گنجور

رباعی شمارهٔ ۴۰

خاقانی را دل تف از درد بسوخت
صبر آمد و لختی غم دل خورد بسوخت
پروانه چو شمع را دلی سوخته دید
با سوخته‌ای موافقت کرد بسوخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاقانی را دل تف از درد بسوخت
صبر آمد و لختی غم دل خورد بسوخت
هوش مصنوعی: خاقانی قلبش از درد شد سوخته و صبر کرد، اما لحظه‌ای غم دلش او را سوزاند.
پروانه چو شمع را دلی سوخته دید
با سوخته‌ای موافقت کرد بسوخت
هوش مصنوعی: پروانه که شمع را با دل سوخته‌اش مشاهده کرد، با همان دل سوخته‌اش همدردی کرد و به خاطر او نیز خود را به آتش سپرد و سوخت.