گنجور

شمارهٔ ۲۷

دروغ است آنکه گوید این که در سنگ
فروغ خور عقیق اندر یمن ساخت
دل او هست سنگین پس چه معنی
که عشق او عقیق از اشک من ساخت
من از دل آزمائی دست شستم
که او در زلف آن دلبر وطن ساخت
به کرم پیله می‌ماند دل من
که خود را هم به فعل خود کفن ساخت
کنون دل انده دل می‌خورد زانک
هلاک خویشتن هم خویشتن ساخت
ز خاقانی چه خواهد دیگر این دل
جز آن کورا به محنت ممتحن ساخت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دروغ است آنکه گوید این که در سنگ
فروغ خور عقیق اندر یمن ساخت
هوش مصنوعی: کسی که می‌گوید عقیق در یمن از سنگ نور می‌تابد، دروغ می‌گوید.
دل او هست سنگین پس چه معنی
که عشق او عقیق از اشک من ساخت
هوش مصنوعی: دل او به قدری سنگین و سخت است که نمی‌توانم بفهمم چگونه عشق او از اشک‌های من، عقیقی زیبا ساخته است.
من از دل آزمائی دست شستم
که او در زلف آن دلبر وطن ساخت
هوش مصنوعی: من از امتحانی که احساساتم را تحت فشار قرار می‌دهد کناره‌گیری کرده‌ام، زیرا او در زلف آن دلبر، مانند وطن خودم، جای گرفته است.
به کرم پیله می‌ماند دل من
که خود را هم به فعل خود کفن ساخت
هوش مصنوعی: دل من مانند یک پیله است که برای خودش تافته و به نوعی خود را در یک لباس محافظ پیچیده است.
کنون دل انده دل می‌خورد زانک
هلاک خویشتن هم خویشتن ساخت
هوش مصنوعی: اکنون دل غمگین و افسرده است، زیرا انسان خودش را به هلاکت می‌اندازد و این نابودی را خود به وجود می‌آورد.
ز خاقانی چه خواهد دیگر این دل
جز آن کورا به محنت ممتحن ساخت
هوش مصنوعی: دل من از خاقانی چه می‌خواهد جز اینکه آن عشق را که در سختی‌ها آزمایش شده، بخواهد؟