گنجور

شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط

رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی
پری به پوست همی دان که بس گران جانی
گه شناس قبول از دبور بی‌خبری
گه تمیز قبل از دبر نمی‌دانی
سخنت را نه عبارت لطیف و نه معنی
عروس زشت و حلی دون و لاف لامانی
زنی به سخره برآمد به بام گلخن و گفت
که دور چشم بد از کاخ من به ویرانی
سخنت بلخی و معنیش گیر خوارزمی
ز بلخی آخر تفسیر این سخن دانی
گرفتمت که هزاران متاع ازین سان هست
کدام حیله کنی تا فروخت بتوانی
حدیث بوزنه خواندی و رشم گرد ناو
چو طیره گشت کفایت ده خراسانی
چه گفت بوزنه را گفت: کون دریده زنا
برای رشم فروشیت کو زبان دانی
زبان بران زمانه به گشتن‌اند، مگوی
که در زمانه منم هم‌زبان خاقانی
سقاطه‌های تو آن است و شعر من این است
به تو چه مانم؟ ویحک به من چه می‌مانی
قیاس خویش به من کردن احمقی باشد
که ابن اربدی امروز تو نه حسانی
دلیل حمق تو طعن تو در سنائی بس
که احمقی است سر کرده‌های شیطانی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی
پری به پوست همی دان که بس گران جانی
هوش مصنوعی: رشیدکا به خاطر کم‌خردی و سطحی‌نگری‌اش، مانند پر که به پوست می‌داند، نمی‌داند که زندگی بسیار باارزش و سنگین است.
گه شناس قبول از دبور بی‌خبری
گه تمیز قبل از دبر نمی‌دانی
هوش مصنوعی: گاهی شناختن و پذیرش از ناآگاهی ناشی از گذر زمان صورت می‌گیرد و گاهی قبل از اینکه به مرحله‌ی درک و تمیز برسی، از آن بی‌خبری.
سخنت را نه عبارت لطیف و نه معنی
عروس زشت و حلی دون و لاف لامانی
هوش مصنوعی: سخنان تو نه به نرمی و زیبایی بیان شده و نه معنایش به شکل دلنشینی است. به عبارت دیگر، کلام تو نه تنها زیبا نیست بلکه از نظر محتوا هم کیفیت مناسبی ندارد و شبیه به چیزهای بی‌ارزش و میان‌مایه به نظر می‌رسد.
زنی به سخره برآمد به بام گلخن و گفت
که دور چشم بد از کاخ من به ویرانی
هوش مصنوعی: زنی بر فراز بام خانه‌اش ظاهر شد و با لحنی تمسخرآمیز گفت که نظر بد و مضر از خانه‌اش دور باشد و آن را به ویرانی نکشاند.
سخنت بلخی و معنیش گیر خوارزمی
ز بلخی آخر تفسیر این سخن دانی
هوش مصنوعی: سخنان تو مانند زبان بلخ شیرین و زیبایی دارند، اما برای درک و تفسیر معنای آنها، نیاز به دانش و فهم عمیق‌تری داریم که شاید از زبان خوارزم سرچشمه بگیرد. آیا می‌دانی که این گفتار به چه معناست؟
گرفتمت که هزاران متاع ازین سان هست
کدام حیله کنی تا فروخت بتوانی
هوش مصنوعی: من تو را به دست آوردم تا بدانی که هزاران کالای باارزش وجود دارد. حالا چه ترفندی می‌زنی تا بتوانی آنها را بفروشی؟
حدیث بوزنه خواندی و رشم گرد ناو
چو طیره گشت کفایت ده خراسانی
هوش مصنوعی: داستان بوزنه را شنیدی و وقتی به رشم رسیدی و در مشکلات غرق شدی، با وجود سختی‌ها، توانمندی به تو کمک می‌کند که از این شرایط عبور کنی.
چه گفت بوزنه را گفت: کون دریده زنا
برای رشم فروشیت کو زبان دانی
هوش مصنوعی: بوزنه به زنی که به او نزدیک شده بود گفت: "این که تو را این‌گونه می‌شناسند، چه نشانه‌ای دارد؟ زبان تو کجاست که می‌توانی بگویی؟"
زبان بران زمانه به گشتن‌اند، مگوی
که در زمانه منم هم‌زبان خاقانی
هوش مصنوعی: در زمانه‌ای که زندگی می‌کنم، سخن‌های تند و بی‌رحمانه‌ای رواج دارد، پس نگوید که من هم مانند خاقانی زبان‌دار و سخن‌ور هستم.
سقاطه‌های تو آن است و شعر من این است
به تو چه مانم؟ ویحک به من چه می‌مانی
هوش مصنوعی: حالت و احساس تو اینگونه است و شعر من اینطور است. به تو چه ربطی دارد که من چه احساسی دارم؟ وای بر تو، به من چه ارتباطی دارد که تو چه احساسی داری؟
قیاس خویش به من کردن احمقی باشد
که ابن اربدی امروز تو نه حسانی
هوش مصنوعی: مقایسه کردن خود با من نشانه‌ای از نادانی است، زیرا تو امروز نه در جایگاه حسانی هستی و نه به عظمت او می‌رسی.
دلیل حمق تو طعن تو در سنائی بس
که احمقی است سر کرده‌های شیطانی
هوش مصنوعی: دلیل نادانی تو این است که به سنایی انتقاد می‌کنی، در حالی که او کسی است که در کارهای شیطانی از تو بلندتر است.