گنجور

شمارهٔ ۵۳

دارِ عزلت گزید خاقانی
که به از دارِ ملکِ خاقان است
خورش از مشربِ قناعت ساخت
که چو زمزم هم آبِ حیوان است
نبَرَد تا تواند اَندُهِ رزق
کاندُهِ رزق بر جهانبان است
عمر اگر بهرِ رزق موقوف است
رزق موقوف بهرِ فرمان است
نپذیرد ز کس حوالهٔ رزق
که ضمان‌دارِ رزق یزدان است
مور را روزی از سلیمان نیست
که ز روزی‌دهِ سلیمان است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارِ عزلت گزید خاقانی
که به از دارِ ملکِ خاقان است
هوش مصنوعی: خاقانی، تصمیم گرفت که در گوشه‌ای از تنهایی و انزوا زندگی کند، زیرا این حالت به نظرش از زندگی در دربار و سلطنت بهتر است.
خورش از مشربِ قناعت ساخت
که چو زمزم هم آبِ حیوان است
هوش مصنوعی: خوراک از منبع قناعت تهیه شده است، زیرا مانند آب زمزم که برای حیات است، این نیز برای زندگی ضروری است.
نبَرَد تا تواند اَندُهِ رزق
کاندُهِ رزق بر جهانبان است
هوش مصنوعی: کسی تا زمانی که تلاش کند، نمی‌تواند روزی خود را از دست بدهد. روزی هر فرد به دست خداوند است و او بر جهان حکمرانی می‌کند.
عمر اگر بهرِ رزق موقوف است
رزق موقوف بهرِ فرمان است
هوش مصنوعی: اگر عمر انسان تنها برای کسب روزی است، پس روزی نیز بستگی به اراده و فرمان الهی دارد.
نپذیرد ز کس حوالهٔ رزق
که ضمان‌دارِ رزق یزدان است
هوش مصنوعی: هیچ کس نمی‌تواند از دیگری طلب معیشت کند، چرا که تأمین روزی بر عهده خداوند است و تنها او ضامن روزی بندگانش محسوب می‌شود.
مور را روزی از سلیمان نیست
که ز روزی‌دهِ سلیمان است
هوش مصنوعی: مور هیچ‌گاه از روزی سلیمان بهره‌مند نخواهد شد، زیرا او در واقع به برکت و روزی‌دهی سلیمان وابسته است.