چون نوع مردم به ادخار اقوات و ارزاق مضطر است، چنانکه در فصل گذشته یاد کردیم، و بقای بعضی اقوات در زمانی بیشتر ناممکن، پس به جمع مالابد و اقتنای مایحتاج از هر جنسی احتیاج افتاد، تا اگر بعضی اجناس در معرض تلف آید بعضی که از فساد دورتر بود بماند، و به سبب ضرورت معاملات و وجوه اخذ و اعطا، چنانکه در مقاله گذشته گفته ایم، به دینار که حافظ عدالت و مقوم کلی و ناموس اصغر است حاجت بود، و به عزت وجود او و معادلت اندکی از جنس او با بسیاری از دیگر چیزها، مؤونت نقل اقوات از مساکن به مساکن دورتر مکفی شد، بدان وجه که، چون نقل اندک او که قیمت اقوات بسیار بود قائم مقام نقل اقوات بسیار بود، از کلفت و مشقت حمل آن استغنا افتد، و همچنین به رزانت جوهر و استحکام مزاج و کمال ترکیب او که مستدعی بقا بود ثبات و قوام فواید مکتسب صورت بست، چه استحالت و فنای او مقتضی احباط مشقتی بود که در طریق کسب ارزاق و جمع مقتنیات افتاده باشد، و به قول او به نزدیک اصناف امم شمول منفعت او همگنان را منظوم شد، و بدین دقایق حکمت کمالی که در امور معیشت تعلق به طبیعت داشت لطف الهی و عنایت یزدانی از حد قوت به حیز فعل رسانید، و آنچه تعلق به صناعت دارد مانند دیگر امور صناعی با نظر و تدبیر نوع انسانی حواله افتاد.
و بعد از تقدیم این مقدمه گوییم: نظر در حال مال بر سه وجه تواند بود، یکی به اعتبار دخل، و دوم به اعتبار حفظ، و سیم به اعتبار خرج. اما دخل یا سبب آن به کفایت و تدبیر منوط بود یا نبود. اول مانند صناعات و تجارات، و دوم مانند مواریث و عطایا. و تجارت، به سبب آنکه به مایه مشروط بود، و مایه در معرض تعرض اسباب زوال، در وثوق و استمرار از صناعت و حرفت قاصر باشد.
و در اکتساب، بر جمله سه شرط رعایت باید کرد، اول احتراز از جور، و دوم احتراز از عار، و سیم احتراز از دناءت، اما جور مانند آنچه به تغلب یا تفاوت وزن وکیل یا طریق اخداع و سرقه بدست آرند، و اما عار مانند آنچه به مجون و مسخرگی و مذلت نفس بدست آرند، و اما دناءت مانند آنچه از صناعتی خسیس بدست آرند با تمکن از صناعتی شریف.
و صناعات سه نوع بود، یکی شریف، و دوم خسیس، و سیم متوسط. اما صناعات شریفه صناعتهایی بود که از حیز نفس باشد نه از حیز بدن، و آن را صناعات احرار و ارباب مروت خوانند، و اکثر آن در سه صنف داخل باشد: اول آنچه تعلق به جوهر عقل دارد، مانند صحت رای و صواب مشورت و حسن تدبیر، و این صناعت وزرا بود؛ و دوم آنچه تعلق به ادب و فضل دارد، مانند کتابت و بلاغت و نجوم و طب و استیفا و مساحت، و این صناعت ادبا و فضلا بود؛ و سیم آنچه تعلق به قوت و شجاعت دارد، مانند سواری و سپاهی گری و ضبط ثغور و دفع اعدا، و این صناعت فروسیت بود.
و اما صناعات خسیسه هم سه نوع بود: یکی آنچه منافی مصلحت عموم مردم بود مانند احتکار و سحر، و این صناعت مفسدان بود؛ و دوم آنچه منافی فضیلتی از فضائل باشد، مانند مسخرگی و مطربی و مقامری، و این صناعت سفها بود؛ و سیم آنچه مقتضی نفرت طبع بود، مانند حجامی و دباعی و کناسی، و این صناعت فرومایگان بود. و به حکم آنکه احکام طبع را به نزدیک عقل قبولی نبود صنف آخر از این اصناف در عقل قبیح نباشد، و باید که از جهت ضرورت جمعی بدان قیام نمایند و دو صنف اول قبیح بود و ازان منع کنند.
و صناعات متوسط دیگر انواع مکاسب و اصناف حرفتها بود، و بعضی ازان ضروری بود مانند زراعت، و بعضی غیرضروری مانند صیاغت، و همچنین بعضی بسیط بود مانند دروگری و آهن گری، و بعضی مرکب بود مانند ترازوگری و کاردگری.
و هر که به صناعتی موسوم شود باید که در آن صناعت تقدم و کمال طلب کند، و به مرتبه نازل قناعت ننماید، و به دناءت همت راضی نشود. و بباید دانست که مردم را هیچ زینت نیکوتر از روزی فراخ نبود، و بهترین اسباب روزی صناعتی بود که بعد از اشتمال بر عدالت به عفت و مروت نزدیک باشد و از شره و طمع و ارتکاب فواحش و تعطیل افگندن در مهمات دور. و هر مال که به مغالبه و مکابره و استکراه غیر و تبعه عار و نام بد و بذل آبروی و بی مروتی و تدنیس عرض و مشغول گردانیدن مردمان از مهمات بدست آید احتراز ازان واجب بود و اگرچه مالی خطیر بود. و آنچه بدین شوائب ملوث نبود آن را صافی تر و مهناتر و میمون تر و با برکه تر باشد شمرد و اگرچه به مقدار حقیر بود.
و اما حفظ مال بی تثمیر میسر نشود، چه خرج ضروریست و دران سه شرط نگاه باید داشت: اول آنکه اختلالی به معیشت اهل منزل راه نیابد؛ و دوم آنکه اختلالی به دیانت و عرض راه نیابد، چه اگر اهل حاجت را با وجود ثروت محروم گذارد در دیانت لایق نبود، و اگر از ایثار بر اکفاء و متعرضان عرض اعراض کند از همت دور باشد؛ و سیم آنکه مرتکب رذیلتی مانند بخل و حرص نگردد.
و چون این شرایط رعایت کند حفظ به سه شرط صورت بندد: اول آنکه خرج با دخل مقابل نبود، و ازان زیادت نیز نبود بل کمتر بود؛ و دوم آنکه در چیزی که تثمیر آن متعذر بود، مانند ملکی که به عمارت آن قیام نتوان کرد، و جوهری که راغب آن عزیزالوجود بود، صرف نکند؛ و سیم آنکه رواج کار طلبد، و سود متواتر و اگرچه اندک بود بر منافع بسیار که بر وجه اتفاق افتد اختیار کند.
و عاقل باید که از ذخیره نهادن اقوات و اموال غافل نباشد تا در اوقات ضرورت و تعذر اکتساب، مانند قحط سالها و نکبات و ایام امراض، صرف کند؛ و گفته اند أولی چنان باشد که شطری از اموال نقود و اثمان بضاعات باشد، و شطری اجناس و امتعه و اقوات و بضاعات، و شطری املاک و ضیاع و مواشی، تا اگر خلل به طرفی راه یابد از دو طرف دیگر جبر آن میسر شود.
و اما خرج و انفاق باید که دران از چهار چیز احتراز کند: اول لؤم و تقتیر، و آن چنان بود که در اخراجات نفس و اهل تنگ فرا گیرد یا از بذل معروف امتناع نماید؛ و دوم اسراف و تبذیر، و آن چنان بود که در وجوه زواید مانند شهوات و لذات صرف کند، و یا زیادت از حد در وجه واجب خرج کند؛ و سیم ریا و مباهات، و آن چنان بود که به طریق تصلف و اظهار ثروت در مقام مرا و مفاخرت انقاق کند؛ و چهارم سوء تدبیر، و آن چنان بود که در بعضی مواضع زیادت از اقتصاد و در بعضی مواضع کمتر ازان بکار برد. و مصارف مال در سه صنف محصور افتد: اول آنچه از روی دیانت و طلب مرضات ایزدی دهند، مانند صدقات و زکوات؛ و دوم آنچه به طریق سخاوت و ایثار و بذل معروف دهند، مانند هدایا و تحف و مبرات و صلات؛ و سیم آنچه از روی ضرورت انفاق کنند، یا در طلب ملایم یا در دفع مضرت؛ اما طلب ملایم مانند اخراجات منزل از وجوه مآکل و ملابس و غیر آن، و اما دفع مضرت مانند آنچه به ظلمه و سفها دهند تا نفس و مال و عرض از ایشان نگاه دارند.
و در صنف اول که غرض طلب قربت بود به حضرت عزت چهار شرط رعایت باید کرد: اول آنکه آنچه دهد به طیب نفس و انشراح صدر دهد، و بران تلهف و تأسف ننماید نه در ضمیر و نه بظاهر؛ و دوم آنکه خالص در طلب رضای معبود خویش دهد، نه به جهت توقع شکری یا انتظار جزائی یا التماس نشر ذکری؛ و سیم آنکه معظم آن به درویشان نهفت نیاز دهد، و هر چند سائل را، تا تواند، باید که محروم نگرداند اما اولی آنکه این قسم از صنف دوم شمرد چه تقرب به حضرت عزت به چیزی که باعث بران از دخل باشد نه از خارج بهتر؛ و چهارم آنکه هتک ستر مستحقان نکند به افشا و اظهار آن.
و در صنف دوم که از افعال اهل فضیلت باشد پنج شرط نگاه باید داشت: اول تعجیل، که با تعجیل مهناتر بود؛ و دوم کتمان، که با کتمان به انجاح نزدیکتر بود و به کرم مناسب تر؛ و سیم تصغیر و تحقیر و اگرچه به وزن و قیمت بسیار باشد؛ و چهارم مواصلت، که انقطاع منسی بود؛ و پنجم وضع معروف در موضع خویش، و الا مانند زراعت در زمین شوره ضایع افتد.
و در صنف سیم یک شرط رعایت باید کرد و آن اقتصاد بود، و در آنچه سبب طلب ملایم باشد باید که به اسراف نزدیکتر بود ازانکه به تقتیر، بدان قدر که موجب محافظت عرض باشد، و آن از قبیل دفع مضرت افتد نه از قبیل اسراف محض، چه اگر به شرایط توسط من کل الوجوه قیام نماید از طعن طاعن و وقیعت بدگوی نجات نیابد، و علت آن بود که انصاف و عدالت در اکثر طبایع مفقود است، و طمع و حسد و بغضاء مرکوز، پس بنای انفاق بر حسب آرای عوام نهادن به سلامت عرض نزدیک تر ازانکه بنای آن بر قاعده سیرت خواص، و میل عوام به تبذیر بود چنانکه میل خواص به تقدیر بود.
اینست قوانین کلی که در باب تمول بدان حاجت افتد و اما جزویات آن بر عاقل پوشیده نماند.
برگردان به زبان ساده
چون نوع مردم به ادخار اقوات و ارزاق مضطر است، چنانکه در فصل گذشته یاد کردیم، و بقای بعضی اقوات در زمانی بیشتر ناممکن، پس به جمع مالابد و اقتنای مایحتاج از هر جنسی احتیاج افتاد، تا اگر بعضی اجناس در معرض تلف آید بعضی که از فساد دورتر بود بماند، و به سبب ضرورت معاملات و وجوه اخذ و اعطا، چنانکه در مقاله گذشته گفته ایم، به دینار که حافظ عدالت و مقوم کلی و ناموس اصغر است حاجت بود، و به عزت وجود او و معادلت اندکی از جنس او با بسیاری از دیگر چیزها، مؤونت نقل اقوات از مساکن به مساکن دورتر مکفی شد، بدان وجه که، چون نقل اندک او که قیمت اقوات بسیار بود قائم مقام نقل اقوات بسیار بود، از کلفت و مشقت حمل آن استغنا افتد، و همچنین به رزانت جوهر و استحکام مزاج و کمال ترکیب او که مستدعی بقا بود ثبات و قوام فواید مکتسب صورت بست، چه استحالت و فنای او مقتضی احباط مشقتی بود که در طریق کسب ارزاق و جمع مقتنیات افتاده باشد، و به قول او به نزدیک اصناف امم شمول منفعت او همگنان را منظوم شد، و بدین دقایق حکمت کمالی که در امور معیشت تعلق به طبیعت داشت لطف الهی و عنایت یزدانی از حد قوت به حیز فعل رسانید، و آنچه تعلق به صناعت دارد مانند دیگر امور صناعی با نظر و تدبیر نوع انسانی حواله افتاد.
هوش مصنوعی: از آنجا که نوع بشر به غذا و مواد ضروری نیازمند است و برخی مواد غذایی در زمانهای خاصی قابل دسترس نیستند، لازم است که مردم کالاهای مورد نیاز خود را جمعآوری کنند. این کار به این دلیل است که اگر برخی کالاها به خطر بیفتند، کالاهای دیگری که کمتر در معرض فساد هستند، باقی بمانند. همچنین، نیاز به پول (دینار) به عنوان وسیلهای برای معاملات و جابجایی کالاها احساس میشود، زیرا این پول به نوعی عدالت را حفظ کرده و در برابر انواع دیگر کالاها ارزشمند است. با توجه به این ویژگیها، جابجایی مواد غذایی از یک مکان به مکان دیگر آسانتر میشود، زیرا ارزش اندک پول میتواند جایگزین انتقال مقدار زیادی کالا شود و از زحمت حمل و نقل بکاهد. همچنین، به دلیل پایداری و ثبات ویژگیهای پول، این فرآیند به نفع مردم است و به نوع بشر این امکان را میدهد که با تدبیر، کالاهای مرتبط با معیشت را تهیه کنند و بهتر زندگی کنند. در نهایت، این تدابیر و حکمتهای الهی موجب شده که انسانها در تأمین نیازهای خود موفقتر عمل کنند.
و بعد از تقدیم این مقدمه گوییم: نظر در حال مال بر سه وجه تواند بود، یکی به اعتبار دخل، و دوم به اعتبار حفظ، و سیم به اعتبار خرج. اما دخل یا سبب آن به کفایت و تدبیر منوط بود یا نبود. اول مانند صناعات و تجارات، و دوم مانند مواریث و عطایا. و تجارت، به سبب آنکه به مایه مشروط بود، و مایه در معرض تعرض اسباب زوال، در وثوق و استمرار از صناعت و حرفت قاصر باشد.
هوش مصنوعی: پس از ارائه این مقدمه، میگوییم که بررسی وضعیت مالی میتواند از سه جنبه انجام شود: نخست از نظر درآمد، دوم از نظر حفظ دارایی و سوم از نظر هزینهها. درآمد ممکن است به کفایت و تدبیر وابسته باشد یا نباشد. در حالت اول، منظور صنایع و تجارتها است و در حالت دوم، مواریث و هدایایی که به فرد رسیده است. تجارت به دلیل وابستگی به سرمایه، در مقایسه با صنایع و هنرها در زمینه ثبات و استمرار آسیبپذیرتر است، زیرا سرمایه ممکن است در معرض خطرات از میان رفتن باشد.
و در اکتساب، بر جمله سه شرط رعایت باید کرد، اول احتراز از جور، و دوم احتراز از عار، و سیم احتراز از دناءت، اما جور مانند آنچه به تغلب یا تفاوت وزن وکیل یا طریق اخداع و سرقه بدست آرند، و اما عار مانند آنچه به مجون و مسخرگی و مذلت نفس بدست آرند، و اما دناءت مانند آنچه از صناعتی خسیس بدست آرند با تمکن از صناعتی شریف.
هوش مصنوعی: در دستیابی به چیزی، باید سه شرط را رعایت کرد. اولین شرط این است که از اجحاف و ستم پرهیز کنیم. دوم اینکه از عیب و عار که ممکن است به ما بچسبد خودداری کنیم. سومین شرط نیز این است که از پستی و دلاهوری دوری کنیم. اجحاف میتواند به شکل غلبه، تفاوت در وزن وکیل یا به کارگیری ترفندها و دزدی باشد. عار به مسخرگی و خفت نفس مربوط میشود. در نهایت، دناءت به کارهایی که از صنایع ناپسند به دست میآید اشاره دارد، در حالی که فرد میتواند به شغلهای با ارج و مقام بالا مشغول شود.
و صناعات سه نوع بود، یکی شریف، و دوم خسیس، و سیم متوسط. اما صناعات شریفه صناعتهایی بود که از حیز نفس باشد نه از حیز بدن، و آن را صناعات احرار و ارباب مروت خوانند، و اکثر آن در سه صنف داخل باشد: اول آنچه تعلق به جوهر عقل دارد، مانند صحت رای و صواب مشورت و حسن تدبیر، و این صناعت وزرا بود؛ و دوم آنچه تعلق به ادب و فضل دارد، مانند کتابت و بلاغت و نجوم و طب و استیفا و مساحت، و این صناعت ادبا و فضلا بود؛ و سیم آنچه تعلق به قوت و شجاعت دارد، مانند سواری و سپاهی گری و ضبط ثغور و دفع اعدا، و این صناعت فروسیت بود.
هوش مصنوعی: صنعتها به سه دسته تقسیم میشوند: ۱. شریف، ۲. خسیس، ۳. متوسط. صنایع شریف به فعالیتهایی اطلاق میشود که از جنبهی روحی و فکری نشأت میگیرند و نه از جنبهی جسمانی. این صنایع بهعنوان صنایع آزاد و فضیلتمدار شناخته میشوند و بیشتر شامل سه دستهاند: اول، فعالیتهایی که به عقل و تفکر مربوط میشوند، مانند تصمیمگیری صحیح و مشاوره درست و تدبیر خوب که مربوط به وزرا است؛ دوم، فعالیتهایی که به فرهنگ و دانش مربوط میشوند، مانند نوشتن، بلاغت، نجوم، پزشکی، حساب و اندازهگیری که مختص ادیبان و فرهیختگان است؛ و سوم، فعالیتهایی که به نیرو و شجاعت مربوط میشوند، مانند سوارکاری، نظامیگری، حفاظت از مرزها و مقابله با دشمنان که به فروسیت مرتبط است.
و اما صناعات خسیسه هم سه نوع بود: یکی آنچه منافی مصلحت عموم مردم بود مانند احتکار و سحر، و این صناعت مفسدان بود؛ و دوم آنچه منافی فضیلتی از فضائل باشد، مانند مسخرگی و مطربی و مقامری، و این صناعت سفها بود؛ و سیم آنچه مقتضی نفرت طبع بود، مانند حجامی و دباعی و کناسی، و این صناعت فرومایگان بود. و به حکم آنکه احکام طبع را به نزدیک عقل قبولی نبود صنف آخر از این اصناف در عقل قبیح نباشد، و باید که از جهت ضرورت جمعی بدان قیام نمایند و دو صنف اول قبیح بود و ازان منع کنند.
هوش مصنوعی: صناعات خسیسه به سه دسته تقسیم میشود. دسته اول شامل کارهایی است که با منافع عمومی مردم در تضاد است، مانند احتکار و سحر، که اینگونه صنایع را مفسدان میدانند. دسته دوم شامل کارهایی است که با فضایل اخلاقی ناسازگار است، مثل مسخرگی و نوازندگی، و به این صنایع سفها گفته میشود. دسته سوم شامل کارهایی است که باعث نفرت انسان میشود، مانند حجامت و دباغی، و این صنایع به فرومایگان تعلق دارند. به این ترتیب، از آنجا که برخی از این صنوف در عقل پذیرفته نیستند، صنف سوم نیز از نظر عقل قبیح به شمار نمیآید و باید در برخی شرایط اجباراً به آن پرداخته شود، در حالی که دو دسته اول به دلیل قبحشان باید مورد منع قرار گیرند.
و صناعات متوسط دیگر انواع مکاسب و اصناف حرفتها بود، و بعضی ازان ضروری بود مانند زراعت، و بعضی غیرضروری مانند صیاغت، و همچنین بعضی بسیط بود مانند دروگری و آهن گری، و بعضی مرکب بود مانند ترازوگری و کاردگری.
هوش مصنوعی: صنایع دستی و سایر مشاغل به دو دسته تقسیم میشوند: برخی از آنها ضروری هستند، مانند کشاورزی، و برخی دیگر غیرضروری، مانند طلا و جواهرسازی. همچنین، مشاغل میتوانند ساده باشند، مانند برداشت محصول و آهنگری، یا پیچیدهتر، مانند ترازو سازی و کارد سازی.
و هر که به صناعتی موسوم شود باید که در آن صناعت تقدم و کمال طلب کند، و به مرتبه نازل قناعت ننماید، و به دناءت همت راضی نشود. و بباید دانست که مردم را هیچ زینت نیکوتر از روزی فراخ نبود، و بهترین اسباب روزی صناعتی بود که بعد از اشتمال بر عدالت به عفت و مروت نزدیک باشد و از شره و طمع و ارتکاب فواحش و تعطیل افگندن در مهمات دور. و هر مال که به مغالبه و مکابره و استکراه غیر و تبعه عار و نام بد و بذل آبروی و بی مروتی و تدنیس عرض و مشغول گردانیدن مردمان از مهمات بدست آید احتراز ازان واجب بود و اگرچه مالی خطیر بود. و آنچه بدین شوائب ملوث نبود آن را صافی تر و مهناتر و میمون تر و با برکه تر باشد شمرد و اگرچه به مقدار حقیر بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به یک حرفهای شناخته میشود، باید در آن حرفه پیشرفت و کمال را پیگیری کند و به سطح پایینتر قانع نشود و به همت پایین راضی نباشد. همچنین باید دانست که بهترین زینت برای انسان، روزی فراخ و کافی است. بهترین منبع روزی، حرفهای است که بعد از رعایت عدالت، به عفت و مروت نزدیک باشد و از طمع، حرص، ارتکاب فواحش و بیتوجهی به امور مهم دور باشد. هر مالی که با تقلب، زور، عار و لکهدار کردن آبرو به دست آید، باید از آن پرهیز کرد، حتی اگر ارزش زیادی داشته باشد. اما مالی که از این آلودگیها دور باشد، هرچند که کمارزش باشد، خالصتر و خوشایندتر و با برکتتر به شمار میآید.
و اما حفظ مال بی تثمیر میسر نشود، چه خرج ضروریست و دران سه شرط نگاه باید داشت: اول آنکه اختلالی به معیشت اهل منزل راه نیابد؛ و دوم آنکه اختلالی به دیانت و عرض راه نیابد، چه اگر اهل حاجت را با وجود ثروت محروم گذارد در دیانت لایق نبود، و اگر از ایثار بر اکفاء و متعرضان عرض اعراض کند از همت دور باشد؛ و سیم آنکه مرتکب رذیلتی مانند بخل و حرص نگردد.
هوش مصنوعی: برای حفظ اموال بدون اینکه آنها را دست نخورده بگذاریم، نیاز به توجه به سه شرط داریم. اول اینکه زندگی خانواده دچار مشکل نشود. دوم اینکه به حیثیت و دیانت آسیب نرسد؛ زیرا اگر با وجود داشتن ثروت، نیازمندان را محروم کنیم، این رفتار از نظر دیانت ناپسند است. همچنین اگر از کمک به همنوعان خودداری کنیم، این نیز از بزرگمنشی و ارزشهای انسانی دور خواهد بود. و سوم اینکه نباید دچار رذائل اخلاقی مانند بخل و طمع شویم.
و چون این شرایط رعایت کند حفظ به سه شرط صورت بندد: اول آنکه خرج با دخل مقابل نبود، و ازان زیادت نیز نبود بل کمتر بود؛ و دوم آنکه در چیزی که تثمیر آن متعذر بود، مانند ملکی که به عمارت آن قیام نتوان کرد، و جوهری که راغب آن عزیزالوجود بود، صرف نکند؛ و سیم آنکه رواج کار طلبد، و سود متواتر و اگرچه اندک بود بر منافع بسیار که بر وجه اتفاق افتد اختیار کند.
هوش مصنوعی: برای حفظ کردن داراییها، سه شرط وجود دارد: اول اینکه هزینهها نباید با درآمدها برابر باشد و حتی باید کمتر از آنها باشد؛ دوم اینکه نباید در چیزهایی که نگهداری یا استفاده از آنها ممکن نیست، مانند املاکی که نمیتوان آنها را آباد کرد یا اشیایی که بسیار کمیاب و گرانبها هستند، سرمایهگذاری شود؛ و سوم اینکه باید به کارهایی روی آورد که معمولاً سودآور هستند، حتی اگر سود آنها کم باشد، و از منافع متنوع که به طور تصادفی به دست میآید، استفاده کرد.
و عاقل باید که از ذخیره نهادن اقوات و اموال غافل نباشد تا در اوقات ضرورت و تعذر اکتساب، مانند قحط سالها و نکبات و ایام امراض، صرف کند؛ و گفته اند أولی چنان باشد که شطری از اموال نقود و اثمان بضاعات باشد، و شطری اجناس و امتعه و اقوات و بضاعات، و شطری املاک و ضیاع و مواشی، تا اگر خلل به طرفی راه یابد از دو طرف دیگر جبر آن میسر شود.
هوش مصنوعی: عاقل باید همیشه به ذخیره کردن مواد غذایی و اموال توجه داشته باشد تا در زمانهای نیاز و عدم امکان کسب درآمد، مانند سالهای قحطی یا بیمارایها، بتواند از آنها استفاده کند. بهتر است بخشی از این اموال به صورت پول نقد و کالاها باشد، بخشی دیگر شامل مواد غذایی و وسایل ضروری، و بخشی نیز شامل ملک و زمین و حیوانات باشد، تا اگر در یک بخش مشکل پیش آمد، بتوان از سایر بخشها جبران کرد.
و اما خرج و انفاق باید که دران از چهار چیز احتراز کند: اول لؤم و تقتیر، و آن چنان بود که در اخراجات نفس و اهل تنگ فرا گیرد یا از بذل معروف امتناع نماید؛ و دوم اسراف و تبذیر، و آن چنان بود که در وجوه زواید مانند شهوات و لذات صرف کند، و یا زیادت از حد در وجه واجب خرج کند؛ و سیم ریا و مباهات، و آن چنان بود که به طریق تصلف و اظهار ثروت در مقام مرا و مفاخرت انقاق کند؛ و چهارم سوء تدبیر، و آن چنان بود که در بعضی مواضع زیادت از اقتصاد و در بعضی مواضع کمتر ازان بکار برد. و مصارف مال در سه صنف محصور افتد: اول آنچه از روی دیانت و طلب مرضات ایزدی دهند، مانند صدقات و زکوات؛ و دوم آنچه به طریق سخاوت و ایثار و بذل معروف دهند، مانند هدایا و تحف و مبرات و صلات؛ و سیم آنچه از روی ضرورت انفاق کنند، یا در طلب ملایم یا در دفع مضرت؛ اما طلب ملایم مانند اخراجات منزل از وجوه مآکل و ملابس و غیر آن، و اما دفع مضرت مانند آنچه به ظلمه و سفها دهند تا نفس و مال و عرض از ایشان نگاه دارند.
هوش مصنوعی: در خرج و انفاق، باید از چهار چیز پرهیز کرد: اول، خساست و کمفروشی است که به معنی نپرداختن به نیازهای خود و خانواده یا خودداری از کمک به دیگران است؛ دوم، اسراف و ولخرجی است که به معنای خرج کردن پول برای لذتهای اضافی و غیرضروری یا بیشتر از حد لازم در موارد ضروری است؛ سوم، ریا و خودستایی است که به معنای نشان دادن ثروت و کوشش برای برتریجویی از دیگران در انفاق است؛ و چهارم، سوء تدبیر است که به معنی مدیریت نادرست مالی است که در برخی موارد بیش از حد و در جاهای دیگر کمتر از حد نیاز خرج میکند.
مصارف مالی به سه دسته تقسیم میشود: اول، آنچه برای رضای خدا و انجام فرایض دینی مانند صدقه و زکات داده میشود؛ دوم، آنچه به صورت سخاوت و ایثار و کمک به دیگران ارائه میشود، مانند هدایا و نذورات؛ و سوم، آنچه از روی ضرورت لازم است، چه برای تامین نیازهای روزمره مانند هزینههای خانه و خوراک یا برای جلوگیری از خطرات و آسیبها مانند پرداخت به ظالمان برای حفظ جان و مال و آبرو.
و در صنف اول که غرض طلب قربت بود به حضرت عزت چهار شرط رعایت باید کرد: اول آنکه آنچه دهد به طیب نفس و انشراح صدر دهد، و بران تلهف و تأسف ننماید نه در ضمیر و نه بظاهر؛ و دوم آنکه خالص در طلب رضای معبود خویش دهد، نه به جهت توقع شکری یا انتظار جزائی یا التماس نشر ذکری؛ و سیم آنکه معظم آن به درویشان نهفت نیاز دهد، و هر چند سائل را، تا تواند، باید که محروم نگرداند اما اولی آنکه این قسم از صنف دوم شمرد چه تقرب به حضرت عزت به چیزی که باعث بران از دخل باشد نه از خارج بهتر؛ و چهارم آنکه هتک ستر مستحقان نکند به افشا و اظهار آن.
هوش مصنوعی: برای نزدیک شدن به خداوند، چهار شرط وجود دارد که باید رعایت شود: اولاً، فرد باید از روی رضا و آرامش به دیگران کمک کند و هیچ نوع احساس تاسف یا نارضایتی در خود نداشته باشد، چه در دل و چه به ظاهر. ثانیاً، نیت فرد باید خالص باشد و تنها به خاطر خداوند کمک کند، نه برای دریافت قدردانی یا پاداش یا جلب توجه دیگران. سوم، او باید به نیازمندان کمک کند و تا جایی که میتواند سعی کند هیچ کمکی را نادیده نگیرد، اما بهتر است که این کمکها به شکلی انجام گیرد که به او آسیب نرساند. در نهایت، او نباید آبروی کسانی که نیازمند هستند را با افشاگری و بیان علنی نیازهایشان ببرد.
و در صنف دوم که از افعال اهل فضیلت باشد پنج شرط نگاه باید داشت: اول تعجیل، که با تعجیل مهناتر بود؛ و دوم کتمان، که با کتمان به انجاح نزدیکتر بود و به کرم مناسب تر؛ و سیم تصغیر و تحقیر و اگرچه به وزن و قیمت بسیار باشد؛ و چهارم مواصلت، که انقطاع منسی بود؛ و پنجم وضع معروف در موضع خویش، و الا مانند زراعت در زمین شوره ضایع افتد.
هوش مصنوعی: در دسته دوم از افعال نیک، پنج شرط وجود دارد که باید رعایت شود: اول، شتابزدگی است که با شتاب باعث نقصان میشود؛ دوم، پنهانکاری است که با پنهانکاری به موفقیت نزدیکتر میشود و با بزرگواری سازگارتر است؛ سوم، کوچک شمردن و تحقیر کردن، حتی اگر از نظر وزن و قیمت بسیار ارزشمند باشد؛ چهارم، استمرار و پیوستگی است، چون قطع و انقطاع موجب فراموشی میشود؛ و پنجم، قرار دادن هر چیز در جای مناسبش است، در غیر این صورت مانند کشت و زرع در زمین شوره زار هدر میرود.
و در صنف سیم یک شرط رعایت باید کرد و آن اقتصاد بود، و در آنچه سبب طلب ملایم باشد باید که به اسراف نزدیکتر بود ازانکه به تقتیر، بدان قدر که موجب محافظت عرض باشد، و آن از قبیل دفع مضرت افتد نه از قبیل اسراف محض، چه اگر به شرایط توسط من کل الوجوه قیام نماید از طعن طاعن و وقیعت بدگوی نجات نیابد، و علت آن بود که انصاف و عدالت در اکثر طبایع مفقود است، و طمع و حسد و بغضاء مرکوز، پس بنای انفاق بر حسب آرای عوام نهادن به سلامت عرض نزدیک تر ازانکه بنای آن بر قاعده سیرت خواص، و میل عوام به تبذیر بود چنانکه میل خواص به تقدیر بود.
هوش مصنوعی: در حوزه اقتصاد، باید یک اصل اساسی رعایت شود و آن، صرفهجویی است. به طور کلی، در مواردی که نیاز به مدیریت مالی وجود دارد، باید نزدیکتر به اسراف عمل کرد تا به تنگنظری، تا جایی که موجب حفظ اعتبار و آبرو باشد. این موضوع اصولاً برای جلوگیری از ضرر است و نه صرفاً اسراف. اگر شرایط بهگونهای باشد که از همه جوانب رعایت شود، نمیتوان از انتقادات و بدگوییها فرار کرد. این امر به این دلیل است که در بسیاری از موارد، انصاف و عدالت نایاب است و افراد بیشتر تحت تأثیر طمع، حسد و کینه هستند. بنابراین، پایهگذاری انفاق بر اساس نظر عموم مردم به حفظ اعتبار نزدیکتر است تا بر اساس روشهای خواص، زیرا عموم مردم تمایل به اسراف دارند و خواص تمایل بیشتری به صرفهجویی از خود نشان میدهند.
اینست قوانین کلی که در باب تمول بدان حاجت افتد و اما جزویات آن بر عاقل پوشیده نماند.
هوش مصنوعی: این قوانین عمومی در مورد ثروت و داراییها هستند و جزئیات آن برای کسی که عقل دارد، پنهان نیست.