گنجور

شمارهٔ ۳۸

دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست
هر که در دریا رود گر قی کند عذرش نهند
آنکه دریا شد در او گر قی کند معذور است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست
هوش مصنوعی: دوستداران شاه به من جامی به شکل دریا دادند و من آن را نوشیدم و به حالت شکوفه درآمدم و از دست آن رفتم.
هر که در دریا رود گر قی کند عذرش نهند
آنکه دریا شد در او گر قی کند معذور است
هوش مصنوعی: هر کسی که در دریا قدم بگذارد، اگر دچار مشکلی شود، عذرش پذیرفته است. اما اگر دریا به درون او بیفتد و دچار مشکل شود، او نیز معذور است.