رباعی شمارهٔ ۱۰۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
با درود مجدد. در مصرع دوم بیت اول آمده است: لاغر صفتان زشت خو را نکشند ، این مصرع تا جائیکه من بیاد دارم ولی نسخه چاپی آن در اختیارم نیست، چنین بوده است: روبَه صفتان زشت خو را نکشند.
بامید آینده ای بهتر
---
پاسخ: با تشکر، متن مطابق نظر شما تصحیح شد.
ضمن تشکر،فکر کنم مصراع اول بیت دوم "گر عاشق صادقی ز مردن نهراس "صحیح تر باشد.
با سلام.اگر معنی روان بیتها اضافه بشه نسل جدید ادبیات گریز را بیشتر علاقه مند خواهید کرد. با سپاس.
این رباعی به مولوی وهمچنین دختر فضل الله حروفی استرابادی منسوب است. در چاپ دیوان خاقانی تصحیح دکتر کزازی وجود ندارد
با عرض احترام:
این رباعی از آن عالیجناب مولانا جلال الدین محمد رومی میباشد؛ دیوان کبیر - رباعی 881
کلیات شمس تبریزی با شرح و تصحیح استاد بدیع الزمان فروزانفر.
منظور از کشتن در این ابیات چیه ؟
منظور از گشتن در این ابیات چیه
این رباعی توسط همایون جان شجریان،در اپرای عروسکی مولانا ، بته کارگردانی بهروز غریب پور خوانده شده.
برای دوست عزیزی که تفسیر خواسته بودن و معنی مردار رو پرسیده بودن می نویسم، هر چند که از صحتش مطمئن نیستم چون از خودم دارم می نویسم و تجربه و معلوماتی در این رابطه ندارم. لطفا دوستان تصحیح کنند:
کسی که عشق را درک نمی کند همانند مردار است (و به همین دلیل آمده که مردار بود هر آنکه او را نکشند).
عاشق صادق زندگی و عشق را در کشتن و قربانی کردن خواسته های خود می یابد (گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز).
کسی که از خواسته هایش نگذرد، به عشق نمی رسد و نوری قلبش را روشن نمی کند ( در اینجا به عنوان روبه صفتان زشت خو آمده که آنها را لایق مرحله عشق نمی دانند).
دوست خوبم، مصرع * مردار بود هر آنکه او را نکشند* اشاره به این مسئله دارد که همه چیز و همه کس فانی است و کسی در این محنت سرا باقی نخواهد ماند. در واقع اگر می خواهی کشته نشوی باید مردار باشی ( از قبل کشته شده باشی) و تنها در این صورت است که مرگ با تو کاری نخواهد داشت چون قبلن مرده ای!
آقای مهدی رسولی از این رباعی مداحیشون استفاده کردند.
لینک:
پیوند به وبگاه بیرونی
سلام.ولی من یادمِ که،گرعاشق ساده دلی زمردن مهراس
تشکر
اگر ساده دل بود که وزن شعر خراب می شد. شاید جایی که خوندید اشتباه نوشته باشن
سلام
برای شمس الدین و کوشای عزیز
این رباعی کلا اشاره داره به حدیث قدسی که پروردگار میفرماید هرکس مرا بخواهد مرا میجوید و هرکس مرا بجوید مرا خواهد شناخت و هرکس مرا بشناسد عاشقم میشود و هرکس عاشق من شود اورا میکشم و هرکس را که بکشم خودم خون بهای او هستم.سپاس
گر عاشق صادقی ز مردن (نهراس)
در ابتدا بیان میکند که عاشق بودن لیاقت میخواهد و هر کس عاشق نیست و بعد افتخار عاشق و عاقبت عشق رو برای یک عاشق واقعی مرگ میدونه که این خودش میتونه به عدم وصال در عشق اشاره کنه
سپس عاشقان ظاهری رو روبه صفت میشماره و زشت خو
و در اخر بیان میکنه تو هم اگر عاشق واقعی هستی از این افتخار مگریز وگر نه عاشق واقعی نیستی و هر که عاشق نیست گویا مرده
با عرض سلام و احترام، خواستم بگم حیف نیست سایت مفیدی مثل گنجور با استفاده ناشیانه از هوش مصنوعی اعتبار خودش رو زیر سوال ببره؟ استفاده از هوش مصنوعی خوبه ولی به شرطی که یک ناظر انسان ویرایشگر داشته باشه. وقتی معنی شعر توسط هوش مصنوعی رو خوندم وحشت کردم. تا جای زیادی درسته ولی ایراداتی داره که ایجاد اشتباه می کنه در خواننده ناآگاه. فرض کنید یک دانش آموز داره برای مدرسه معنی شعر رو از اینجا می گیره. بعد بگه این شعر میگه انسان های بد مورد آزار قرار نمیگیرند؟؟ بیت بعدی که دیگه بدتر. خواهش می کنم یا معنی نذارید یا معنی درست و بازبینی شده بذارید. علی الخصوص که همین طوریش هم میبنیم مردم با هوش مصنوعی مثل وحی الهی برخورد میکنن و عقیده دارن هر چی میگه درسته!
پس از یاد خدا و درود، در کتاب جاویدان خرد ابن مسکویه بیت یکم به شکل زیر نقل شده است:
در مطبخ عشق جز نکو را نکشند
لاغر صفتان زشتخو را نکشند
یعنی چنان که در آشپزخانه حیوانات فربه و سرحال را برای تهیه غذا سر میبرند و از حیوان لاغر و مریض استفاده نمیکنند، خاصیت عشق هم این است که نیکوترین آدمها را گرفتار خود میکند.
(ابن مسکویه، احمد بن محمد، «جاویدان خرد»، ترجمه تقی الدین محمد شوشتری، به اهتمام دکتر بهروز ثروتیان، تهران: موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، ۱۳۵۵. صفحه ۳۸۵)
در وادی عشق و سلوک عرفانی، تنها انسانهای پاک و صادق «قربانی» میشوند و به مرحله فنامیرسند. فنا یعنی رهایی از خود و حل شدن در ذات الهی. پس پستفطرتی و زشتخویی اصلاً به این وادی راه ندارد.
اگر عاشق هستی، از فنا شدن، سختی و رنج مسیر عشق (منازل سیر وسلوک) نترس؛ زیرا فقط کسانی که ارزش قربانی شدن دارند، به این مقام میرسند.
در مجموع، شاعر با زبان تمثیل ( که لز ویژگیهای ادبیات عرفانی است) بیان میکند که عشق الهی، قربانگاه پاکان است و تنها آنان که شایستهاند، به این مقام میرسند. این شعر دعوت به صداقت، پاکی و شجاعت در مسیر عشق حقیقی است.
دربارهی فنا هم عرض کنم:
فَنا در عرفان اسلامی و تصوف به معنای «نابودی» یا «درگذشتن از خود» است، اما این نابودی به معنای از بین رفتن وجود فیزیکی یا بیگانگی از خود نیست، بلکه به معنای محو شدن خودیت و هویت فردی سالک در برابر حقیقت مطلق الهی است. در این حالت، عارف خود را در محضر خداوند هیچ میبیند و تنها به خدا میاندیشد، به گونهای که هیچ چیز جز حق را نمیبیند و حتی از وجود و اراده خود نیز فانی میشود.
درود بر شما.

خاقانی