گنجور

شمارهٔ ۳۲

خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک
یک باره فتنهٔ دو هوائی فرو نشست
آن را که کردگار برآورد، شد بلند
و آن را که روزگار فرود برد گشت پست
گفتند خسته گشت فریدون و جان سپرد
زان تیر کز کمان کمینه کسی بجست
من کاین سخن شنیدم کردم هزار شکر
واندر برم ز گریهٔ شادی نفس ببست
من خاک آن، عطارد پران چار پر
کو بال آن ستارهٔ راجع فرو شکست
نحسی که داشت چون مه نخشب مزوری
از لاف آفتاب او خلق باز رست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک
یک باره فتنهٔ دو هوائی فرو نشست
هوش مصنوعی: ای خاقان، چرا خوشحالی می‌کنی؟ مگر نه اینکه در سرزمین ما ناگهان آشفتگی و بحران دوگانه‌ای که وجود داشت رفع شده است؟
آن را که کردگار برآورد، شد بلند
و آن را که روزگار فرود برد گشت پست
هوش مصنوعی: هر کسی که خداوند او را بلند مرتبه کند، به اوج می‌رسد و هر کس که سرنوشت او را پایین آورد، به مقام پستی می‌رسد.
گفتند خسته گشت فریدون و جان سپرد
زان تیر کز کمان کمینه کسی بجست
هوش مصنوعی: فریدون از خستگی بستری شد و جانش را از دست داد، زیرا تیر به سمت او آمد و کسی نبود که از کمان کمین او فرار کند.
من کاین سخن شنیدم کردم هزار شکر
واندر برم ز گریهٔ شادی نفس ببست
هوش مصنوعی: من این سخن را که شنیدم، هزار بار شکرگزاری کردم و به خاطر شادی‌ام، نفس در گلویم حبس شد.
من خاک آن، عطارد پران چار پر
کو بال آن ستارهٔ راجع فرو شکست
هوش مصنوعی: من خاک کسی هستم که مانند عطارد در مدار چهارگانه‌اش به دور آن ستاره درخشان می‌چرخد و در نهایت از آن جدا شده‌ام.
نحسی که داشت چون مه نخشب مزوری
از لاف آفتاب او خلق باز رست
هوش مصنوعی: این بیتی به توصیف حالتی اشاره دارد که نشان‌دهنده تاثیر منفی یا شومی است که به نوعی با ویژگی‌های خاصی از روشنایی و درخشش مرتبط است. در واقع، ناپایداری یا بدی‌ای که احساس می‌شود، به زعم شاعر، ممکن است ناشی از توهمی‌باشد که در روشنایی خورشید به وجود آمده و به نوعی باعث ایجاد ناهنجاری‌ها در زندگی و رفتار انسان‌ها می‌شود. از این رو، این بیت به بررسی تأثیرات بدی که می‌تواند ناشی از شرایط ظاهری و بروز و درخشش‌های غیر واقعی باشد، می‌پردازد.