گنجور

شمارهٔ ۲۰۹

زین خام قلتبان پدری دارم
کز آتش آفرید جهاندارش
هم‌زاد بود آزر نمرودش
استاد بود یوسف نجارش
هم طبع او چو تیشه تراشنده
هم خوی او برنده چو منشارش
روز از فلک بود همه فریادش
شب با زحل بود همه پیکارش
مریخ اگر به چرخ یکم بودی
حالی بدوختی به دو مسمارش
نقرس گرفته پای گران سیرش
اصلع شده دماغ سبکبارش
چون لیقهٔ دوات کهن گشته
پوسیده گوشت در تن مردارش
آبش ز روی رفته و باد از سر
افتاده در متاع گرانبارش
منبر گرفته مادر مسکینم
از دست آن منارهٔ خونخوارش
با آنکه بهترین خلف دهرم
آید ز فضل و فطنت من عارش
کای کاش جولهستی خاقانی
تا این سخنوری نبدی کارش
با این همه که سوخته و پخته است
جان و دلم ز خامی گفتارش
او نایب خداست به رزق من
یارب ز نائبات نگه دارش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین خام قلتبان پدری دارم
کز آتش آفرید جهاندارش
هوش مصنوعی: من از پدری بی‌نظیر برخوردارم که جهان را از آتش سرشته و ساخته است.
هم‌زاد بود آزر نمرودش
استاد بود یوسف نجارش
هوش مصنوعی: آزر، پدر نمرود، همواره در کنار او بود و یوسف نیز که نجار بود، استاد کارش محسوب می‌شد.
هم طبع او چو تیشه تراشنده
هم خوی او برنده چو منشارش
هوش مصنوعی: او همچون تیشه‌ای است که توانایی تراشیدن و شکل دادن دارد و طبیعتش هم مانند اره‌ای است که برش‌دهنده و تیز است.
روز از فلک بود همه فریادش
شب با زحل بود همه پیکارش
هوش مصنوعی: روز تنها صدای آسمان بود و شب به خاطر زحل تمام تلاشش را می‌کرد.
مریخ اگر به چرخ یکم بودی
حالی بدوختی به دو مسمارش
هوش مصنوعی: اگر سیاره مریخ در مدار اول بود، حالا به دو میخ به آن وصل شده بود.
نقرس گرفته پای گران سیرش
اصلع شده دماغ سبکبارش
هوش مصنوعی: پای او به خاطر بیماری نقرس درد می‌کند، موهایش ریخته و بینی‌اش هم سبک و بی‌وزن به نظر می‌رسد.
چون لیقهٔ دوات کهن گشته
پوسیده گوشت در تن مردارش
هوش مصنوعی: وقتی که قلم قدیمی و کهنه شده، مانند گوشت تجزیه شده‌ای در بدن مرده، دچار پوسیدگی و فساد می‌شود.
آبش ز روی رفته و باد از سر
افتاده در متاع گرانبارش
هوش مصنوعی: آب او کم شده و باد از سرش پایین آمده و در بار سنگینش باقی مانده است.
منبر گرفته مادر مسکینم
از دست آن منارهٔ خونخوارش
هوش مصنوعی: مادر مرا به خاطر حال زار و بیچاره‌اش در برابر ساز و کار قدرت و فساد به تنگ آمده و معترض است.
با آنکه بهترین خلف دهرم
آید ز فضل و فطنت من عارش
هوش مصنوعی: با این که من بهترین فرد زمانه‌ام و از نظر دانش و هوش در مقام بالایی قرار دارم، اما این موضوع برای من مایه ننگ است.
کای کاش جولهستی خاقانی
تا این سخنوری نبدی کارش
هوش مصنوعی: ای کاش خاقانی در جهان نبود تا دیگران اینقدر در سخنوری فعالیت نکنند.
با این همه که سوخته و پخته است
جان و دلم ز خامی گفتارش
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه جان و دل من به شدت آسیب دیده و تحت تأثیر قرار گرفته است، هنوز سخنان خام و ناپخته او بر من تاثیر می‌گذارد.
او نایب خداست به رزق من
یارب ز نائبات نگه دارش
هوش مصنوعی: او به عنوان نماینده خدا، مسئول تأمین رزق من است. ای پروردگار، از نایبان خود محافظت کن.