گنجور

بخش ۲ - ذکر سببی که باعث شد بر تألیف این کتاب

به وقت مقام قهستان در خدمت حاکم آن بقعه، مجلس عالی ناصرالدین عبدالرحیم ابن ابی منصور، تغمده الله برحمته، در اثنای ذکری که می رفت از کتاب الطهاره که استاد فاضل و حکیم کامل ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه خازن رازی، سقی الله ثراه و رضی عنه و أرضاه، در تهذیب اخلاق ساخته است، و سیاقت آن بر ایراد بلیغ ترین اشارتی در فصیح ترین عبارتی پرداخته، چنانکه این سه چهار بیت که پیش از این در قطعه گفته آمده است به وصف آن کتاب ناطق است:

بنفسی کتاب حاز کل فضیلة
و صار لتکمیل البریه ضامنا
مؤلفه قد أبرزالحق خالصا
بتألیفه من بعد ما کان کامنا
و وسمه باسم الطهارة قاضیا
به حق معناه و لم یک ماینا
لقد بذل المجهود لله دره
فما کان فی نصح الخلایق خاینا

با محرر این اوراق فرمود که این کتاب نفیس را به تبدیل کسوت الفاظ و نقل از زبان تازی با زبان پارسی، تجدید ذکری باید کرد، چه اگر اهل روزگار که بیشتر از حلیه ادب خالی اند از مطالعه جواهر معانی چنان تألیفی به زینت فضیلتی حالی شوند احیای خیری بود هر چه تمامتر. محرر این اوراق خواست که آن اشارت را به انقیاد تلقی نماید. معاودت فکر صورتی بکر بر خیال عرضه کرد، گفت: معانی بدان شریفی از الفاظی بدان لطیفی که گویی قبائی است بر بالای آن دوخته، سلخ کردن و در لباس عبارتی واهی نسخ کردن عین مسخ کردن باشد، و هر صاحب طبع که بران وقوف یابد از عیب جویی و غیبت گویی مصون نماند. و دیگر که هر چند آن کتاب مشتمل بر شریفترین بابیست از ابواب حکمت عملی اما از دو قسم دیگر خالی است، یعنی حکمت مدنی و حکمت منزلی، و تجدید مراسم این دو رکن نیز که به امتداد روزگار اندراس یافته است مهمست، و بر مقتضای قضیه گذشته واجب و لازم، پس أولی آنکه ذمت به عهده ترجمه این کتاب مرهون نباشد و تقلد طاعت را به قدر استطاعت مختصری در شرح تمامی اقسام حکمت عملی بر سبیل ابتدا، نه شیوه ملازمت اقتدا، چنانکه مضمون قسمی که بر حکمت خلقی مشتمل خواهد بود خلاصه معانی کتاب استاد ابوعلی مسکویه را شامل بود، مرتب کرده آید، و در قسم دیگر از اقوال و آرای دیگر حکما مناسب فن اول نمطی تقریر داده شود. چون این خاطر در ضمیر مجال یافت، بر او عرضه داشت، پسندیده آمد. پس به این موجب هر چند خویشتن را منزلت و پایه این جرأت نمی دید و بدین عزیمت نیز از طعن طاعن و وقیعت بدگوی خلاصی زیادت صورت نمی بست، اما چون در امضای آن عزم مبالغتی تمام می فرمودند در این معنی شروع پیوست و بتوفیق الله تعالی به اتمام رسید، و چون سبب تألیف اقتراح و اشارت او رحمه الله بود کتاب را اخلاق ناصری نام نهاد. انتظار به کرم عمیم و لطف جسیم بزرگانی که به نظر ایشان بگذرد آنست که چون بر خطائی و سهوی اطلاع یابند شرف اصلاح ارزانی فرمایند و تمهید عذر را به انعام قبول تلقی کنند انشاء الله، تعالی.

بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم: حمد بی حد و مدح بی عد لایق حضرت عزت مالک الملکی باشد که همچنان که در بدو فطرت اولی، و هو الذی یبدوا الخلق، که حقایق انواع را از مطالع ابداع برمی آورد، هیولای انسان را، که سمت عالم خلقی داشت، چهل طور در مدارج استکمال از صورت به صورت و حال به حال بگردانید، که خمرت طینه آدم بیدی اربعین صباحا، تا چون به نهایت تربیت رسید و اثر حصول شایستگی قبول در وی پدید آمد، خلعت صورت انسانی را، که طراز عالم امری داشت، که و ینزل الروح من امره، به یک دفعه، که و ما امرنا الا واحده، بر طریق کن فیکون، کلمح البصر أو هو اقرب، در وی پوشانید، تا وجود اول او رقم تمامی یافت، و نوبت تکوین به کون ثانی رسید و مستعد تحمل امانت ربانی گشت، که ثم أنشاناه خلقا آخر؛ به ازای بدو فطرت درعود نشأت، ثم نعیده، معنویت انسان را، که مبدأ وجود صورت نوعیت اوست و آنجا، یعنی در بدو وجود، به یک لمحه یافته بود، در تعلیم گاه علم الانسان ما لم یعلم و کارخانه إعملوا صالحا، به تجرید ذات و تهذیب صفات و ترقی در مدارج کمال و تحلی به صوالح اعمال سال به سال بل حالا فحال از مرتبه به مرتبه و منزل به منزل می گذراند تا آنگاه که با معاد ارجعنی الی ربک رساند و صورت مستعار او را که لباس اول هیولای اولای انسانی بود و در کون اول به چندان تخمیر و ترشیح مخصوص شده، دفعه واحده استرداد کند، که فإذا جاء اجلهم لا یستأخرون ساعه و لایستقدمون، تا چون ندای لمن الملک الیوم با جواب لله الواحد القهار، از حضرت مالک الملک در فضای عالمهای ملک و ملکوت افتد، و موعد کل شی هالک الا وجهه درآید، وعده کما بدأکم تعودون به انجاز رسیده باشد، و حکمت کنت کنزا مخفیا به اتمام پیوسته، ذلک تقدیر العزیز العلیم.بخش ۳ - فصل در ذکر مقدمه ای که تقدیم آن بر خوض در این مطلوب واجب بود: چون مطلوب در این کتاب جزویست از اجزای حکمت، تقدیم شرح معنی حکمت و تقسیم آن به اقسامش از لوازم باشد، تا مفهوم از آنچه بحث مقصور برانست معلوم گردد. پس گوئیم حکمت در عرف اهل معرفت عبارت بود از دانستن چیزها چنانکه باشد، و قیام نمودن به کارها چنانکه باید، به قدر استطاعت، تا نفس انسانی به کمالی که متوجه آنست برسد، و چون چنین بود حکمت منقسم شود به دو قسم: یکی علم و دیگر عمل. علم، تصور حقایق موجودات بود و تصدیق به احکام و لواحق آن چنانکه فی نفس الامر باشد به قدر قوت انسانی، و عمل، ممارست حرکات و مزاولت صناعات از جهت اخراج آنچه در حیز قوت باشد به حد فعل، به شرط آنکه مؤدی بود از نقصان به کمال بر حسب طاقت بشری. و هر که این دو معنی در او حاصل شود حکیمی کامل و انسانی فاضل بود و مرتبه او بلندترین مراتب نوع انسانی باشد، چنانکه فرموده است عز من قائل: یوتی الحکمه من یشاء و من یؤت الحکمه فقد أوتی خیرا کثیرا.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به وقت مقام قهستان در خدمت حاکم آن بقعه، مجلس عالی ناصرالدین عبدالرحیم ابن ابی منصور، تغمده الله برحمته، در اثنای ذکری که می رفت از کتاب الطهاره که استاد فاضل و حکیم کامل ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه خازن رازی، سقی الله ثراه و رضی عنه و أرضاه، در تهذیب اخلاق ساخته است، و سیاقت آن بر ایراد بلیغ ترین اشارتی در فصیح ترین عبارتی پرداخته، چنانکه این سه چهار بیت که پیش از این در قطعه گفته آمده است به وصف آن کتاب ناطق است:
هوش مصنوعی: در زمان حضور در منطقه قهستان، در جمع حاکم آنجا، ناصرالدین عبدالرحیم ابن ابی منصور، در حال مطالعه کتاب الطهاره بودم که توسط استاد بزرگ و حکیم کامل، ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه خازن رازی نوشته شده است. این کتاب به طور بسیار بلاغی و با استفاده از زیباترین عبارات، نکات مهمی را منتقل می‌کند. همانطور که در چند بیت شعر قبل اشاره شده، این کتاب به خوبی توصیف شده است.
بنفسی کتاب حاز کل فضیلة
و صار لتکمیل البریه ضامنا
هوش مصنوعی: کتاب من، حاوی تمام فضایل است و برای تکمیل انسانیت، ضامن خوبی‌ها می‌باشد.
مؤلفه قد أبرزالحق خالصا
بتألیفه من بعد ما کان کامنا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حقیقت به طور خالص و واضحی از پس پرده پنهانی بیرون آمده است، پس از اینکه مدتی در خفا بوده و نمایان نشده بود.
و وسمه باسم الطهارة قاضیا
به حق معناه و لم یک ماینا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پاکی و طهارت به طور واضح و مشخص با حقیقت خود ارتباط دارد و هیچ‌گونه تردیدی در این راستا وجود ندارد.
لقد بذل المجهود لله دره
فما کان فی نصح الخلایق خاینا
هوش مصنوعی: او تمام تلاش خود را برای خدا به کار گرفت و هرگز در راه نصیحت مردم خیانت نکرد.
با محرر این اوراق فرمود که این کتاب نفیس را به تبدیل کسوت الفاظ و نقل از زبان تازی با زبان پارسی، تجدید ذکری باید کرد، چه اگر اهل روزگار که بیشتر از حلیه ادب خالی اند از مطالعه جواهر معانی چنان تألیفی به زینت فضیلتی حالی شوند احیای خیری بود هر چه تمامتر. محرر این اوراق خواست که آن اشارت را به انقیاد تلقی نماید. معاودت فکر صورتی بکر بر خیال عرضه کرد، گفت: معانی بدان شریفی از الفاظی بدان لطیفی که گویی قبائی است بر بالای آن دوخته، سلخ کردن و در لباس عبارتی واهی نسخ کردن عین مسخ کردن باشد، و هر صاحب طبع که بران وقوف یابد از عیب جویی و غیبت گویی مصون نماند. و دیگر که هر چند آن کتاب مشتمل بر شریفترین بابیست از ابواب حکمت عملی اما از دو قسم دیگر خالی است، یعنی حکمت مدنی و حکمت منزلی، و تجدید مراسم این دو رکن نیز که به امتداد روزگار اندراس یافته است مهمست، و بر مقتضای قضیه گذشته واجب و لازم، پس أولی آنکه ذمت به عهده ترجمه این کتاب مرهون نباشد و تقلد طاعت را به قدر استطاعت مختصری در شرح تمامی اقسام حکمت عملی بر سبیل ابتدا، نه شیوه ملازمت اقتدا، چنانکه مضمون قسمی که بر حکمت خلقی مشتمل خواهد بود خلاصه معانی کتاب استاد ابوعلی مسکویه را شامل بود، مرتب کرده آید، و در قسم دیگر از اقوال و آرای دیگر حکما مناسب فن اول نمطی تقریر داده شود. چون این خاطر در ضمیر مجال یافت، بر او عرضه داشت، پسندیده آمد. پس به این موجب هر چند خویشتن را منزلت و پایه این جرأت نمی دید و بدین عزیمت نیز از طعن طاعن و وقیعت بدگوی خلاصی زیادت صورت نمی بست، اما چون در امضای آن عزم مبالغتی تمام می فرمودند در این معنی شروع پیوست و بتوفیق الله تعالی به اتمام رسید، و چون سبب تألیف اقتراح و اشارت او رحمه الله بود کتاب را اخلاق ناصری نام نهاد. انتظار به کرم عمیم و لطف جسیم بزرگانی که به نظر ایشان بگذرد آنست که چون بر خطائی و سهوی اطلاع یابند شرف اصلاح ارزانی فرمایند و تمهید عذر را به انعام قبول تلقی کنند انشاء الله، تعالی.
هوش مصنوعی: محرر این متن گفت که باید به این کتاب ارزشمند که به زبان عربی نوشته شده، با تغییر واژگان و ترجمه به زبان فارسی توجه کرد، زیرا اگر مردم امروزی که از زیبایی‌های ادبی دور مانده‌اند، با این تألیف آشنا شوند، می‌تواند باعث احیای یک خیر بزرگ شود. او خواست که این پیشنهاد جدی گرفته شود. سپس افکار جدیدی به ذهنش خطور کرد و گفت که معنی‌های عمیق این کتاب به مانند لباسی زیبا بر روی الفاظ آن است و تغییر در این عبارات به منزله دگرگون کردن آن معناست. هر کسی که این موضوع را بفهمد، از انتقاد و غیبت در امان نماند. همچنین بیان کرد که این کتاب شامل بهترین اصول حکمت عملی است، اما از دو نوع دیگر حکمت، یعنی حکمت اجتماعی و حکمت خانوادگی، خالی است. بنابراین نیاز است که این دو بخش نیز مورد توجه قرار گیرد. او پیشنهاد داد که ترجمه این کتاب نباید به عنوان عیب و نقصی در نظر گرفته شود و باید توضیحات کافی در رابطه با کلیه اصول حکمت عملی به صورت جامع ارائه شود. همچنین مطلبی درباره حکمت اخلاقی که مربوط به افکار استاد ابوعلی مسکویه است، آورده شود و در بخش دیگری نیز نظرات دیگر حکما مطرح شود. با طرح این موضوع، او متوجه شد که افراد بیشتری با آن موافق‌اند، هرچند او خود را در مقام و موقعیتی نمی‌دید که چنین کاری را انجام دهد. با این حال، به خاطر عزم جدی برای نوشتن، پروژه آغاز شد و به فضل خدا به پایان رسید. از آنجا که پیشنهاد تحریر این کتاب به عهده او بود، نام آن را "اخلاق ناصری" گذاشتند. او امیدوار است که بزرگان با لطف و محبت خود، در صورت مشاهده هر خطا یا سهو، آن را اصلاح کنند و عذر خود را با قبول لطفشان بپذیرند.