شمارهٔ ۳۴۸ - در مرثیهٔ سلطان شرق
گویند کز تبی ملک الشرق درگذشت
ای قهر زهردار الهی چنین کنی
مرگ از سر جوان جهانجوی تاج برد
ای مرگ ناگهان تو تباهی چنین کنی
شاهی خدای راست که حکم این چنین کند
او را بدو نمود که شاهی چنین کنی
شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط: رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردیشمارهٔ ۳۴۹: صانعا شکر تو واجب شمرم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گویند کز تبی ملک الشرق درگذشت
ای قهر زهردار الهی چنین کنی
هوش مصنوعی: میگویند که از تب و بیماری پادشاه شرق گذشت، ای کسی که با قدرت و مهارت خود، به طور شدید و ویرانگر عمل میکنی.
مرگ از سر جوان جهانجوی تاج برد
ای مرگ ناگهان تو تباهی چنین کنی
هوش مصنوعی: مرگ ناگهان بر سر جوانی که دنیا را میجوید، سایهاش را میاندازد و این چنین زندگی را به تباهی میکشاند.
شاهی خدای راست که حکم این چنین کند
او را بدو نمود که شاهی چنین کنی
هوش مصنوعی: خداوندی که حقیقت را میسازد، باید به کسی که چنین حکمی میدهد نشان دهد که با این شیوه نمیتوان پادشاهی کرد.

خاقانی