شمارهٔ ۲۸ - در مدح جمال الانام حسام الدین
دوش آن زمان که چشمهٔ زراب آسمان
سیمابوار زین سوی چاه زمین گریخت
مه را گرفته دیدم گفتم ز تیغ میر
جرم فلک پس سپر آهنین گریخت
لرزان ستارگان ز حسام حسام دین
چون سگ گزیدهای که ز ماء معین گریخت
سیمرغ دولت از فزع دیو گوهران
در گوهر حسام سلیمان نگین گریخت
حرزی است کز قلادهٔ اهریمن خبیث
بگسست و در حمایل روح المین گریخت
ترسان عروس ملک چو دخت فراسیاب
در ظل پهلوان تهمتن مکین گریخت
طفلی است ماهروی که از مار حمیری
در ماه رایت پسر آبتین گریخت
شمشیر دین نگر که ز شمشیری اهرمن
همچون سروش مرگ ز صور پسین گریخت
خاقانی از تحکم شمشیر حادثات
اندر پناه همت شمشیر دین گریخت
پندار موری از فزع نیش سگ مگش
اندر مشبک مگس انگبین گریخت
یا عنکبوت غار ز آسیب پای پیل
اندر حریم کعبهٔ پیل آفرین گریخت
چون رنجه شد بپرسش من رنج شد ز تن
گفتی که جم درآمد و دیو لعین گریخت
از من گریخت حادثه ز اقبال او چنانک
علت ز باد عیسی گردون نشین گریخت
شمارهٔ ۲۷: دروغ است آنکه گوید این که در سنگشمارهٔ ۲۹ - در بیان دوستی و دشمنی خلق: دوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانیا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش آن زمان که چشمهٔ زراب آسمان
سیمابوار زین سوی چاه زمین گریخت
هوش مصنوعی: شب گذشته، زمانی که چشمهٔ طلایی آسمان مانند جیوه از سوی چاه زمین فرار کرد،
مه را گرفته دیدم گفتم ز تیغ میر
جرم فلک پس سپر آهنین گریخت
هوش مصنوعی: من مه را در حالتی دیدم که گویا به وسیلهای چنان برش خورده است که زخمهایی بر آن افتاده، و از این بابت گفتم که ستارههای آسمان با قدرت خود چه بلایی بر سر آن آوردهاند، به همین خاطر خیال کردم که شاید سلاحهای قوی و محکم از آن دور شدهاند.
لرزان ستارگان ز حسام حسام دین
چون سگ گزیدهای که ز ماء معین گریخت
هوش مصنوعی: ستارگان به علت تیزی شمشیری که به نام حسام دین مشهور است، میلرزند، مانند سگی که از آب زلال و پاک فرار کرده باشد.
سیمرغ دولت از فزع دیو گوهران
در گوهر حسام سلیمان نگین گریخت
هوش مصنوعی: پرندهای بزرگ و حکمتآمیز از ترس دیوان به جستجوی گوهری با ارزش و با significat از حسام سلیمان (شمشیری که متعلق به سلیمان بود) فرار کرد.
حرزی است کز قلادهٔ اهریمن خبیث
بگسست و در حمایل روح المین گریخت
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم شکست یک زنجیر یا قید منحوس اشاره دارد که از گردن شیطانی جدا شده و به سوی روحی پاک و عزیز فرار کرده است. یعنی در اینجا، رهایی از زشتیها و رسیدن به حالت پاکی و نورانیت مد نظر است.
ترسان عروس ملک چو دخت فراسیاب
در ظل پهلوان تهمتن مکین گریخت
هوش مصنوعی: عروس ملک، مانند دختر فراسیاب، از ترس در سایه پهلوان تهمتن پنهان شده است و از او فرار کرده است.
طفلی است ماهروی که از مار حمیری
در ماه رایت پسر آبتین گریخت
هوش مصنوعی: طفلی زیبا و نازنینی وجود دارد که از خطر یک مار بزرگ و خطرناک در ماه به سمت پدرش، آبتین، فرار میکند.
شمشیر دین نگر که ز شمشیری اهرمن
همچون سروش مرگ ز صور پسین گریخت
هوش مصنوعی: به نگاه کن به شمشیر دین که مانند سروش، به دور از شمشیر اهریمن و مرگ، از صدا و نفسی که بعد از مرگ میآید، فرار میکند.
خاقانی از تحکم شمشیر حادثات
اندر پناه همت شمشیر دین گریخت
هوش مصنوعی: خاقانی از سر سختی و مشکلات زندگی به وسیله اراده و تلاش خود، به سوی ایمان و دیانت پناه برد.
پندار موری از فزع نیش سگ مگش
اندر مشبک مگس انگبین گریخت
هوش مصنوعی: تصور نکن که چون ترسیدهای، از دندان سگ به جاهای باریک فرار کنی و به دنبال مگسی بگردی که عسل را حمل میکند.
یا عنکبوت غار ز آسیب پای پیل
اندر حریم کعبهٔ پیل آفرین گریخت
هوش مصنوعی: عقاب کوچک که در غار خودش زندگی میکند، از صدماتی که پاهای فیل به او میزند، به سرعت فرار میکند و به حرم کعبهای که فیل را آفریده است، پناه میبرد.
چون رنجه شد بپرسش من رنج شد ز تن
گفتی که جم درآمد و دیو لعین گریخت
هوش مصنوعی: زمانی که او از من آزار دید و رنج برد، نتوانستم از او سوالی بپرسم. او همچنین گفت که جم (پادشاهی افسانهای) آمد و دیو لعنتی فرار کرد.
از من گریخت حادثه ز اقبال او چنانک
علت ز باد عیسی گردون نشین گریخت
هوش مصنوعی: حادثهای که به من مربوط بود، به طرز عجیبی از دست من فرار کرد، درست مانند اینکه علت و دلیل آن به اندازهای ناپایدار است که به راحتی از دست باد فرار میکند.