شمارهٔ ۳۳۱
رو که سوی راستی بسیج نداری
مایه به جز طبع پیچ پیچ نداری
دایم پنداشتی که داری چیزی
هیچ نداری خبر که هیچ نداری
تا کی گوئی که بودهام به بسیجات
کانچه بود در پس بسیج نداری
خاطر خاقانی از بسیج ببردی
ز آنکه دل مردمی بسیج نداری
شمارهٔ ۳۳۰: کیست ز اهل زمانه خاقانیشمارهٔ ۳۳۲ - در جواب مردی سروده که عنصری را بر او ترجیح داده است: به تعریض گفتی که خاقانیا
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رو که سوی راستی بسیج نداری
مایه به جز طبع پیچ پیچ نداری
هوش مصنوعی: اگر به سوی حقیقت گرایش نداری، چیزی جز طبیعت پیچیدهات برای عرضه نخواهی داشت.
دایم پنداشتی که داری چیزی
هیچ نداری خبر که هیچ نداری
هوش مصنوعی: تو همیشه فکر میکردی که چیزی در اختیار داری، اما در واقع هیچ چیز نداری و از این واقعیت خبر نداری.
تا کی گوئی که بودهام به بسیجات
کانچه بود در پس بسیج نداری
هوش مصنوعی: تا چه زمانی میگویی که من در گروه شما بودهام، در حالی که هرچه در پس این گروه است، تو نداری؟
خاطر خاقانی از بسیج ببردی
ز آنکه دل مردمی بسیج نداری
هوش مصنوعی: خاطر خاقانی از بسیج رنجیده است، زیرا دل مردم را به دلگرمی و جمعیت ندارند.

خاقانی