شمارهٔ ۴۲
ای عماد الدین ای صدر زمان
هر زمان صدری تو را خاک در است
چرخ نعمان دوم خواندت و گفت
نعل یحموم توام تاج سر است
من که آتش سرم و باد کلاه
خاک درگاه توام آبخور است
مهر تب یافتم از خدمت تو
زان تبم رفت و عرض برگذر است
قحط جان میبری و قحط کرم
ور تو گوئی ز دو مرسل اثر است
پس ازین نام تو بر خاتم دهر
صدر عیسی دم یوسف نظر است
دیدهای هفت نهان خانهٔ چرخ
که در آن خانه چه ماده چه نر است
هم ببین خانهٔ خاقانی را
که در این خانه چه خشک و چه تر است
رنجهای تا به رخت چاشت خورم
که فلک بر دل من چاشت خور است
برگ مهمانی تو ساختهام
گرچه بس ساختهٔ مختصر است
قدری کوفته و بریان هست
لیک پالودهٔ تر بیشتر است
چیست پالوده سرشک تر من
کوفته سینه و بریان جگر است
شمارهٔ ۴۱ - در ذم بیهنران: گر نشستی ورای خاقانیشمارهٔ ۴۳ - در مدح نظام الملک قوام الدین: ایا نظام ممالک قوام روی زمین
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای عماد الدین ای صدر زمان
هر زمان صدری تو را خاک در است
هوش مصنوعی: ای عماد الدین، تو بهترین و برجستهترین فرد در هر زمان هستی و زمین به خاطر تو همچون فرشی از خاک زیر پاهایت است.
چرخ نعمان دوم خواندت و گفت
نعل یحموم توام تاج سر است
هوش مصنوعی: چرخ نعمان به تو لقب داد و گفت که نعل یحموم بر سجدهگاهت تاج سر من است.
من که آتش سرم و باد کلاه
خاک درگاه توام آبخور است
هوش مصنوعی: من مانند آتش هستم و به باد کلاه که بر سر دارم، اشاره میکنم که در برابر درگاه تو، تنها آرامش و سیراب شدنم وابسته به توست.
مهر تب یافتم از خدمت تو
زان تبم رفت و عرض برگذر است
هوش مصنوعی: از محبت و خدمت تو، حالتی شگفت و شیرین در من پدید آمد که آن حس شوق و گرما، حالا دیگر برطرف شده و هر چه دارم در این مسیر به سوی توست.
قحط جان میبری و قحط کرم
ور تو گوئی ز دو مرسل اثر است
هوش مصنوعی: اگر جان تو کم است و بخشش هم نیست، به نظر میرسد که تو تحت تأثیر دو پیامآور قرار گرفتهای.
پس ازین نام تو بر خاتم دهر
صدر عیسی دم یوسف نظر است
هوش مصنوعی: از این پس، نام تو بر نشان ابدیت خواهد درخشید، همانطور که صورت عیسی و زیبایی یوسف توجه همگان را به خود جلب میکند.
دیدهای هفت نهان خانهٔ چرخ
که در آن خانه چه ماده چه نر است
هوش مصنوعی: آیا تا به حال به هفت مکان پنهانی در آسمان نگاه کردهای که در هر یک از آنها نه ماده وجود دارد و نه نر؟
هم ببین خانهٔ خاقانی را
که در این خانه چه خشک و چه تر است
هوش مصنوعی: به خانهٔ خاقانی نگاهی بینداز که در آن چه چیزهای خشک وجود دارد و چه چیزهایی تر.
رنجهای تا به رخت چاشت خورم
که فلک بر دل من چاشت خور است
هوش مصنوعی: من برای دیدن روی تو و برقراری دلخوشی با تو، زحمت بسیاری میکشم، زیرا زمانه بر دل من غم و ناراحتی میگذارد.
برگ مهمانی تو ساختهام
گرچه بس ساختهٔ مختصر است
هوش مصنوعی: من به خاطر تو مهمانیای برگزار کردهام، هرچند که این مهمانی بسیار ساده و مختصر است.
قدری کوفته و بریان هست
لیک پالودهٔ تر بیشتر است
هوش مصنوعی: کمی غم و درد وجود دارد، اما خوشی و شادی بیشتر از آن حس میشود.
چیست پالوده سرشک تر من
کوفته سینه و بریان جگر است
هوش مصنوعی: درد و رنجی که در دل دارم، مانند اندوهی است که بر سینم سنگینی میکند و جگرم را میسوزاند.

خاقانی