصنوعی: زن شایسته، همکار مرد در مدیریت مالی و کدخدایی و تدبیر خانه است و در غیاب شوهر، نماینده او به شمار میآید. بهترین زنان آنهایی هستند که عقل و دیانت و عفت و حیا دارند و دل مهربان و تواضع را در شخصیت خود حفظ میکنند. آنها در کلام خود مختصر و در اطاعت شوهر کوشا هستند و در خدمت به او جان و دل خود را ارائه میدهند و به خشنودی او اهمیت میدهند. این زنان همواره با وقار و ابهت در جمع خانواده خود حضور دارند و از نظر باروری نیز عقیم نیستند. آنها در اداره منزل و هزینهکرد به خوبی آشنا و توانمند هستند و با مهربانی و خوشروئی خود، به همسر خود آسایش و آرامش میبخشند و غمها و نگرانیهای او را تسکین میدهند.
و زن آزاد از بنده بهتر، چه اشتمال آن بر تألف بیگانگان و صلت ارحام و استظهار به اقربا و استمالت اعدا و معاونت و مظاهرت در اسباب معاش و احتراز از دناءت در مشارکت و در نسل و عقب بیشتر؛ و زن بکر از غیر بکر بهتر، چه به قبول ادب و مشاکلت شوهر در خلق و عادت و انقیاد و مطاوعت او نزدیکتر، و اگر با وجود این اوصاف به حلیت جمال و نسب و ثروت متحلی باشد مستجمع انواع محاسن بود و بران مزیدی صورت نبندد.
هوش مصنوعی: زن آزاد از هر لحاظ بهتر از بنده است، زیرا او میتواند با بیگانگان ارتباط برقرار کند، نسبت به بستگان خود احساس مسئولیت کند، با دوستانش همکاری کند و در امور معیشتی به یکدیگر کمک کند. همچنین او از چندان وابستگی و پستی در روابط دور است. در عوض، زن باکره از زن غیر باکره بهتر است، زیرا او بیشتر تمایل دارد به ادبیات و رفتار شوهر خود نزدیک شود و از او اطاعت کند. اگر این ویژگیها با زیبایی ظاهری، نسب خوب و ثروت همراه باشد، در این صورت او با تمام محاسن گرد هم آمده و مکملی برای شخصیتش خواهد بود.
اما اگر بعضی از این خصال مفقود شود باید که عقل و عفت و حیا البته موجود بود، چه ایثار جمال و نسب و ثروت بر این سه خصلت مستدعی تعب و عطب و اختلال امور دین و دنیا باشد؛ و باید که جمال زن باعث نباشد بر خطبه او، چه جمال با عفت کمتر مقارن افتد، به سبب آنکه زن جمیله را راغب و طالب بسیار باشد، و ضعف عقول ایشان مانع و وازع انقیاد نبود تا بر فضایح اقدام کنند، و غایت خطبه ایشان یا بی حمیتی و صبر بر فضیحت بود، که بر شقاوت دو جهانی مشتمل باشد، یا اتلاف مال و مروت و مقاسات اصناف احزان و هموم. پس باید که از جمال بر اعتدال بنیت اقتصار کند، و در آن باب نیز دقیقه اقتصاد مرعی دارد.
هوش مصنوعی: اگر برخی از ویژگیها وجود نداشته باشند، عقل، عفت و حیا باید حتماً موجود باشند. چراکه ایثار زیبایی، نسب و ثروت بر این سه ویژگی میتواند به دردسر و اختلال در امور دین و دنیای انسان منجر شود. همچنین، زیبایی زن نباید تنها معیار انتخاب او برای ازدواج باشد، زیرا معمولاً زیبایی به همراه عفت کمتر دیده میشود. زنان زیبا معمولاً مورد توجه و خواستگاری زیادی قرار میگیرند و ضعف عقل آنها مانع از خودداریشان از کارهای زشت نیست. در نهایت، باید توجه کرد که این انتخاب یا به فقدان حیا و تحمل فضیحت منجر میشود که پیامدهای منفی برای دنیا و آخرت دارد، یا باعث ضایع شدن مال و ارزشهای انسانی و تجربه انواع غم و اندوه خواهد شد. بنابراین، باید در انتخاب زیبایی به اعتدال توجه شود و در این باره نیز دقت لازم به کار گرفته شود.
و همچنین باید که مال زن مقتضی رغبت نمودن بدو نگردد، چه مال زنان مستدعی استیلا و تسلط و استخدام و تفوق ایشان باشد، و چون شوهر در مال زن تصرف کند زن او را به منزلت خدمتگاری و معاونی شمرد، و او را وزنی و وقعی ننهد، و انتکاس مطلق لازم آید تا به فساد امور منزل و تعیش بازگردد.
هوش مصنوعی: مال زن نباید باعث علاقه و رغبت شوهر به او شود، زیرا مال زنان معمولاً منجر به تسلط و کنترل آنها میشود. اگر شوهر به دارایی زن دست بزند، زن او را مانند یک خدمتکار و کمککننده میبیند و دیگر برای او ارزشی قائل نمیشود. این موضوع میتواند باعث به هم ریختن امور منزل و زندگی مشترک شود.
و چون عقده مواصلت میان شوهر و زن حاصل شود سبیل شوهر در سیاست زن سه چیز بود: اول هیبت، و دوم کرامت، و سیم شغل خاطر.
هوش مصنوعی: زمانی که ارتباط نزدیک بین شوهر و زن برقرار شود، شوهر در مدیریت و هدایت زن باید به سه اصل توجه داشته باشد: اول، داشتن وقار و احترام، دوم، ارزش نهادن و کرامت قائل شدن و سوم، مشغول کردن ذهن و توجه زن به مسائل مهم.
اما هیبت آن بود که خویشتن را در چشم زن مهیب دارد تا در امتثال اوامر و نواهی او اهمال جایز نشمرد، و این بزرگترین شرایط سیاست اهل بود، چه اگر اخلالی بدین شرط راه یابد زن را در متابعت هوا و مراد خویش طریقی گشاده شود، و بران اقتصار نکند بلکه شوهر را در طاعت خود آرد و وسیلت مرادات خود سازد، و به تسخیر و استخدام او مطالب خود حاصل کند، پس آمر مأمور شود و مطیع مطاع و مدبر مدبر؛ و غایت این حال حصول عیب و عار و مذمت و دمار هر دو باشد، و چندان فضایح و شنایع حادث شود که آن را تلافی و تدارک صورت نبندد.
هوش مصنوعی: اما این نکته مهم است که شخص باید در نظر داشته باشد که زن را به گونهای ببیند که باعث شود او را مجبور به رعایت دستورات و نهیهای خود کند، زیرا این یکی از اصلیترین شرایط برای مدیریت درست در زندگی اجتماعی است. اگر در این زمینه کوتاهی شود، زن ممکن است به دنبال خواستهها و تمایلات خود برود و نه تنها به همین اکتفا نکند، بلکه شوهر را نیز به سمت اطاعت از خود سوق دهد و از او به عنوان وسیلهای برای رسیدن به خواستههایش استفاده کند. در نتیجه، در این وضعیت، آمر به مأمور تبدیل میشود و کسی که باید مطیع باشد، خود را به عنوان زعیم و مدیر معرفی میکند. این وضعیت میتواند منجر به مشکلات و نواقص جدی برای هر دو طرف شود که جبران آن دشوار خواهد بود و تبعات منفی شدیدی به همراه خواهد داشت.
و اما کرامت آن بود که زن را مکرم دارد به چیزهایی که مستدعی محبت و شفقت بود، تا چون از زوال آن حال مستشعر باشد به حسن اهتمام امور منزل و مطاوعت شوهر را تلقی کند و نظام مطلوب حاصل شود. و اصناف کرامات در این باب شش چیز باشد:
هوش مصنوعی: در مورد کرامت، این است که باید به زن احترام گذاشت و او را با چیزهایی خوشحال کرد که محبت و رحمت را جلب کند. سپس، وقتی او متوجه تغییر در حالت خود میشود، باید به خوبی به امور منزل رسیدگی کند و از شوهر خود اطاعت کند تا زندگی بهتری داشته باشند. در این زمینه شش نوع کرامت وجود دارد.
اول آنکه او را در هیأتی جمیل دارد، و دوم آنکه در ستر و حجاب او از غیر محارم مبالغت عظیم نماید، و چنان سازد که بر آثار و شمایل و آواز او هیچ بیگانه را وقوف نیفتد، و سیم آنکه در اوایل اسباب کدخدایی با او مشورت کند به شرط آنکه او را در مطاوعت خود طمع نیفگند، و چهارم آنکه دست او در تصرف اقوات بر وجه مصلحت منزل و استعمال خدم در مهمات مطلق دارد، و پنجم آنکه با خویشان و اهل بیت او صلت رحم کند و دقایق تعاون و تظاهر را رعایت واجب داند، و ششم آنکه چون اثر صلاحیت و شایستگی احساس کند زنی دیگر را بر او ایثار نکند و اگرچه به جمال و مال و نسب و اهل بیت ازو شریفتر باشد، چه غیرتی که در صبایع زنان مرکوز بود، با نقصان عقل، ایشان را بر قبایح و فضایح و دیگر افعالی که موجب فساد منزل و سوء مشارکت و ناخوشی عیش و عدم نظام باشد باعث گردد، و جز ملوک را که غرض ایشان از تأهل طلب نسل و عقب بسیار بود، و زنان در خدمت ایشان به مثابت بندگان باشند، در این معنی رخصت نداده اند، و ایشان را نیز احتراز أولی بود، چه مرد در منزل مانند دل باشد در بدن، و چنانکه یک دل منبع حیات دو بدن نتواند بود یک مرد را تنظیم دو منزل میسر نشود.
هوش مصنوعی: اول اینکه زن باید در ظاهری زیبا و دلنشین باشد و دوم اینکه بسیار مراقب حجاب و پوشش او از غیر محارم باشد تا هیچ کس به ویژگیها و صدای او آشنا نشود. سوم اینکه در امور مربوط به خانه با او مشورت کند، اما باید امیدوار باشد که او همیشه در تابعیت و اطاعت او باشد. چهارم اینکه او باید اختیار کامل در مدیریت مخارج خانه و استفاده از خدمتکاران برای کارهای ضروری داشته باشد. پنجم اینکه باید با خویشاوندان و اعضای خانوادهاش رابطه خوبی داشته باشد و بر رعایت همکاری و حسن ظاهری تأکید کند. ششم اینکه اگر صلاحیت و شایستگی همسرش را احساس کند، نباید زنی دیگر را به او ترجیح دهد، حتی اگر آن زن از نظر زیبایی، مال یا نسب برتری داشته باشد، زیرا حس غیرت در زنان به دلیل نقصان عقل آنها ممکن است باعث بروز مشکلاتی در خانه شود. در نهایت، فقط پادشاهان که به دنبال نسل و فرزند بسیاری هستند ممکن است این امر را بپذیرند، و حتی در این وضعیت هم بهتر است احتیاط کنند، زیرا مرد مانند دل در بدن است و همانطور که یک دل نمیتواند دو بدن را زنده نگه دارد، یک مرد نیز نمیتواند دو خانه را به خوبی مدیریت کند.
و اما شغل خاطر آن بود که خاطر زن پیوسته به تکفل مهمات منزل و نظر در مصالح آن و قیام بدانچه مقتضی نظام معیشت بود مشغول دارد، چه نفس انسانی بر تعطیل صبر نکند، و فراغت از ضروریات اقتضای نظر کند در غیر ضروریات، پس اگر زن از ترتیب منزل و تربیت اولاد و تفقد مصالح خدم فارغ باشد همت بر چیزهایی که مقتضی خلل منزل بود مقصور گرداند، و به خروج و زینت بکار داشتن از جهت خروج و رفتن به نظاره ها و نظر کردن به مردان بیگانه مشغول شود، تا هم امور منزل مختل گردد و هم شوهر را در چشم او وقعی و هیبتی بنماند، بلکه چون مردان دیگر را بیند او را حقیر و مستصغر شمرد و هم در اقدام بر قبایح دلیری یابد، و هم راغبان را بر طلب خود تحریض کند، تا عاقبت آن بعد از اختلال معیشت و ذهاب مروت و حصول فضیحت هلاک و شقاوت دو جهانی بود.
هوش مصنوعی: شغل زن باید به گونهای باشد که دائماً مشغول مدیریت امور خانه و توجه به نیازهای آن و تنظیم اوضاع معیشت باشد. انسان نمیتواند در مقولههای اساسی زندگی بیتفاوت بماند و باید به مسائل غیرضروری پس از رفع نیازهای اساسی توجه کند. حال اگر زن از رسیدگی به خانه، تربیت فرزندان و بررسی نیازهای خدمتکاران باز بماند، ممکن است به امور دیگر بپردازد که موجب بینظمی در خانه شود. این بینظمی ممکن است او را به دلایلی مانند خروج مکرر از خانه و معاشرت با مردان بیگانه مشغول کند. در نتیجه، نه تنها وضعیت خانه مختل میشود، بلکه موقعیت شوهر در نظر او کاهش مییابد و او دیگر شوهر خود را به عنوان یک شخصیت محترم نمیبیند. ممکن است با دیدن مردان دیگر به او بیاحترامی کند و به انجام کارهای ناپسند ترغیب شود که در نهایت باعث خراب شدن زندگی و بدبختی او و شوهرش خواهد شد.
و باید که شوهر احتراز کند در باب سیاست زن از سه چیز: اول از فرط محبت زن که با وجود آن استیلای زن و ایثار هوای او بر مصالح خود لازم آید، و اگر به محنت محبت او مبتلا شود ازو پوشیده دارد، و چنان سازد که البته واقف نشود، پس اگر نتواند که خویشتن را نگاه دارد علاجهایی که در باب عشق فرموده اند استعمال باید کرد و به هیچ حال بران مقام ننمود، چه این آفت اقتضای فسادهای مذکور کند؛ و دوم آنکه در مصالح کلی با زن مشاورت نکند، و البته او را بر اسرار خود وقوف ندهد، و مقدار مال و مایه ازو پوشیده دارد، چه رایهای ناصواب و نقصان تمییز ایشان در این باب مستدعی آفات بسیار بود؛ و سیم آنکه زن را از ملاهی و نظر به اجانب و استماع حکایات مردان و زنانی که بدین افعال موسوم باشند باز دارد، و البته راه آن باز ندهد، چه این معانی مقتضی فسادهای عظیم باشد و از همه تباه تر مجالست پیرزنانی بود که به محافل مردان رسیده باشند و حکایات آن باز گویند.
هوش مصنوعی: شوهر باید در مورد مسائل مربوط به همسرش از سه چیز پرهیز کند. اول اینکه به محبت شدید همسر دقت کند، زیرا این محبت میتواند باعث شود که او تمام نیازهای خودش را نادیده بگیرد. اگر گرفتار این محبت شد، باید این احساس را مخفی نگه دارد تا همسرش متوجه نشود. اگر نتوانست خود را کنترل کند، باید روشهایی که برای کنترل عشق پیشنهاد شده را به کار بگیرد و هرگز در این وضعیت بماند، زیرا این مسئله ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. دوم، شوهر نباید در مسائل مهم با همسر مشورت کند و نباید رازهای خود را با او در میان بگذارد. باید مقدار داراییهای خود را از او پنهان کند، زیرا نظرات نادرست و عدم توانایی در تصمیمگیری همسر ممکن است مشکلات زیادی ایجاد کند. سوم، باید همسر را از توجه به سرگرمیها و صحبت با دیگران که میتوانند تاثیر منفی بگذارند، دور نگه دارد و هیچگاه جایی را برای این کارها باز نگذارد، زیرا این موضوعات میتواند منجر به فسادهای جدی شود. از همه بدتر، معاشرت با زنانی است که به محافل مردان میروند و داستانها و تجربیات خود را بازگو میکنند.
در احادیث آمده است که زنان را از آموختن سورت یوسف منع باید کرد که استماع امثال آن قصه موجب انحراف ایشان باشد از قانون عفت، و از شراب هم منع کلی باید کرد چه شراب، و اگرچه اندک بود، سبب وقاحت و هیجان شهوت گردد، و در زنان هیچ خصلت بدتر از این دو خصلت نبود.
هوش مصنوعی: در متون دینی گفته شده که زنان باید از یادگیری داستانهایی همچون سوره یوسف پرهیز کنند چون شنیدن این گونه داستانها ممکن است آنها را از اصول عفت دور کند. همچنین حرام است که زنان شراب بنوشند، حتی اگر مقدار کمی باشد، زیرا شراب باعث بیادبی و تحریک شهوات میشود. هیچ ویژگی بدتری برای زنان از این دو مورد وجود ندارد.
و سبیل زنان در تحری رضای شوهران و وقع افگندن خود را در چشم ایشان پنج چیز بود: اول ملازمت عفت، و دوم اظهار کفایت، و سیم هیبت داشتن از ایشان، و چهارم حسن تبعل و احتراز از نشوز، و پنجم قلت عتاب و مجامله در غیرت. و حکما گفته اند که زن شایسته تشبه نماید به مادران و دوستان و کنیزکان، و زن بد تشبه نماید به جباران و دشمنان و دزدان.
هوش مصنوعی: زنان برای جلب رضایت شوهران و جلب توجه آنها باید به پنج نکته توجه کنند: اول، پایبندی به عفت و پاکدامنی؛ دوم، نشان دادن توانایی و کفایت؛ سوم، داشتن وقار و احترام نسبت به شوهر؛ چهارم، حسن همسرداری و اجتناب از نافرمانی؛ و پنجم، کم کردن عتاب و ابراز محبت در موضوعات حساس. همچنین حکما بیان کردهاند که زن خوب باید شبیه مادران و دوستان و کنیزان باشد، در حالی که زن بد باید شبیه ظالمها و دشمنان و دزدان باشد.
اما تشبه زن شایسته به مادران چنان بود که قربت و حضور شوهر خواهد و غیبت او را کاره بود و رنج خود در طریق حصول رضای او احتمال کند، چه مادر با فرزند همین طریق سپرد؛ و اما تشبه او به دوستان چنان بود که بدانچه شوهر بدو دهد قانع بود و او را در آنچه ازو بازدارد و بدو ندهد معذور داند، و مال خویش ازو دریغ ندارد و در اخلاق با او موافقت نماید؛ و اما تشبه او به کنیزکان چنان بود که مانند پرستاران تذلل نماید و خدمت بشرط کند، و بر تندخویی شوهر صبر کند و در افشای مدح و ستر عیب او کوشد، و نعمت او را شکر گزارد، و در آنچه موافق طبع او نبود با شوهر عتاب نکند.
هوش مصنوعی: زنان شایسته به مادران خود مشابهت دارند، زیرا آنها به حضور شوهر اهمیت میدهند و در غیاب او، تلاش میکنند که رضایت او را جلب کنند. مادران نیز همینگونه با فرزندان خود رفتار میکنند. همچنین، زنان مانند دوستان خود به مواردی که شوهر به آنها میدهد قانع هستند و در مواردی که او چیزی به آنها نمیدهد، او را معذور میدانند. آنها از مال خود دریغ نمیکنند و در رفتار با شوهر، سازگاری نشان میدهند. همچنین، زنان به کنیزکان شباهت دارند، به این معنا که مانند پرستاران، خضوع و خدمتگزاری میکنند. آنها در برابر رفتارهای تند شوهر صبر میکنند و سعی میکنند که نقاط قوت او را بیان کنند و عیوبش را پنهان سازند. در نهایت، آنها از نعمتهای شوهر شکرگزاری میکنند و در مواقعی که مسائل با سلیقهشان تطابق ندارد، از شوهر عتاب نمیکنند.
و اما تشبه زن ناشایسته به جباران چنان بود که کسل و تعطیل دوست دارد، و فحش گوید و تجنی بسیار نهد، و خشم بسیار گیرد، و از آنچه موجب خشنودی و خشم شوهر بود غافل باشد، و خدم و حاشیه را بسیار رنجاند؛ و اما تشبه او به دشمنان چنان بود که شوهر را حقیر شمرد، و با او استخفاف کند و درشت خویی نماید، و جحود احسان او کند، و ازو حقد گیرد و شکایت کند و معایب او بازگوید؛ و اما تشبه او به دزدان چنان بود که در مال او خیانت کند و بی حاجت ازو سؤال کند، و احسان او حقیر شمرد و در آنچه کاره آن بود الحاح کند، و به دروغ دوستی فرانماید و نفع خود بر نفع او ایثار کند.
هوش مصنوعی: زن نیکوکار با ویژگیهای ناپسندند گان مشابهت دارد به این صورت که دوست دارد بیکار و بیثمر بماند، زبانی سرشار از ناسزاگویی دارد و به راحتی خشمگین میشود. او از علایق و خواستههای شوهرش بیخبر است و بیشتر بر روی آزار خدم و حواشی تمرکز میکند. همچنین، او مانند دشمنان شوهرش را ناچیز میشمارد و با او بیاحترامی میکند و بر نعمتهای او کفران میورزد. او با نفرت به شوهرش نگاه میکند و معایب او را برملا میسازد. در نهایت، او همانند دزدان به اموال شوهرش خیانت میکند، بدون دلیل از او درخواست میکند و بر نیکیهای او بیتوجهی مینماید، و خود را به دروغ دوست او جلوه میدهد و منافع خود را بر منافع او مقدم میدارد.
و کسی که به زنی ناشایسته مبتلا شود تدبیر او طلب خلاص باشد ازو، چه مجاورت زن بد از مجاورت سباع و افاعی بتر باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با زنی نادرست و ناپسند روبرو شود، باید در صدد پیدا کردن راهی برای رهایی از او باشد؛ زیرا همنشینی با زن بد از همنشینی با درندگان و موجودات خطرناک، بدتر است.
و اگر خلاص متعذر باشد چهار نوع حیلت دران بکار باید داشت:
هوش مصنوعی: در صورتی که خلاصی ممکن نباشد، باید چهار نوع تدبیر را به کار گرفت.
اول بذل مال، چه حفظ نفس و مروت و عرض بهتر از حفظ مال بود، و اگر مالی بسیار صرف باید کرد و خویشتن ازو بازخرید آن مال را حقیر باید شمرد؛ و دوم نشوز و بدخویی و هجرت مضاجع، بر وجهی که به فسادی ادا نکند؛ و سیم لطائف حیل، مانند تحریض عجایز بر تنفیر او و ترغیب به شوهری دیگر، و رغبت نمودن به ظاهر بدو و از مفارقت ابا کردن، تا باشد که او را بر مفارقت حرصی پدید آید، و فی الجمله استعمال انواع مسامحت و ممانعت و ترغیب و ترهیب که موجب فرقت بود؛ و چهارم، و آن بعد از عجز بود از دیگر تدبیرها، آنکه او را بگذارد و سفری دور اختیار کند، به شرط آنکه او را مانعی از اقدام بر فضایح نصب کرده باشد، تا امید او منقطع شود و مفارقت اختیار کند.
هوش مصنوعی: اولین نکته این است که بذل و بخشش در مال، برای حفظ جان و شخصیت و آبرو از حفظ مال بهتر است و اگر نیاز باشد که مبلغ زیادی صرف شود، باید به این فکر کرد که خود را در برابر آن مال کوچک شمرد. دومین نکته، رفتار زشت و ناپسند و فرار از همسر است، به شکلی که آسیبی به فرد نرساند. سومین نکته، استفاده از روشهای ظریف و لطیف مانند ترغیب دیگران برای بیعلاقه کردن همسر، تحریک او به ازدواج با شخصی دیگر و نشان دادن نقاط ضعف او به گونهای که او از جدایی بترسد و ناچار به جدایی شود. در نهایت، اگر هیچ یک از این تدابیر کارساز نبود، میتوان او را رها کرد و سفری دور در نظر گرفت، به شرطی که موانعی بر سر راه اقدام برای اقدام به کارهای زشت وجود داشته باشد تا امید او از بین برود و به جدایی تن در دهد.
و حکمای عرب گفته اند از پنج زن حذر واجب بود: از حنانه و از منانه و از انانه و از کیه القفا و از خضراء الدمن.
هوش مصنوعی: حکما در علم اخلاق به پنج نوع زن اشاره کردهاند که باید از آنها پرهیز کرد: زنی که مدام ناله و شکایت میکند، زنی که مداوم احساس بدهی و طلبکار بودن دارد، زنی که همیشه در حال آرزوهای بیپایان و انتظارات غیرمنطقی است، زنی که پشت سر دیگران بدگویی میکند و همچنین زنی که در محیط نامناسب و غیر قابل تحمل زندگی میکند.
اما حنانه زنی بود که او را فرزندان بوند از شوهری دیگر و پیوسته به مال این شوهر بر ایشان مهربانی می نماید؛ و اما منانه زنی بود متموله که به مال خود بر شوهر منت نهد؛ و اما انانه زنی بود که پیشتر از این شوهر، حالی بهتر داشته باشد، یا شوهری بزرگتر دیده، و پیوسته از این حال و شوهر باشکایت و انین بود؛ و اما کیه القفا زنی بود غیر عفیفه، که شوهر او از هر محفل که غایب شود مردمان به ذکر او داغی بر قفای آن مرد نهند؛ و اما حضراء الدمن زنی بود جمیله از اصلی بد و او را مشابهت کرده اند به سبزه مزابل.
هوش مصنوعی: حنانه زنی بود که دارای فرزندانی از شوهر دیگری بود و به این فرزندان محبت زیادی نشان میداد. منانه زن ثروتمندی بود که بخشی از داراییاش را به شوهرش بدهکار میدانست. انانه زنی بود که قبلاً زندگی بهتری داشته یا شوهرش از کسانی دیگر بهتر بوده و به طور مداوم از وضعیت خود شکایت میکرد. کیه القفا زنی بود که شماری از افراد به او به دلیل عدم وفاداری شوهرش لقب بد داده بودند. حضراء الدمن زنی زیبا ولی از خاندانی ناپسند بود که او را به سبزهای که در زبالهها رشد کرده، تشبیه کرده بودند.
و کسی که به شرایط سیاست زنان قیام نتواند نمود أولی آن بود که عزب باشد، و دامن از ملابست امور ایشان کشیده دارد، چه فساد مخالطت زنان به سوء انتظام مستتبع آفات نامتناهی بود، که یکی ازان قصد زن بود به هلاکت او یا قصد دیگری از جهت زن. والله الموفق و المعین.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند به شرایط ارتباط با زنان پایبند باشد، بهتر است که مجرد بماند و از درگیر شدن در امور آنها خودداری کند. زیرا اختلاط با زنان ممکن است به بروز مشکلات زیادی منجر شود، که یکی از آنها میتواند خطرهایی برای خود زن باشد یا به سبب او به دیگرانی آسیب برسد. خداوند راهنما و یاریدهنده است.