گنجور

فصل اول

به حکم آنکه مردم در تبقیه شخص، به غذا محتاج است، و غذای نوع انسانی بی تدبیری صناعی چون کشتن و درودن و پاک کردن و نرم کردن و سرشتن و پختن مهیا نه، و تمهید این اسباب به معاونت معاونان و آلات و ادوات بکار داشتن و روزگار دراز دران صرف کردن صورت بندد، نه چون غذای دیگر حیوانات، که به حسب طبیعت ساخته و پرداخته است تا انبعاث ایشان بر طلب علف و آب مقصور بود بر وقت تقاضای طبیعت، و چون تسکین سورت جوع و عطش کنند از حرکت بازایستند؛ و اقتصار مردم بر مقدار حاجت روز به روز، چون ترتیب آنقدر غذا که وظیفه هر روزی بود به یک روز ساختن محال است، موجب انقطاع ماده و اختلال معیشت بود.

پس از این جهت به ادخار اسباب معاش، و حفظ آن از دیگر ابنای جنس که در حاجت مشارک اند، احتیاج افتاد، و محافظت، بی مکانی که غذا و قوت در آن مکان تباه نشود و در وقت خواب و بیداری و به روز و به شب دست طالبان و غاصبان ازان کوتاه دارد، صورت نبندد.

پس به ساختن منازل حاجت آمد، و چون مردم را به ترتیب صناعتی که بر تحصیل غذا مشتمل باشد مشغول باید بود از حفظ آن مقدار که ذخیره نهاده بود غافل ماند، پس از این روی به معاونی که به نیابت او اکثر اوقات در منزل مقیم باشد و به حفظ ذخایر اقوات و اغذیه مشغول، محتاج شد و این احتیاج به حسب تبقیه شخص است.

و اما به حسب تبقیه نوع نیز به جفتی که تناسل و توالد بر وجود او موقوف باشد احتیاج بود، پس حکمت الهی چنان اقتضا کرد که هر مردی جفتی گیرد تا هم به محافظت منزل و مافیه قیام نماید، و هم کار تناسل به توسل او تمام شود، و هم در تقلد یک شخص دو مهم را شرط خفت مؤونت مرعی بود. و چون توالد حاصل آید و فرزند بی تربیت و حضانت پدر و مادر بقا نمی یابد و به نشو و نما نمی رسد تکفل امور او نیز واجب گشت، و چون جماعتی انبوه شوند، یعنی مرد و زن و فرزندان، و ترتیب اقوات این جماعت و ازاحت علل ایشان بر یک شخص دشوار تواند بود، پس به اعوان و خدم احتیاج ظاهر شد، و بدین جماعت که ارکان منازل اند نظام حال معاش صورت بست. پس از این بحث معلوم شد که ارکان منزل پنج اند پدر و مادر و فرزند و خادم و قوت.

و چون نظام هر کثرتی به وجهی از تألیف تواند بود، که مقتضی نوعی از توحد باشد، در نظام منزل نیز به تدبیری صناعی که موجب آن تألیف باشد ضرورت افتاد، و از جماعت مذکور صاحب منزل به اهتمام آن مهم اویتر بود، از این روی ریاست قوم برو مقرر شد و سیاست جماعت بدو مفوض گشت، تا تدبیر منزل بر وجهی که مقتضی نظام اهل منزل بود به تقدیم رساند.

و همچنان که شبان رمه گوسفند را بر وجه مصلحت بچراند، و به علفزار و آبشخور موافق برد، و از مضرت سباع و آفات سماوی و ارضی نگاه دارد، و مساکن تابستانی و زمستانی و نیمروزی و شبانگاهی بر حسب صلاحی که هر وقت اقتضا کند مرتب گرداند، تا هم امور معیشت او و هم نظام حال ایشان حاصل شود، مدبر منزل نیز به رعایت مصالح اقوات و ارزاق و ترتیب امور معاش و سیاست احوال جماعت به ترغیب و ترهیب و وعد و وعید و زجر و تکلیف و رفق و مناقشت و لطف و عنف قیام کند، تا هر یک به کمالی که به حسب شخص بدان متوجه باشند برسند، و همگنان در نظام حالی که مقتضی سهولت تعیش بود مشارکت یابند.

و بباید دانست که مراد از منزل در این موضع نه خانه است که از خشت و گل و سنگ و چوب کنند، بل که از تألیفی مخصوص است که میان شوهر و زن و والد و مولود و خادم و مخدوم و متمول و مال افتد، مسکن ایشان چه از چوب و سنگ بود و چه از خیمه و خرگاه و چه از سایه درخت و غار کوه.

پس صناعت « تدبیر منزل » که آن را حکمت منزلی خوانند نظر باشد در حال این جماعت بر وجهی که مقتضی مصلحت عموم بود در تیسیر اسباب معاش و توصل به کمالی که به حسب اشتراک مطلوب باشد؛ و چون عموم اشخاص نوع، چه ملک و چه رعیت و چه فاضل و چه مفضول، بدین نوع تألیف و تدبیر محتاج اند، و هر کسی در مرتبه خود به تقلد امر جماعتی، که او راعی ایشان بود و ایشان رعیت او، مکلف، منفعت این علم عام و ناگزیر باشد و فواید آن هم در دین و هم در دنیا شامل، و از اینجا فرموده است صاحب شریعت، علیه السلام، که کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته.

و قدمای حکما را در این نوع اقوال بسیار بوده است، اما نقل کتب ایشان در این فن از لغت یونانی به لغت عربی اتفاق نیفتاده است، مگر مختصری از سخن ابروسن که در دست متأخران موجود است و متأخران، به آرای صائب و اذهان صافی در تهذیب و ترتیب این صناعت، و استنباط قوانین و اصول آن بر حسب اقتضای عقول، غایت جهد مبذول داشته اند و آن را مدون و مجلد گردانیده. و خواجه رئیس ابوعلی الحسین بن عبد الله بن سینا را رساله ایست در این باب که با کمال بلاغت شرط ایجاز رعایت کرده است، خلاصه ای از آن رساله با این مقاله نقل کرده آمد، و آن را به دیگر مواعظ و آداب که از متقدمان و متأخران منقول بود موشح گردانیده شد، انشاء الله به نظر ارتضای اهل فضل مشرف شود، انه ولی التوفیق.

و بباید دانست که اصل کلی در تدبیر منزل آن بود که همچنان که طبیب در حال بدن انسان نظر کند، از جهت اعتدالی که به حسب ترکب اعضا مجموع ترکیب را حاصل آید، و آن اعتدال مقتضی صحت بدن و مصدر افعال بود بر وجه کمال، تا اگر آن اعتدال موجود بود آن را محافظت کند، و اگر مفقود بود استعادت نماید، و چون در عضوی از اعضا خللی حادث شود درعلاج آن عضو مصلحت عموم اعضا نگاه دارد، و خاصه مصلحت عضوی رئیس که مجاور او بود به قصد اول، و بعد ازان مصلحت آن عضو به قصد ثانی، به حدی که اگر صلاح عموم اعضا در قطع و کی آن عضو بود قطع نظر کند از اصلاح آن عضو، و به قطع و قلع آن مبالات نکند تا فساد به دیگر اعضا سرایت نکند هم بر این نسق مدبر منزل را رعایت صلاح عموم اهل منزل واجب بود، و نظر او به قصد اول بر اعتدالی که در تألیف افتد مقصور، و محافظت آن اعتدال یا استردادش بر وجه صواب مقدر، و در تدبیر حال یک یک شخص به معالجه ای که طبیب یک یک عضو را کند مقتدی؛ چه هر یکی از ارکان منزل به نسبت با منزل به مثابت هر یکی از اعضای مردم باشند به نسبت با مجموع بنیت، بعضی رئیس و بعضی مرؤوس و بعضی خسیس و بعضی شریف، و هر چند هر عضوی را اعتدالی و فعلی خاص بود لیکن فعل همه اعضا به مشارکت و معاونت غایت همه افعال بود. همچنین هر شخصی را از اشخاص اهل منزل طبعی و خاصیتی بود به انفراد، و حرکات او متوجه به مقصدی خاص که از افعال جماعت نظامی که در منزل مطلوب بود حاصل آید، و مدبر منزل که به منزلت طبیب بود از وجهی، و به منزلت یک عضو که شریف تر بود از اعضا به اعتباری، باید که بر طبیعت و خاصیت و فعل هر شخصی از اشخاص اهل منزل واقف بود، و بر اعتدالی که از تألیف آن افعال حاصل آید واقف، تا ایشان را به کمالی که مقتضی نظام منزل بود برساند، و اگر مرضی حادث شود آن را زایل کند.

و اگرچه اعتبار حال منزل از وضع صناعت خارج است، چنانکه گفتیم، اما افضل احوال منزل که مسکن بود چنان بود که بنیادهای آن استوار باشد، و سقفها به ارتفاع مایل، و درها گشاده، چنانکه در اختلاف به تکلفی احتیاج نیفتد، و مساکن مردان از مساکن زنان مفروز، و مقامگاه هر فصلی و موسمی به حسب آن وقت معد، و موضع ذخایر و اموال به حصانت موصوف، و احتیاطی که به دفع آفات تعلق دارد، مانند حرق و غرق و نقب دزدان و تعرض هوام، به تقدیم رسانیده، و در مسکن مردم آنچه توقی از زلازل اقتضا کند، یعنی ساحت فراخ و دکانهای افراشته، مرعی، و با وجود کثرت مرافق و محال شرایط تناسب اوضاع محفوظ.

و از همه مهم تر اعتبار حال جوار، تا به مجاورت اهل شر و فساد و کسانی که موذی طبع باشند مبتلا نشود، و از آفت وحشت و انفراد ایمن ماند. و افلاطون حکیم منزل در کوی زرگران گرفته بود، از حکمت آن استعلام کردند، فرمود که « تا اگر خواب بر چشم من غالب شود و از تفکر و مطالعه منع کند آواز ادوات ایشان مرا بیدار کند ».

و هو احکم و اعلم.

فصل دوم: چون نوع مردم به ادخار اقوات و ارزاق مضطر است، چنانکه در فصل گذشته یاد کردیم، و بقای بعضی اقوات در زمانی بیشتر ناممکن، پس به جمع مالابد و اقتنای مایحتاج از هر جنسی احتیاج افتاد، تا اگر بعضی اجناس در معرض تلف آید بعضی که از فساد دورتر بود بماند، و به سبب ضرورت معاملات و وجوه اخذ و اعطا، چنانکه در مقاله گذشته گفته ایم، به دینار که حافظ عدالت و مقوم کلی و ناموس اصغر است حاجت بود، و به عزت وجود او و معادلت اندکی از جنس او با بسیاری از دیگر چیزها، مؤونت نقل اقوات از مساکن به مساکن دورتر مکفی شد، بدان وجه که، چون نقل اندک او که قیمت اقوات بسیار بود قائم مقام نقل اقوات بسیار بود، از کلفت و مشقت حمل آن استغنا افتد، و همچنین به رزانت جوهر و استحکام مزاج و کمال ترکیب او که مستدعی بقا بود ثبات و قوام فواید مکتسب صورت بست، چه استحالت و فنای او مقتضی احباط مشقتی بود که در طریق کسب ارزاق و جمع مقتنیات افتاده باشد، و به قول او به نزدیک اصناف امم شمول منفعت او همگنان را منظوم شد، و بدین دقایق حکمت کمالی که در امور معیشت تعلق به طبیعت داشت لطف الهی و عنایت یزدانی از حد قوت به حیز فعل رسانید، و آنچه تعلق به صناعت دارد مانند دیگر امور صناعی با نظر و تدبیر نوع انسانی حواله افتاد.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حکم آنکه مردم در تبقیه شخص، به غذا محتاج است، و غذای نوع انسانی بی تدبیری صناعی چون کشتن و درودن و پاک کردن و نرم کردن و سرشتن و پختن مهیا نه، و تمهید این اسباب به معاونت معاونان و آلات و ادوات بکار داشتن و روزگار دراز دران صرف کردن صورت بندد، نه چون غذای دیگر حیوانات، که به حسب طبیعت ساخته و پرداخته است تا انبعاث ایشان بر طلب علف و آب مقصور بود بر وقت تقاضای طبیعت، و چون تسکین سورت جوع و عطش کنند از حرکت بازایستند؛ و اقتصار مردم بر مقدار حاجت روز به روز، چون ترتیب آنقدر غذا که وظیفه هر روزی بود به یک روز ساختن محال است، موجب انقطاع ماده و اختلال معیشت بود.
هوش مصنوعی: بنا بر این که انسان‌ها به غذا نیاز دارند، باید بدانیم که تهیه غذای بشر به سادگی امکان‌پذیر نیست و نیاز به مراحل مختلفی دارد. این مراحل شامل کشتن، پاک کردن، نرم کردن، پختن و غیره است که به کمک ابزار و دستگاه‌های مختلف انجام می‌شود و زمان زیادی را هم می‌طلبد. بر خلاف دیگر حیوانات که به طور طبیعی و در زمان نیاز به غذا و آب می‌روند و پس از رفع گرسنگی یا تشنگی به حالت سکون برمی‌گردند، انسان‌ها نمی‌توانند برای تأمین غذای روزانه‌شان تنها به مقدار نیاز روزانه‌اش توجه کنند. زیرا تهیه غذا برای یک روز به تنهایی، امکان‌پذیر نیست و اگر بخواهند تنها به نیاز روزانه‌شان بسنده کنند، زندگی و تامین معاش‌شان دچار اختلال خواهد شد.
پس از این جهت به ادخار اسباب معاش، و حفظ آن از دیگر ابنای جنس که در حاجت مشارک اند، احتیاج افتاد، و محافظت، بی مکانی که غذا و قوت در آن مکان تباه نشود و در وقت خواب و بیداری و به روز و به شب دست طالبان و غاصبان ازان کوتاه دارد، صورت نبندد.
هوش مصنوعی: بنابراین، برای تأمین نیازهای معیشتی و حفاظت از آن‌ها در برابر دیگران که به آن‌ها نیاز دارند، ضروری است که مکان مناسبی فراهم شود. در این مکان باید غذای خود را از خراب شدن محافظت کرده و در هنگام خواب و بیداری و در طول شب و روز، از دسترس دزدان و متجاوزین دور نگه داشته شود.
پس به ساختن منازل حاجت آمد، و چون مردم را به ترتیب صناعتی که بر تحصیل غذا مشتمل باشد مشغول باید بود از حفظ آن مقدار که ذخیره نهاده بود غافل ماند، پس از این روی به معاونی که به نیابت او اکثر اوقات در منزل مقیم باشد و به حفظ ذخایر اقوات و اغذیه مشغول، محتاج شد و این احتیاج به حسب تبقیه شخص است.
هوش مصنوعی: بنابراین نیاز به ساختن خانه‌ها حس شد و چون مردم باید به فعالیت‌هایی مشغول شوند که مربوط به تامین غذا باشد، از نگهداری آن مقداری که ذخیره کرده بودند غافل ماندند. به همین خاطر، به کسی نیاز پیدا کردند که به طور مداوم در خانه بماند و مسئولیت نگهداری از ذخایر غذا و مواد خوراکی را بر عهده بگیرد و این نیاز بستگی به موقعیت و وضعیت شخص دارد.
و اما به حسب تبقیه نوع نیز به جفتی که تناسل و توالد بر وجود او موقوف باشد احتیاج بود، پس حکمت الهی چنان اقتضا کرد که هر مردی جفتی گیرد تا هم به محافظت منزل و مافیه قیام نماید، و هم کار تناسل به توسل او تمام شود، و هم در تقلد یک شخص دو مهم را شرط خفت مؤونت مرعی بود. و چون توالد حاصل آید و فرزند بی تربیت و حضانت پدر و مادر بقا نمی یابد و به نشو و نما نمی رسد تکفل امور او نیز واجب گشت، و چون جماعتی انبوه شوند، یعنی مرد و زن و فرزندان، و ترتیب اقوات این جماعت و ازاحت علل ایشان بر یک شخص دشوار تواند بود، پس به اعوان و خدم احتیاج ظاهر شد، و بدین جماعت که ارکان منازل اند نظام حال معاش صورت بست. پس از این بحث معلوم شد که ارکان منزل پنج اند پدر و مادر و فرزند و خادم و قوت.
هوش مصنوعی: به لحاظ نیاز به جفت، برای تولید مثل و ادامه نسل، حکمت الهی حکم کرده که هر مردی همسر انتخاب کند. این امر به حفظ امنیت خانه و همچنین به انجام فرآیند تولید مثل کمک می‌کند. علاوه بر این، برای پیشبرد کارها و تأمین معیشت خانواده، وجود هر دو نفر ضروری است. با به دنیا آمدن فرزند، تربیت و نگهداری او نیز به پدر و مادر سپرده می‌شود و در غیر این صورت، فرزند نمی‌تواند به درستی رشد کند. زمانی که خانواده‌ها بزرگ‌تر می‌شوند و شامل پدر، مادر، فرزندان و خدمه می‌شوند، مدیریت زندگی آن‌ها بر عهده یک نفر سخت‌تر می‌شود و بنابراین نیاز به کمک و خدمتکاران احساس می‌شود. در نتیجه، ارکان اصلی یک خانواده شامل پدر، مادر، فرزند، خادم و معیشت هستند.
و چون نظام هر کثرتی به وجهی از تألیف تواند بود، که مقتضی نوعی از توحد باشد، در نظام منزل نیز به تدبیری صناعی که موجب آن تألیف باشد ضرورت افتاد، و از جماعت مذکور صاحب منزل به اهتمام آن مهم اویتر بود، از این روی ریاست قوم برو مقرر شد و سیاست جماعت بدو مفوض گشت، تا تدبیر منزل بر وجهی که مقتضی نظام اهل منزل بود به تقدیم رساند.
هوش مصنوعی: هر کثرتی به طریقی نیاز به نظم و ترتیب دارد که موجب وحدت نوعی شود. در مورد نظام منزل نیز نیاز بود که به طور هوشمندانه‌ای ترتیبی اتخاذ شود که به این نظم کمک کند. از آنجا که برخی از اعضای گروه مسئولان منزل به این موضوع اهمیت بیشتری می‌دادند، ریاست گروه به یکی از آنان واگذار شد و اداره امور گروه به او سپرده شد تا بتواند تدابیر لازم را برای نظم و ساماندهی اهل منزل انجام دهد.
و همچنان که شبان رمه گوسفند را بر وجه مصلحت بچراند، و به علفزار و آبشخور موافق برد، و از مضرت سباع و آفات سماوی و ارضی نگاه دارد، و مساکن تابستانی و زمستانی و نیمروزی و شبانگاهی بر حسب صلاحی که هر وقت اقتضا کند مرتب گرداند، تا هم امور معیشت او و هم نظام حال ایشان حاصل شود، مدبر منزل نیز به رعایت مصالح اقوات و ارزاق و ترتیب امور معاش و سیاست احوال جماعت به ترغیب و ترهیب و وعد و وعید و زجر و تکلیف و رفق و مناقشت و لطف و عنف قیام کند، تا هر یک به کمالی که به حسب شخص بدان متوجه باشند برسند، و همگنان در نظام حالی که مقتضی سهولت تعیش بود مشارکت یابند.
هوش مصنوعی: همانطور که یک شبان با در نظر گرفتن مصلحت، گوسفندها را به مکان‌های مناسب برای چرا و آبخوری می‌برد و از خطرات جانوری و آفات طبیعی محافظت می‌کند، و برای تابستان، زمستان، روز و شب، محل‌های مناسبی را بر اساس نیاز هر فصل تنظیم می‌کند تا هم زندگی خود را تامین کند و هم نظم و آرامش گوسفندان را حفظ کند، یک تدبیر کننده نیز باید به تنظیم امور معیشت و خوراک، سیاست‌گذاری وضعیت افراد، و انگیزه‌دهی یا ترساندن آنها بپردازد. او باید با رویکردهای مختلف از جمله تشویق، تهدید، و مراعات حال افراد، تلاش کند تا هر کس به توانمندی‌های خود برسد و همه در یک نظام مناسب برای زندگی مشترک سهیم شوند.
و بباید دانست که مراد از منزل در این موضع نه خانه است که از خشت و گل و سنگ و چوب کنند، بل که از تألیفی مخصوص است که میان شوهر و زن و والد و مولود و خادم و مخدوم و متمول و مال افتد، مسکن ایشان چه از چوب و سنگ بود و چه از خیمه و خرگاه و چه از سایه درخت و غار کوه.
هوش مصنوعی: باید دانست که منظور از "منزل" در این مورد نه تنها خانه‌ای است که از مصالح ساختمانی مانند خشت، گل، سنگ و چوب ساخته شده، بلکه به نوعی ارتباط خاص اشاره دارد که میان شوهر و زن، والد و فرزند، خدمتکار و محترم و نیز افراد متمول و اموالشان وجود دارد. این مسکن می‌تواند هر گونه باشد؛ خواه ساختمان‌هایی از چوب و سنگ باشد، خواه خیمه و مکان‌های موقت، یا حتی سایه درخت و غار کوه.
پس صناعت « تدبیر منزل » که آن را حکمت منزلی خوانند نظر باشد در حال این جماعت بر وجهی که مقتضی مصلحت عموم بود در تیسیر اسباب معاش و توصل به کمالی که به حسب اشتراک مطلوب باشد؛ و چون عموم اشخاص نوع، چه ملک و چه رعیت و چه فاضل و چه مفضول، بدین نوع تألیف و تدبیر محتاج اند، و هر کسی در مرتبه خود به تقلد امر جماعتی، که او راعی ایشان بود و ایشان رعیت او، مکلف، منفعت این علم عام و ناگزیر باشد و فواید آن هم در دین و هم در دنیا شامل، و از اینجا فرموده است صاحب شریعت، علیه السلام، که کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته.
هوش مصنوعی: صنعت «تدبیر منزل» که به آن حکمت منزلی نیز گفته می‌شود، مربوط به مدیریت نیازهای عمومی مردم است تا بتوانند زندگی راحت‌تری داشته باشند و به اهداف مشترک خود برسند. همه افراد، چه حکمرانان و چه رعایا، و همچنین اشخاص سرشناس و معمولی، به این نوع مدیریت و تدبیر نیاز دارند. هرکس در موقعیت خود موظف است که به گروهی که تحت سرپرستی او هستند، رسیدگی کند و این مسئولیت برای او الزامی است. فواید این علم هم در امور دینی و هم در زندگی دنیوی مشهود است. از این‌رو، صاحب شریعت فرموده که هر کس مسئولیت‌هایی دارد و باید به رفاه افراد تحت سرپرستی‌اش توجه کند.
و قدمای حکما را در این نوع اقوال بسیار بوده است، اما نقل کتب ایشان در این فن از لغت یونانی به لغت عربی اتفاق نیفتاده است، مگر مختصری از سخن ابروسن که در دست متأخران موجود است و متأخران، به آرای صائب و اذهان صافی در تهذیب و ترتیب این صناعت، و استنباط قوانین و اصول آن بر حسب اقتضای عقول، غایت جهد مبذول داشته اند و آن را مدون و مجلد گردانیده. و خواجه رئیس ابوعلی الحسین بن عبد الله بن سینا را رساله ایست در این باب که با کمال بلاغت شرط ایجاز رعایت کرده است، خلاصه ای از آن رساله با این مقاله نقل کرده آمد، و آن را به دیگر مواعظ و آداب که از متقدمان و متأخران منقول بود موشح گردانیده شد، انشاء الله به نظر ارتضای اهل فضل مشرف شود، انه ولی التوفیق.
هوش مصنوعی: در این زمینه، حکما و عالمان قدیم نظرات زیادی دارند، اما تنها تعداد کمی از نوشته‌های آن‌ها از زبان یونانی به عربی ترجمه شده است. از جمله این متون می‌توان به سخنان ابروسن اشاره کرد که در دست نویسندگان اخیر قرار دارد. این نویسندگان سعی کرده‌اند با اندیشه‌های درست و ذهن‌های روشن، اصول و قوانین این عرصه را بر اساس شرایط فکری زمان خود تنظیم و تدوین کنند و آثار ارزشمندی به وجود آورده‌اند. یکی از این آثار، رساله‌ای از خواجه ابوعلی سینا است که با شیوه‌ای بلاغی و مختصر نوشته شده است. خلاصه‌ای از این رساله به همراه دیگر دانش‌ها و آداب از عالمان پیشین و معاصر گردآوری شده است و امید است که مورد پسند اهل علم و فضل قرار گیرد.
و بباید دانست که اصل کلی در تدبیر منزل آن بود که همچنان که طبیب در حال بدن انسان نظر کند، از جهت اعتدالی که به حسب ترکب اعضا مجموع ترکیب را حاصل آید، و آن اعتدال مقتضی صحت بدن و مصدر افعال بود بر وجه کمال، تا اگر آن اعتدال موجود بود آن را محافظت کند، و اگر مفقود بود استعادت نماید، و چون در عضوی از اعضا خللی حادث شود درعلاج آن عضو مصلحت عموم اعضا نگاه دارد، و خاصه مصلحت عضوی رئیس که مجاور او بود به قصد اول، و بعد ازان مصلحت آن عضو به قصد ثانی، به حدی که اگر صلاح عموم اعضا در قطع و کی آن عضو بود قطع نظر کند از اصلاح آن عضو، و به قطع و قلع آن مبالات نکند تا فساد به دیگر اعضا سرایت نکند هم بر این نسق مدبر منزل را رعایت صلاح عموم اهل منزل واجب بود، و نظر او به قصد اول بر اعتدالی که در تألیف افتد مقصور، و محافظت آن اعتدال یا استردادش بر وجه صواب مقدر، و در تدبیر حال یک یک شخص به معالجه ای که طبیب یک یک عضو را کند مقتدی؛ چه هر یکی از ارکان منزل به نسبت با منزل به مثابت هر یکی از اعضای مردم باشند به نسبت با مجموع بنیت، بعضی رئیس و بعضی مرؤوس و بعضی خسیس و بعضی شریف، و هر چند هر عضوی را اعتدالی و فعلی خاص بود لیکن فعل همه اعضا به مشارکت و معاونت غایت همه افعال بود. همچنین هر شخصی را از اشخاص اهل منزل طبعی و خاصیتی بود به انفراد، و حرکات او متوجه به مقصدی خاص که از افعال جماعت نظامی که در منزل مطلوب بود حاصل آید، و مدبر منزل که به منزلت طبیب بود از وجهی، و به منزلت یک عضو که شریف تر بود از اعضا به اعتباری، باید که بر طبیعت و خاصیت و فعل هر شخصی از اشخاص اهل منزل واقف بود، و بر اعتدالی که از تألیف آن افعال حاصل آید واقف، تا ایشان را به کمالی که مقتضی نظام منزل بود برساند، و اگر مرضی حادث شود آن را زایل کند.
هوش مصنوعی: اصل کلی در مدیریت خانه این است که مانند یک پزشک به وضعیت بدن انسان توجه کنیم. پزشک باید به تعادل بین اعضا دقت کند تا سلامت بدن و عملکرد صحیح آن را تضمین کند. اگر این تعادل وجود داشته باشد، باید از آن محافظت کند و اگر وجود ندارد، باید تلاش کند تا آن را بازگرداند. در صورتی که مشکلی در یکی از اعضا پیش بیاید، پزشک باید به سلامت کل بدن توجه کند و در صورت لزوم، به‌ویژه به سلامت عضوی که مشکل دارد، اهمیت بیشتری بدهد. گاهی اوقات ممکن است حفظ سلامت کل بدن از قطع یکی از اعضا مهم‌تر باشد و در این صورت، پزشک باید بر اساس مصالح عمومی تصمیم بگیرد. به همین ترتیب، در مدیریت خانه، توجه به منافع کلی خانواده الزامی است. مدیر خانه باید بر تعادل میان اعضای خانواده تمرکز کند و از آن محافظت یا آن را به حالت طبیعی برگرداند. همچنین باید به ویژگی‌ها و رفتار هر فرد در خانواده توجه کند. هر یک از اعضا خاصیت و طبیعتی منحصر به خود دارند که بر اساس آن حرکت می‌کنند و باید به گونه‌ای عمل شود که نظام خانواده به بهترین شکل برقرار باشد. در نهایت، اگر مشکلی پیش بیاید، باید اقداماتی صورت گیرد تا آن مشکل برطرف شود و سلامت و تعادل خانواده حفظ گردد.
و اگرچه اعتبار حال منزل از وضع صناعت خارج است، چنانکه گفتیم، اما افضل احوال منزل که مسکن بود چنان بود که بنیادهای آن استوار باشد، و سقفها به ارتفاع مایل، و درها گشاده، چنانکه در اختلاف به تکلفی احتیاج نیفتد، و مساکن مردان از مساکن زنان مفروز، و مقامگاه هر فصلی و موسمی به حسب آن وقت معد، و موضع ذخایر و اموال به حصانت موصوف، و احتیاطی که به دفع آفات تعلق دارد، مانند حرق و غرق و نقب دزدان و تعرض هوام، به تقدیم رسانیده، و در مسکن مردم آنچه توقی از زلازل اقتضا کند، یعنی ساحت فراخ و دکانهای افراشته، مرعی، و با وجود کثرت مرافق و محال شرایط تناسب اوضاع محفوظ.
هوش مصنوعی: اگرچه شرایط فعلی منزل به وضعیت ساخت و ساز بستگی ندارد، اما بهترین حالت برای یک مسکن این است که پایه‌های آن محکم باشد، سقف‌ها به سمت بالا تمایل داشته باشند و درها باز باشند تا در مواقع اختلاف نیازی به تکلف نباشد. همچنین، مکان‌های مردان و زنان باید از یکدیگر جدا باشد و هر فصل و زمان باید جای مناسب خود را داشته باشد. محل نگهداری ذخایر و اموال نیز باید به طور ایمن طراحی شود و تدابیری برای جلوگیری از خطراتی مانند آتش‌سوزی، سیلاب، دزدی و آسیب‌های طبیعی باید در نظر گرفته شود. در نهایت، برای پیشگیری از زلزله، فضاهای وسیع و فروشگاه‌های با ارتفاع مناسب باید طراحی شوند و با وجود تعداد زیاد امکانات و شرایط، تناسب اوضاع باید حفظ شود.
و از همه مهم تر اعتبار حال جوار، تا به مجاورت اهل شر و فساد و کسانی که موذی طبع باشند مبتلا نشود، و از آفت وحشت و انفراد ایمن ماند. و افلاطون حکیم منزل در کوی زرگران گرفته بود، از حکمت آن استعلام کردند، فرمود که « تا اگر خواب بر چشم من غالب شود و از تفکر و مطالعه منع کند آواز ادوات ایشان مرا بیدار کند ».
هوش مصنوعی: مهم‌ترین نکته این است که فرد باید از آلودگی به افراد بد و فاسد دوری کند و از خطر تنها ماندن و دلتنگی نیز در امان باشد. افلاطون، فیلسوف معروف، در محله زرگران ساکن شده بود و دلیل انتخاب این محل را از او پرسیدند. او پاسخ داد که این انتخاب به این خاطر است که اگر خواب بر او غلبه کند و نتواند به تفکر و مطالعه ادامه دهد، صدای آلات و ادوات زرگران او را بیدار خواهد کرد.
و هو احکم و اعلم.
هوش مصنوعی: او حکیم‌تر و داناتر است.