شمارهٔ ۳۶۰ - در هجو یکی از وزرای شروانشاه
اِی ظُلْمِ تو، مُخَرِّبِ مُلْکِ یَزیدیان
لاف اَز عَلْی مَزَن که یَزیدِ دوم تویی
تو، مُنْکِری کِه اَز لَبِ عیسینَفَس مَنَم
مَن، آگَهَم کِه اَز خَرِ دَجّالدُم تویی
لاف از هُنَر مَیار کِه بَر مَرْکَبِ هُنَر
جایِ عِنان مَنَم، مَحَل پارْدُم تویی
اَنْدَر حَرامزادِگی اَز اَسْتَرانِ دَهْر
آن اَرْجَلِ دُرُشْتسَرِ نَرْمسُم تویی
قُمّی و دَرْگُزینی و کاشانیِ وَزیر
دَر خواجِگی، سَرآمَدِگاناَنْد؛ گُم تویی
اَصْحابِ کَهْفوار، زِ نَنْگِ تو، زیرِ خاک
خُفْتَنْد هَر سِه، «رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ» تویی
«خاقانی»، اُشْتُلُم به زَبانی کُنَد چو تیغ
بِفْکَن سِپَر که بابَتِ این اُشْتُلُم تویی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اِی ظُلْمِ تو، مُخَرِّبِ مُلْکِ یَزیدیان
لاف اَز عَلْی مَزَن که یَزیدِ دوم تویی
هوش مصنوعی: ای ظلم تو نابودکننده سلطنت یزیدیان است. از علی سخن نگو، چرا که تو خود یکی از یزیدهای دیگر هستی.
تو، مُنْکِری کِه اَز لَبِ عیسینَفَس مَنَم
مَن، آگَهَم کِه اَز خَرِ دَجّالدُم تویی
هوش مصنوعی: تو به دنبال انکاری، اما من حقیقتی دارم که از لب عیسی ناشی میشود. من میدانم که تو همان صدای دجال هستی که از خرش برمیخیزد.
لاف از هُنَر مَیار کِه بَر مَرْکَبِ هُنَر
جایِ عِنان مَنَم، مَحَل پارْدُم تویی
هوش مصنوعی: به خود نبال و فخر نکن به هنرهایت، چون من در این عرصه صاحب اختیار و قدرت هستم و تو در واقع در سایه من قرار داری.
اَنْدَر حَرامزادِگی اَز اَسْتَرانِ دَهْر
آن اَرْجَلِ دُرُشْتسَرِ نَرْمسُم تویی
هوش مصنوعی: در زمینه زشتکاری و ناپاکیهای زندگی، تو با قدرت و نفوذ خود، مورد توهین قرار گرفتهای. تو همانند نرمی سمین نیرومند هستی، که در عین جنبههای ظاهری، از سر سختی و موضعگیری در این دنیا بینصیب نماندهای.
قُمّی و دَرْگُزینی و کاشانیِ وَزیر
دَر خواجِگی، سَرآمَدِگاناَنْد؛ گُم تویی
هوش مصنوعی: در این بیت به شخصیتهایی از شهرهای قم، درگز و کاشان اشاره شده که در مقام و موقعیت خود درنهایت به بینهایتی رسیدهاند و گم شدهاند، یعنی به نوعی در جستجوی معنای عمیقتری در زندگی هستند.
اَصْحابِ کَهْفوار، زِ نَنْگِ تو، زیرِ خاک
خُفْتَنْد هَر سِه، «رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ» تویی
هوش مصنوعی: دوستان به مانند افرادی که در غار خوابیدهاند و از ننگ تو پنهان شدهاند، در زیر خاک دفن شدند و تو همان سگ آنها هستی که در کنار آنها باقی ماندهای.
«خاقانی»، اُشْتُلُم به زَبانی کُنَد چو تیغ
بِفْکَن سِپَر که بابَتِ این اُشْتُلُم تویی
هوش مصنوعی: خاقانی به صورتی تند و بیپروا صحبت میکند، مانند شمشیری که سپر را میشکند. او به وضوح نشان میدهد که خود تو مسؤول این تندی و تیزبینی هستی.

خاقانی