شمارهٔ ۳۶۱
نیست سالم دو ده ولی به سخن
نُه فلک یک جوان ندیده چو من
لیکن ار فضل هست، دولت نیست
فضل بیدولت اسم بیمعنی است
گرچه طعنم زنند مشتی دون
چه توان کرد؟ الجنون فنون
کین نجویم گر آن دراز شود
طعنهشان خود به عکس باز شود
کان صفت کوه را تواند بود
کز صدا باز گوید آنچه شنود
آن صدا را تو زو چه پنداری
جز گران جانی و سبکساری
شمارهٔ ۳۶۰ - در هجو یکی از وزرای شروانشاه: اِی ظُلْمِ تو، مُخَرِّبِ مُلْکِ یَزیدیانشمارهٔ ۳۶۲: سعد و نحس شب سپید و سیاه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست سالم دو ده ولی به سخن
نُه فلک یک جوان ندیده چو من
هوش مصنوعی: در دو جهان نمیتوان کسی را یافت که به اندازه من جوان و پرانرژی باشد، حتی اگر سرنوشت هم چنین فردی را نشناسد.
لیکن ار فضل هست، دولت نیست
فضل بیدولت اسم بیمعنی است
هوش مصنوعی: اگرچه فضیلت وجود دارد، اما بدون قدرت و توانمندی، فضیلت معنا ندارد. وقتی فضیلت بدون قدرت باشد، نامش بیمعنی است.
گرچه طعنم زنند مشتی دون
چه توان کرد؟ الجنون فنون
هوش مصنوعی: گرچه بعضی افراد بیاصل و نسب به من توهین میکنند، اما چه میتوان کرد؟ دیوانگی هنرهایی دارد.
کین نجویم گر آن دراز شود
طعنهشان خود به عکس باز شود
هوش مصنوعی: من اگر به دنبال انتقام بروم و کارهایم طولانی شود، خودشان به نوعی به حرفهایشان پاسخ میدهند و خود را در معرض انتقاد قرار میدهند.
کان صفت کوه را تواند بود
کز صدا باز گوید آنچه شنود
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که ویژگیهای کوه این است که میتواند صداها را بازتاب دهد و آنچه را که میشنود، دوباره به گوش دیگران برساند.
آن صدا را تو زو چه پنداری
جز گران جانی و سبکساری
هوش مصنوعی: آیا میتوانی فکر کنی آن صدا چه چیزی جز سنگینی روح و سبکی حال است؟

خاقانی