گنجور

شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم

افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است
مانا ز بخت یافت نگین پیمبری
پیش سپید مهرهٔ قدرش زبون‌تر است
از بانگ پشه دبدبهٔ کوس سنجری
از بهر آنکه نامهٔ درگاه او برد
عنقا کمر ببست برای کبوتری
چرخ کبود را ز حسام بنفش او
تهدید می‌رسد که رها کن ستمگری
از دهر زاد و دهر فضولی نمای را
خون ریختی گرش نبدی حق مادری
تیغش ز چار شهر خراسان خراج خواست
از چار شهر چه که ز نه چرخ چنبری
شمشیر گوشت خوارهٔ او را مزوری است
آن‌کس که خورد رست ز دست مزوری
گر خصم او بجهد طلسمی بساخته است
آن‌قدر هم ز قدرت او خواست یاوری
گوساله گرچه بهر خلاف خدای بود
نطق از خدای یافت نه از سحر سامری
گردون مگر مصحف نامش شنوده بود
کابشر نوشت نامش بر تاج مشتری
روح القدس به خدمت او می‌خورد قسم
کامروز در زمانه تو اسلام پروری
سوگند خورد عاقلهٔ جان به فضل و عدل
کز روی عدل گستری و فضل پروری
خوارزم شه هزار چو محمود زاولی است
خاقانی از طریق سخن صد چو عنصری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است
مانا ز بخت یافت نگین پیمبری
هوش مصنوعی: در افق، نشانه‌هایی از سلطنت خوارزمشاه وجود دارد که به خاطر بخت خوب، دستانش به نگین پیامبری آراسته شده است.
پیش سپید مهرهٔ قدرش زبون‌تر است
از بانگ پشه دبدبهٔ کوس سنجری
هوش مصنوعی: در برابر سفیدمهرگان، ارزشش کمتر از صدای پشه‌ای است که مانند طبل می‌تازد.
از بهر آنکه نامهٔ درگاه او برد
عنقا کمر ببست برای کبوتری
هوش مصنوعی: برای اینکه نامه‌ای به درگاه او ببرد، عنقای افسانه‌ای کمربند خود را برای کبوتر بست.
چرخ کبود را ز حسام بنفش او
تهدید می‌رسد که رها کن ستمگری
هوش مصنوعی: چرخ کبود به معنای آسمان است و در این بیت به نوعی تهدیدی از طرف حسام بنفش (که می‌تواند نمادی از قدرت یا شخصیتی خاص باشد) به تصرف و ستمگری اشاره دارد. این شخص به آسمان می‌گوید که نگران نباشد و ستمگری را ترک کند. به طور کلی، این بیت به نوعی از قدرت و تأثیرگذاری سخن می‌گوید که می‌تواند ظلم و ستم را متوقف کند.
از دهر زاد و دهر فضولی نمای را
خون ریختی گرش نبدی حق مادری
هوش مصنوعی: اگر در زندگی تو تأثیراتی از دهر (زمان) وجود داشته، و اگر در آن دنیا، شایستگی مادرانه‌ای احساس نمی‌کنی، پس خون دل ریختن برای آن روزهایی که از دست رفته یا گذشته است، بی‌فایده است.
تیغش ز چار شهر خراسان خراج خواست
از چار شهر چه که ز نه چرخ چنبری
هوش مصنوعی: تیغ او از چهار شهر خراسان مالیات می‌طلبد، اما از چهار شهر چه می‌خواهد وقتی که از نه آسمان گردی (یا ظروفی) رو به روست؟
شمشیر گوشت خوارهٔ او را مزوری است
آن‌کس که خورد رست ز دست مزوری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که از دست کسی که گوشت می‌خورد، نجات پیدا کند، باید با احتیاط و زیرکی عمل کند و از چنگال او فرار کند. به عبارتی دیگر، کسی که در خطر است باید با دقت و هوشیاری از شرایط دشوار بگریزد.
گر خصم او بجهد طلسمی بساخته است
آن‌قدر هم ز قدرت او خواست یاوری
هوش مصنوعی: اگر دشمن او تلاشی کند، باید بداند که قدرت او به اندازه‌ای است که در برابر طلسمی که ساخته، می‌تواند یاری هم داشته باشد.
گوساله گرچه بهر خلاف خدای بود
نطق از خدای یافت نه از سحر سامری
هوش مصنوعی: گوساله هرچند که به خدای واقعی اعتراض داشت و نافرمانی کرد، اما هنوز هم توانست از خدا سخن بگوید، نه اینکه از جادوگری سامری اطلاعات بگیرد.
گردون مگر مصحف نامش شنوده بود
کابشر نوشت نامش بر تاج مشتری
هوش مصنوعی: آیا آسمان از قبل نام او را شنیده بود که بشر، نامش را بر تاج سیاره مشتری نوشت؟
روح القدس به خدمت او می‌خورد قسم
کامروز در زمانه تو اسلام پروری
هوش مصنوعی: روح الهی به خدمت او مشغول است و امروز در زمانه تو اسلام را پرورش می‌دهد.
سوگند خورد عاقلهٔ جان به فضل و عدل
کز روی عدل گستری و فضل پروری
هوش مصنوعی: آن کس که دارای عقل و فراست است، به فضل و عدل سوگند می‌خورد که با انصاف و مهربانی برخورد می‌کند و بر اساس این دو ویژگی راه زندگی را می‌پیماید.
خوارزم شه هزار چو محمود زاولی است
خاقانی از طریق سخن صد چو عنصری
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم این بیت را به زبان ساده بیان کنیم، می‌توان گفت که خوارزم‌شاهی که به مقام محمود زاولی رسیده است، جزو شخصیت‌های برجسته و قدرتمند زمان خود است. همچنین خاقانی، شاعر بزرگ، در عرصه شعر و سخن گفتن به اندازه صد شاعر دیگر، مانند عنصری، ارزشمند و معتبر به شمار می‌رود. به طور کلی، این بیت به عظمت و اهمیت شخصیت‌ها و شاعران اشاره می‌کند.