گنجور

شمارهٔ ۴۰

زین اشارت که کرد خاقانی
سرفراز است بلکه تاجوَر است
پشت خم راست دل به خدمت تو
همچو نون و القلم همه کمر است
بختم از سرنگونیِ قلمش
چون سخن‌های او بلند‌سر است
سیم و شکّر فرستم و خجلم
که چرا دسترس همین قَدَر است
شعر گفتم به قدرِ سیم و شکر
مختصر عذرخواهِ مختصر است
شکر و سیم پیش همّتِ او
از من و شعر شرمسارتر است
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
کانِ طَمغاج و باغِ شوشتر است
سیم و سنگ است پیشِ دیدهٔ آنک
هر تراشش ز کلکِ او گهر است
اتّصالِ نجومِ خاطر او
فیضِ طبعِ مرا نویدگر است
زین سپس ابروار پاشم جان
این قَدَر فتحِ بابِ ماحضر است
تا ابد نامِ او بر افسرِ عقل
مهر بر سیم و نقش بر حجر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین اشارت که کرد خاقانی
سرفراز است بلکه تاجوَر است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که با توجه به اشاره‌ای که شده، خاقانی نه تنها در مقام و جایگاه خود بالا و سرفراز است، بلکه فراتر از آن، در شخصیت خود نیز به نوعی ناز و فخر می‌ورزد.
پشت خم راست دل به خدمت تو
همچو نون و القلم همه کمر است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر خدمت به تو مانند نان و قلم همیشه آماده و کوشاست و هر تلاشی که می‌کنم، پشت این محبت و ارادت است.
بختم از سرنگونیِ قلمش
چون سخن‌های او بلند‌سر است
هوش مصنوعی: بخت و اقبال من به خاطر نوشته‌های او در حال سقوط است، چرا که سخنانش همیشه بلندمرتبه و ارزشمند هستند.
سیم و شکّر فرستم و خجلم
که چرا دسترس همین قَدَر است
هوش مصنوعی: من مقداری طلا و شکر برایت می‌فرستم، اما شرمنده‌ام که چرا فقط به همین مقدار دسترسی دارم.
شعر گفتم به قدرِ سیم و شکر
مختصر عذرخواهِ مختصر است
هوش مصنوعی: شعر من به اندازه‌ی ارزش سیم و شکر کوتاه و مختصر است، پس عذرخواهی من هم باید همین‌قدر مختصر باشد.
شکر و سیم پیش همّتِ او
از من و شعر شرمسارتر است
هوش مصنوعی: شکر و نقره در برابر اراده و تلاش او از من و شعر من بیشتر خجالت‌زده‌اند.
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
کانِ طَمغاج و باغِ شوشتر است
هوش مصنوعی: دل و طبع او از جنس زیبایی و نرمی است که مانند سیم و شکر می‌باشد، گویی از باغی با طراوت و دل‌انگیز ساخته شده است.
سیم و سنگ است پیشِ دیدهٔ آنک
هر تراشش ز کلکِ او گهر است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در نظر او، طلا و سنگ هیچ تفاوتی ندارند، زیرا هر برش و طراحی که او انجام دهد، به نوعی جواهر و ارزش دارد.
اتّصالِ نجومِ خاطر او
فیضِ طبعِ مرا نویدگر است
هوش مصنوعی: ارتباط افکار و احساسات او خبر از نعمت و استعداد من می‌دهد.
زین سپس ابروار پاشم جان
این قَدَر فتحِ بابِ ماحضر است
هوش مصنوعی: از این پس با ابروهایم به عشق تو جان می‌دهم، همین اندازه برای گشودن درهای محفل معشوقه‌ام کافی است.
تا ابد نامِ او بر افسرِ عقل
مهر بر سیم و نقش بر حجر است
هوش مصنوعی: نام او همیشه بر سر عقل حک شده و مانند نقشی زیبا بر روی نقره و سنگ است.