گنجور

رباعی شمارهٔ ۶۸

نور رخ تو طلسم خورشید شکست
خورشید ز شرم سایه از خلق گسست
رخ زرد و خجل گشت و به مغرب پیوست
پیرایه سیه کرد و به ماتم بنشست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نور رخ تو طلسم خورشید شکست
خورشید ز شرم سایه از خلق گسست
هوش مصنوعی: نور چهره‌ی تو باعث شده است که خورشید نتواند خود را به نمایش بگذارد و از شرم، سایه‌ها نیز از مردم جدا شده‌اند.
رخ زرد و خجل گشت و به مغرب پیوست
پیرایه سیه کرد و به ماتم بنشست
هوش مصنوعی: صورتش زرد و ناراحت شد و به سمت غروب رفت، لباس سیاه پوشید و در اندوه نشسته است.