گنجور

فصل پنجم

بباید دانست که خدم و عبید در منزل به منزلت دست و پای و جوارح دیگر باشند از بدن، چه کسی که به جهت غیری تکفل امری کند که به اعانت دست دران حاجت افتد قائم مقام دست آن غیر بوده باشد، و کسی که سعی کند در کاری که قدم در آن کار رنجه باید کرد مشقت قدم کفایت کرده باشد، و کسی که به چشم نگاه دارد چیزی که نظر دران صرف باید کرد زحمتی از بصر بازداشته بود.

و اگر نه وجود این طایفه بود ابواب راحات مسدود گردد، و به توسط قیام و قعود متواتر و حرکات و سکنات مختلف و اقبال و ادبار متوالی، که مقتضی تعب ابدان و سقوط هیبت و ذهاب وقار باشد، به مهمات قیام توان نمود. پس باید که بر وجود این جماعت شکرگزاری بشرط بجای آرند، و ایشان را ودایع خدای، تعالی، شمرند، و انواع رفق و مدارات و لطف و مواسات در استعمال ایشان بکار دارند، چه این صنف مردم را نیز ملال و کلال و فتور و ماندگی به اعضا و جوارح راه یابد، و دواعی حاجات و ارادات در طبایع ایشان مرکوز بود، پس دقیقه انصاف و عدالت رعایت باید کرد و از تعسف و جور اجتناب نمود، تا سیاست خدای به تقدیم رسانیده باشد و شکر نعمت او گزارده.

و طریق اتخاذ خدم آن بود که بعد از معرفت و تجربت تمام و وقوف بر احوال کسی، او را استخدام کنند، و اگر میسر نشود به فراست و حدس و توهم استعانت نمایند، و از صاحب صور متفاوت و خلقتهای مختلف تحاشی واجب دانند، که در اغلب احوال خلق تابع خلق افتد، و در امثال فرس آمده است که نیکوترین چیزی از زشت صورت او بود. و در خبر آمده است که أطلبوا الخیر عند حسان الوجوه. و از معلولان چون اعور و اعرج و ابرص و مانند ایشان تجنب باید نمود، و بر صاحب کیاست و دها اعتماد کردن از احتیاط دور باشد، چه بسیار بود که گربزی و احتیال و مکر با این دو خصلت مقارن افتد، و حیا و عقل اندک بر شهامت بسیار که با وقاحت بود اختیار باید کرد، چه حیا بهترین خصلتهاست در این باب.

و چون خادم میسر شود او را به صناعتی که به صلاحیت آن موسوم باشد مشغول گردانند، و امور او مکفی کنند، و از کاری به کاری و صناعتی به صناعتی تحویل نفرمایند، بل بر آنچه طبع او بدان مایل بود و آلات آن او را حاصل قناعت کنند، چه هر طبیعتی را با صناعتی خاص خاصیتی بود، و اگر از این قانون مجاوزت کنند مانند آن کس باشند که به اسپ حرث کند و گاو را دویدن فرماید. و چون بر کاری انکار خواهد کرد نشاید که انکار او عین صرف باشد از آن کار، چه این فعل تنگدلان و بی صبران باشد. و هر گاه که صرف کند به بدلی بهتر محتاج گردد و حکم بدل همین حکم بود تا از منفعت خدمت محروم ماند.

و در دل خدم باید که مقرر کرده باشد که ایشان را به مفارقت او طریقی و سبیلی نخواهد بود به هیچ وجه و سبب، تا هم به مروت نزدیک باشد و هم به وفا و کرم لایق، و هم خادم شرط شفقت و هوا داری و مناصحت و احتیاط بجای آرد، چه این افعال آنگاه ازو صادر شود که خود را در نعمت و مال مخدوم شریک و مساهم شناسد و از عزل و صرف ایمن بود و چون صورت کند که صاحب او ضعیف رای و واهی ذمت است، و به هر گناهی او را دور خواهد کرد، خویشتن را در خدمت او عاریتی شمرد و مقام او مانند مقام راهگذریان بود، نه در هیچ کار اندیشه کند و نه شرط شفقت نگاه دارد، بلکه همت بر ادخار و جمع از جهت روز مفارقت و جفای سید مقصور دارد.

و اصل بزرگ در خدمت خدم آن بود که باعث ایشان بران محبت بود نه ضرورت، و رجا نه خوف، تا خدمت ناصحان کنند نه خدمت بدبندگان، و باید که اخلال نکند به امور معاش خدم از مآکل و ملابس و غیر آن به هیچ وجه، بلکه آن را بر مالابد خود مقدم دارد و ازاحت علت ایشان در جملگی مایحتاج به تقدیم رساند، و ایشان را اوقات راحت و آسایش تعیین کند، و چنان سازد که اقدام بر اعمالی که بدیشان مفوض بود از روی نشاط و جد کنند نه از سر ملامت و کسل.

و اصلاح خدم را مراتب نگاه باید داشت و انواع تأدیب و تقویم به حسب اصناف جنایات و جرایم استعمال فرمود، و طریق عفو را بکلی مسدود نباید گردانید، و کسی که بعد از توبه مراجعت گناه کند او را چاشنی عقوبت بباید چشانید، و تشدیدی به تقدیم رسانید، و از رشد او نومیدی ننمود مادام که قید حیا برنگرفته باشد و به اصرار و وقاحت معترف نشده؛ و چون به جنایتی فاحش و گناهی زشت که ابقا بران مذموم بود ملوث گردد، و به تأدیب و تهذیب قابل اصلاح نخواهد بود، صواب آن بود که بزودی او را نفی کنند، و الا به مجاورت او دیگر خدم تباه شوند، و فساد ازو به دیگران تعدی کند.

و بنده از آزاد أولی استخدام را، چه بنده به قبول طاعت سید و تأدب به اخلاق و آداب او مایل تر باشد و از مفارقت نومیدتر، و از بندگان اختیار باید کرد خدمت نفس را آنچه عاقل تر و بخردتر و سخن گوی تر و با حیاتر باشد، و تجارت را آنچه عفیف تر و کافی تر و کسوب تر بود، و عمارت عقار را آنچه قوی تر و جلدتر و کارکن تر بود، و رعی چهارپای را آنچه قویدل تر و بلند آوازتر و کم خواب تر بود.

و اصناف بندگان به حسب طبیعت سه است: یکی حر به طبع، و دیگر عبد به طبع، و سیم عبد شهوت. و اول را به منزلت اولاد باید داشت و بر تعلم ادب صالح تحریض فرمود، و دوم را به منزلت دواب و مواشی استعمال باید کرد و مرتاض گردانید، و سیم را به قدر حاجت به مشتهی می باید رسانید و به استهانت و استخفاف کار می فرمود.

و از اصناف امم، عرب به نطق و فصاحت و دها ممتاز باشند، اما به جفای طبع و قوت شهوت موسوم؛ و عجم به عقل و سیاست و نظافت و زیرکی ممتاز باشند، اما به احتیال و حرص موسوم؛ و روم به وفا و امانت و تودد و کفایت ممتاز باشند، اما به بخل و لؤم موسوم؛ و هند به قوت حدس و حس و وهم ممتاز باشند، اما به عجب و بدنیتی و مکر و افتعال موسوم، و ترک به شجاعت و خدمت شایسته و حسن منظر ممتاز باشند، اما به غدر و قساوت و بی حفاظی موسوم.

اینست تمامی سخن در این باب والله اعلم.

فصلی که بعد از تألیف کتاب بدان الحاق کرده شد: در شهور سنه ثلث و ستین و ستمایه، که بعد از تحریر این کتاب بود به مدت سی سال، از حضرت پادشاه پادشاهان جهان، خلد ملکه، یکی از بزرگان جهان که در اکثر فنون فضائل بر سر آمده اهل عالم است، و آن مخدوم معظم ملک الامراء فی العالم جلال الدوله والدین مفخر جهان عبد العزیز، اعز الله انصاره و ادام جلاله، است، به این دیار رسید و این کتاب را به مطالعه همایون خود مشرف گردانید، فرمود که: در اثنای ذکر فضائلی که در این کتاب موجود است ذکر فضیلتی بس بزرگ مفقود است، و آن رعایت حق پدر و مادر است که تالی عبادت خالق است، چنانکه فرموده است، عز من قائل: و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین احسانا، بایستی که در حث بر این فضیلت و زجر از رذیلتی که مقابل آنست، یعنی عقوق، هم اشارتی رفته بودی. محرر این کتاب هر چند به هر موضع ذکر این معنی به طریق تلویح و تعریض ایراد کرده است اما چون این نقد به جای خود بود این معانی به ذیل فصل چهارم از مقالت دوم، که در سیاست و تدبیر و تأدیب اولاد است، الحاق کرد و در صدر فصل این قدر بیفزود بعد از ذکر تأدیب اولاد، رعایت حقوق پدران و مادران، و آن سطرها اینست که در آخر این فصل می نویسند.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بباید دانست که خدم و عبید در منزل به منزلت دست و پای و جوارح دیگر باشند از بدن، چه کسی که به جهت غیری تکفل امری کند که به اعانت دست دران حاجت افتد قائم مقام دست آن غیر بوده باشد، و کسی که سعی کند در کاری که قدم در آن کار رنجه باید کرد مشقت قدم کفایت کرده باشد، و کسی که به چشم نگاه دارد چیزی که نظر دران صرف باید کرد زحمتی از بصر بازداشته بود.
هوش مصنوعی: باید دانست که خدمتکاران و خدمه در خانه باید مانند دست‌ها و اعضای دیگر بدن باشند. یعنی کسی که برای دیگران کاری انجام دهد و لازم باشد که در این کار به دست کمک کند، مانند دست آن شخص خواهد بود. همچنین کسی که در کاری باید قدم بگذارد و تلاش کند، به نوعی مانند پا عمل کرده و زحمت قدم را بر دوش می‌کشد. همچنین کسی که با چشم به چیزی نگاه می‌کند و باید در آن نظر کند، از نظر خود استفاده می‌کند و زحمتی از دیدن را متحمل می‌شود.
و اگر نه وجود این طایفه بود ابواب راحات مسدود گردد، و به توسط قیام و قعود متواتر و حرکات و سکنات مختلف و اقبال و ادبار متوالی، که مقتضی تعب ابدان و سقوط هیبت و ذهاب وقار باشد، به مهمات قیام توان نمود. پس باید که بر وجود این جماعت شکرگزاری بشرط بجای آرند، و ایشان را ودایع خدای، تعالی، شمرند، و انواع رفق و مدارات و لطف و مواسات در استعمال ایشان بکار دارند، چه این صنف مردم را نیز ملال و کلال و فتور و ماندگی به اعضا و جوارح راه یابد، و دواعی حاجات و ارادات در طبایع ایشان مرکوز بود، پس دقیقه انصاف و عدالت رعایت باید کرد و از تعسف و جور اجتناب نمود، تا سیاست خدای به تقدیم رسانیده باشد و شکر نعمت او گزارده.
هوش مصنوعی: اگر وجود این گروه نبود، درها به روی راحتی و آسایش بسته می‌شد. از طریق نشستن و برخاستن پیوسته و حرکات و سکنات متفاوت و حالات متناوب، انسان‌ها به مشکلات و مسائل مهم زندگی رسیدگی می‌کنند. بنابراین، باید به وجود این افراد سپاسگزار بود و آنها را به عنوان سپرده‌های الهی شناخت. باید در ارتباط با آنها از مهربانی، لطف و همدلی استفاده کرد، زیرا این افراد نیز دچار خستگی و کسالت می‌شوند و نیازها و خواسته‌هایشان در طبیعتشان نهفته است. بنابراین، رعایت انصاف و عدالت ضروری است و باید از ظلم و ستم پرهیز کرد تا سیاست الهی تحقق یابد و شکر نعمت‌های او به جا آورده شود.
و طریق اتخاذ خدم آن بود که بعد از معرفت و تجربت تمام و وقوف بر احوال کسی، او را استخدام کنند، و اگر میسر نشود به فراست و حدس و توهم استعانت نمایند، و از صاحب صور متفاوت و خلقتهای مختلف تحاشی واجب دانند، که در اغلب احوال خلق تابع خلق افتد، و در امثال فرس آمده است که نیکوترین چیزی از زشت صورت او بود. و در خبر آمده است که أطلبوا الخیر عند حسان الوجوه. و از معلولان چون اعور و اعرج و ابرص و مانند ایشان تجنب باید نمود، و بر صاحب کیاست و دها اعتماد کردن از احتیاط دور باشد، چه بسیار بود که گربزی و احتیال و مکر با این دو خصلت مقارن افتد، و حیا و عقل اندک بر شهامت بسیار که با وقاحت بود اختیار باید کرد، چه حیا بهترین خصلتهاست در این باب.
هوش مصنوعی: روش انتخاب خدمتکار این بود که پس از آشنایی کامل و کسب تجربه بر روی ویژگی‌های شخصی، او را استخدام کنند. اگر این کار امکان‌پذیر نبود، باید از شواهد و حدس و تخمین استفاده می‌شد. همچنین، لازم بود از افرادی با ظاهری غیرمعمول و ویژگی‌های گوناگون دوری شود، زیرا معمولاً رفتار افراد تحت تأثیر ظاهرشان قرار می‌گیرد. در مورد افراد با نقص‌های جسمی مانند نابینایان یا افرادی که ناتوانی جسمی دارند، باید احتیاط کرد. اعتماد به کسی با عقل و تدبیر می‌تواند خطرناک باشد، زیرا گاهی این‌گونه افراد می‌توانند فریبکار یا مکار باشند. در نهایت، باید توجه داشت که حیا یکی از بهترین ویژگی‌ها در این زمینه است و بهتر است با وقاحت کمتر، از حیا و عقل استفاده کرد.
و چون خادم میسر شود او را به صناعتی که به صلاحیت آن موسوم باشد مشغول گردانند، و امور او مکفی کنند، و از کاری به کاری و صناعتی به صناعتی تحویل نفرمایند، بل بر آنچه طبع او بدان مایل بود و آلات آن او را حاصل قناعت کنند، چه هر طبیعتی را با صناعتی خاص خاصیتی بود، و اگر از این قانون مجاوزت کنند مانند آن کس باشند که به اسپ حرث کند و گاو را دویدن فرماید. و چون بر کاری انکار خواهد کرد نشاید که انکار او عین صرف باشد از آن کار، چه این فعل تنگدلان و بی صبران باشد. و هر گاه که صرف کند به بدلی بهتر محتاج گردد و حکم بدل همین حکم بود تا از منفعت خدمت محروم ماند.
هوش مصنوعی: وقتی خادم را برای کاری مناسب پیدا کردند، باید او را در همان زمینه‌ای که توانایی دارد مشغول کنند و نیازهای او را تأمین کنند. نباید او را از یک کار به کار دیگر منتقل کنند، بلکه باید بر اساس تمایل و علایق او عمل کنند و وسایل لازم را برای رضایت او فراهم کنند. زیرا هر فردی با نوع خاصی از کار ویژگی‌های خاصی دارد و اگر این نکته را نادیده بگیرند، مانند کسی خواهد بود که با اسب زمین را شخم می‌زند و گاو را به دویدن وادار می‌کند. همچنین، اگر خادم از کاری ناخشنود باشد، نباید به سادگی به او برچسب انکار بزنند، زیرا این نوع رفتار نشانه بی‌صبری و بی‌تحملی است. در نهایت، اگر او را از کاری بازدارند، به چیزی بهتر نیاز خواهد داشت و این وضعیت ادامه دارد تا جایی که از منفعت آن خدمت محروم بماند.
و در دل خدم باید که مقرر کرده باشد که ایشان را به مفارقت او طریقی و سبیلی نخواهد بود به هیچ وجه و سبب، تا هم به مروت نزدیک باشد و هم به وفا و کرم لایق، و هم خادم شرط شفقت و هوا داری و مناصحت و احتیاط بجای آرد، چه این افعال آنگاه ازو صادر شود که خود را در نعمت و مال مخدوم شریک و مساهم شناسد و از عزل و صرف ایمن بود و چون صورت کند که صاحب او ضعیف رای و واهی ذمت است، و به هر گناهی او را دور خواهد کرد، خویشتن را در خدمت او عاریتی شمرد و مقام او مانند مقام راهگذریان بود، نه در هیچ کار اندیشه کند و نه شرط شفقت نگاه دارد، بلکه همت بر ادخار و جمع از جهت روز مفارقت و جفای سید مقصور دارد.
هوش مصنوعی: در دل خدم باید این احساس وجود داشته باشد که هیچ راه و دلیلی برای جدایی از او نخواهد بود. این امر به نوعی باعث می‌شود که هم به اصول اخلاقی نزدیک‌تر شوند و هم به وفاداری و بزرگواری شایسته. خادم باید ویژگی‌هایی مانند محبت، حمایت و احتیاط را در رفتار خود نشان دهد، زیرا این رفتارها تنها زمانی از او ناشی می‌شود که خود را در نعمت و ثروت صاحبکارش سهیم بداند و از کنار گذاشتن یا دور شدن از او احساس امنیت کند. اگر خادم احساس کند که صاحبش دارای ضعف نظر و بدنامی است و به هر دلیلی او را طرد خواهد کرد، در این صورت خود را در خدمت او به‌صورت موقتی و عاریتی در نظر می‌گیرد و مقام صاحبکارش را مانند مقام یک رهگذر می‌بیند. در این حالت، نه در هیچ کاری فکر می‌کند و نه از نظر محبت و دلسوزی توجهی دارد، بلکه تمام تلاشش معطوف به جمع‌آوری و حفظ ثروت برای روز جدایی و قطع ارتباط خواهد بود.
و اصل بزرگ در خدمت خدم آن بود که باعث ایشان بران محبت بود نه ضرورت، و رجا نه خوف، تا خدمت ناصحان کنند نه خدمت بدبندگان، و باید که اخلال نکند به امور معاش خدم از مآکل و ملابس و غیر آن به هیچ وجه، بلکه آن را بر مالابد خود مقدم دارد و ازاحت علت ایشان در جملگی مایحتاج به تقدیم رساند، و ایشان را اوقات راحت و آسایش تعیین کند، و چنان سازد که اقدام بر اعمالی که بدیشان مفوض بود از روی نشاط و جد کنند نه از سر ملامت و کسل.
هوش مصنوعی: اصلی که در خدمتگزاری باید رعایت شود این است که این خدمت بر اساس محبت و علاقه باشد، نه بر اساس نیاز و اجبار، و باید امید برانگیز باشد نه همراه با ترس. خدمت‌ها باید برای نفع ناصحان باشد و نه برای افراد بد. همچنین، نباید در تأمین معیشت کارکنان از جمله غذا، لباس و موارد مشابه وقفه ایجاد شود. باید به نیازهای آنها اولویت داده شود و امکانات لازم برای برآوردن نیازهایشان فراهم شود. به علاوه، اوقات راحتی برای آنها مشخص گردد تا بتوانند وظایف خود را با شادابی و انگیزه انجام دهند و نه با دل‌سردی و تنبلی.
و اصلاح خدم را مراتب نگاه باید داشت و انواع تأدیب و تقویم به حسب اصناف جنایات و جرایم استعمال فرمود، و طریق عفو را بکلی مسدود نباید گردانید، و کسی که بعد از توبه مراجعت گناه کند او را چاشنی عقوبت بباید چشانید، و تشدیدی به تقدیم رسانید، و از رشد او نومیدی ننمود مادام که قید حیا برنگرفته باشد و به اصرار و وقاحت معترف نشده؛ و چون به جنایتی فاحش و گناهی زشت که ابقا بران مذموم بود ملوث گردد، و به تأدیب و تهذیب قابل اصلاح نخواهد بود، صواب آن بود که بزودی او را نفی کنند، و الا به مجاورت او دیگر خدم تباه شوند، و فساد ازو به دیگران تعدی کند.
هوش مصنوعی: برای اصلاح کارمند باید به دقت مراحل انجام شود و روش‌های مختلف تنبیه و اصلاح بر اساس نوع جرم‌ها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نباید به طور کلی امکان عفو و بخشش را مسدود کرد. اگر فردی پس از توبه دوباره به گناه روی آورد، باید عواقب کارش را تجربه کند و شدت مجازات بیشتری را متوجه او کرد. با این حال، نباید از اصلاح او ناامید شد، به‌شرط آن که هنوز تحت تأثیر حیا باشد و به طور علنی در گناه خود اصرار نکند. اما اگر فرد در یک جرم بزرگ و زشت غرق شود و دیگر قابل اصلاح نباشد، بهتر است هرچه زودتر او را از جمع جدا کرد، زیرا در غیر این صورت ممکن است تأثیر منفی بر دیگران بگذارد و فساد او به سایرین نیز سرایت کند.
و بنده از آزاد أولی استخدام را، چه بنده به قبول طاعت سید و تأدب به اخلاق و آداب او مایل تر باشد و از مفارقت نومیدتر، و از بندگان اختیار باید کرد خدمت نفس را آنچه عاقل تر و بخردتر و سخن گوی تر و با حیاتر باشد، و تجارت را آنچه عفیف تر و کافی تر و کسوب تر بود، و عمارت عقار را آنچه قوی تر و جلدتر و کارکن تر بود، و رعی چهارپای را آنچه قویدل تر و بلند آوازتر و کم خواب تر بود.
هوش مصنوعی: من علاقمندم که از افرادی که به طاعت و ادب و اخلاق معلم خود پایبندترند، بهترین انتخاب‌ها را داشته باشم. همچنین می‌خواهم در انتخاب خدمتکاران برای انجام کارهایی که به عقل و خرد نزدیک‌ترند و توانایی بیشتری دارند، دقت کنم. در تجارت، افرادی را انتخاب کنم که عفیف و قادر باشند و در زمینه ساخت و ساز، کسانی را انتخاب کنم که مهارت و سرعت بیشتری دارند. برای مراقبت از چهارپایان، افرادی که دلیر و باصداتر و کم خواب‌تر هستند را برگزینم.
و اصناف بندگان به حسب طبیعت سه است: یکی حر به طبع، و دیگر عبد به طبع، و سیم عبد شهوت. و اول را به منزلت اولاد باید داشت و بر تعلم ادب صالح تحریض فرمود، و دوم را به منزلت دواب و مواشی استعمال باید کرد و مرتاض گردانید، و سیم را به قدر حاجت به مشتهی می باید رسانید و به استهانت و استخفاف کار می فرمود.
هوش مصنوعی: انواع انسان‌ها از نظر طبیعت به سه دسته تقسیم می‌شوند: یکی انسان‌های آزاد به ذات، دیگری انسان‌های به بردگی کشیده شده به ذات و سومی انسان‌هایی که به خواسته‌های نفسانی وابسته‌اند. انسان‌های آزاد باید مانند فرزندان مورد توجه و تربیت قرار گیرند و به یادگیری آداب صحیح تشویق شوند. انسان‌های برده باید مانند حیوانات و دام‌ها مورد بهره‌برداری قرار گیرند و در جهت تربیت و کنترل آنها تلاش شود. اما انسان‌های وابسته به خواسته‌ها باید به اندازه نیازشان به خواسته‌ها دسترسی داشته باشند و در برخورد با آن‌ها باید با بی‌احترامی و پایین‌نگری رفتار شود.
و از اصناف امم، عرب به نطق و فصاحت و دها ممتاز باشند، اما به جفای طبع و قوت شهوت موسوم؛ و عجم به عقل و سیاست و نظافت و زیرکی ممتاز باشند، اما به احتیال و حرص موسوم؛ و روم به وفا و امانت و تودد و کفایت ممتاز باشند، اما به بخل و لؤم موسوم؛ و هند به قوت حدس و حس و وهم ممتاز باشند، اما به عجب و بدنیتی و مکر و افتعال موسوم، و ترک به شجاعت و خدمت شایسته و حسن منظر ممتاز باشند، اما به غدر و قساوت و بی حفاظی موسوم.
هوش مصنوعی: در بین اقوام مختلف، عرب‌ها به خاطر سخنوری و بلاغت شناخته شده‌اند، اما به طبیعت سخت و تمایلات شدید شهوانی معروف هستند. ایرانیان به خاطر عقل، سیاست، نظافت و زیرکی مشهورند، اما به فریبکاری و حرص نیز شناخته می‌شوند. رومی‌ها به وفاداری، امانت‌داری، محبت و کارایی ممتازند، اما به بخل و بدطینتی نیز معروفند. هندی‌ها به خاطر قدرت حدس، حس و وهم مشهور هستند، اما به خودپسندی، بداندیشی، فریب و تظاهر هم شناخته می‌شوند. ترکان به شجاعت، خدمات شایسته و زیبایی چهره معروفند، اما به خیانت و بی رحمی نیز شناخته می‌شوند.
اینست تمامی سخن در این باب والله اعلم.
هوش مصنوعی: این همه‌ای است که در این مورد می‌توان گفت و خداوند داناتر است.