گنجور

شمارهٔ ۲۰۱ - در مذمت کیمیاگری و صنعت اکسیر

علم دین کیمیاست خاقانی
کیمیائی سزای گنج ضمیر
مس زنگار خورده داری نفس
از چنین کیمیات نیست گزیر
جز از این هرچه کیمیا گویند
آن سخن مشنو و مکن تصویر
عمل اژدهات پیش آرند
کاب هست اژدهای حلقه پذیر
اژدها سر به دم رساند و باز
سر دم اژدها خورد بر خیر
مپذیر این هوس که نپذیرند
بهرج قلب ناقدان بصیر
به چنین جهل علم دین بشناس
که شناسند نافه مشک به سیر
اول این امتحان سکندر کرد
از ارسطو که بود خاص وزیر
برنیاورد کام تا خوردند
هم سکندر هم ارسطو تشویر
بدعت فاضلان منحوس است
این صناعت برای میره و میر
تا ز خامان خام طبع کنند
مال میر اثیافته تبذیر
مدبری را که قاطع ره توست
واصلی خوانی از پی توفیر
کید قاطع مگو که واصل ماست
کید چون گردد آفتاب منیر
که کند زر چو افتاب از خاک
زحلی کاهنی کند به زحیر
کافتاب از پیام خاکی زر
نکند بی‌هزار ساله مسیر
آفتاب است کیمیاگر و پس
واصلی صانعی قوی تاثیر
کی کند زر میان بوتهٔ خاک
دم او آسمان و بوته اثیر
این همه درد سر ز عشق زر است
ورنه روزی ضمان کند تقدیر
زر که بیند قراضه چون مه نو
حرص دیوانه بگسلد زنجیر
زر خرد بزرگ قیمت را
هست جرمی عظیم و جرم حقیر
یکنزون الذهب نکردی درس
یوم یحمی نخواندی از تفسیر
بر زمین هر کجا فلک زده‌ای است
بینوائی به دست فقر اسیر
شغل او شاعری است یا تنجیم
هوسش فلسفه است یا اکسیر
چیست تنجیم و فسفه تعطیل
چیست اکسیر و شاعری تزویر
کفر و کذب این دو راست خرمن کوب
نحس و فقر آن دو راست دامنگیر
در ترازوی شرع و رستهٔ عقل
فلسفه فلس دان و شعر شعیر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

علم دین کیمیاست خاقانی
کیمیائی سزای گنج ضمیر
هوش مصنوعی: علم دین همچون کیمیا است که می‌تواند گنجینه‌های درونی انسان را به ثروت عظیم تبدیل کند.
مس زنگار خورده داری نفس
از چنین کیمیات نیست گزیر
هوش مصنوعی: نفس تو مانند شمش طلای زنگ زده‌ای است که از چنین مواد جادویی نمی‌تواند فرار کند.
جز از این هرچه کیمیا گویند
آن سخن مشنو و مکن تصویر
هوش مصنوعی: به جز این، هر چیزی که به عنوان کیمیا مطرح می‌شود، آن سخن را نشنو و به تصویرش نکشید.
عمل اژدهات پیش آرند
کاب هست اژدهای حلقه پذیر
هوش مصنوعی: عملی که از اژدها انتظار می‌رود، این است که خود را در دایره‌ای قرار دهد که اژدهای حلقه‌ای به آن وارد می‌شود.
اژدها سر به دم رساند و باز
سر دم اژدها خورد بر خیر
هوش مصنوعی: اژدها، دمش را به سرش نزدیک کرد و دوباره سر اژدها بر دمش آمد و بر خوبی‌ها تأکید کرد.
مپذیر این هوس که نپذیرند
بهرج قلب ناقدان بصیر
هوش مصنوعی: به دنبال این تمایل نباش که هیچ‌کس نتواند احساسات و اندیشه‌های عمیق تو را درک کند.
به چنین جهل علم دین بشناس
که شناسند نافه مشک به سیر
هوش مصنوعی: وقتی به جهل خود آگاه هستی، آن را بشناس و درک کن، چون همانطور که عطر مشک با رایحه‌اش شناخته می‌شود، علم دین نیز با ویژگی‌ها و نشانه‌هایش قابل شناسایی است.
اول این امتحان سکندر کرد
از ارسطو که بود خاص وزیر
هوش مصنوعی: سکندر در ابتدا این آزمون را از ارسطو، که وزیر مخصوص او بود، گرفت.
برنیاورد کام تا خوردند
هم سکندر هم ارسطو تشویر
هوش مصنوعی: تا زمانی که سکندر و ارسطو زندگی می‌کردند، هیچ‌کدام به تمام آرزوها و خواسته‌های خود نرسیدند و نتوانستند از زندگی به طور کامل بهره‌برداری کنند.
بدعت فاضلان منحوس است
این صناعت برای میره و میر
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که نوآوری‌های نادرست و بی‌جا از سوی افراد فرهیخته ناپسند است و این هنر تنها برای افرادی خاص و برجسته مناسب است.
تا ز خامان خام طبع کنند
مال میر اثیافته تبذیر
هوش مصنوعی: افرادی که نادان و ناپخته‌اند، معمولاً از ثروت به خوبى استفاده نمی‌کنند و آن را به راحتی هدر می‌دهند.
مدبری را که قاطع ره توست
واصلی خوانی از پی توفیر
هوش مصنوعی: مدبری که راه درست را به تو نشان می‌دهد و تو را به هدف می‌رساند، باید به عنوان یک اصل مهم در زندگی‌ات در نظر بگیری.
کید قاطع مگو که واصل ماست
کید چون گردد آفتاب منیر
هوش مصنوعی: با احتیاط درباره نقشه‌های زیرکانه صحبت کن، زیرا وقتی نور حقیقت روشن شود، مشخص می‌شود که این نقشه‌ها بی‌اثر هستند.
که کند زر چو افتاب از خاک
زحلی کاهنی کند به زحیر
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که اگر گنجی (که به مانند طلاست) از دل خاک بیرون بیاید، به این معناست که ارزش و روشنایی آن مانند خورشید خواهد بود. در نتیجه، هر چیزی که از خاک بیرون می‌آید، به شرط اینکه ارزشمند باشد، می‌تواند تأثیر مثبتی داشته باشد و به دیگران نور و امید ببخشد.
کافتاب از پیام خاکی زر
نکند بی‌هزار ساله مسیر
هوش مصنوعی: خورشید از پیام انسان خاکی نمی‌تواند بی‌هزار سال مستقیم و روشن درخشان باشد.
آفتاب است کیمیاگر و پس
واصلی صانعی قوی تاثیر
هوش مصنوعی: آفتاب به مانند کیمیاگری است که می‌تواند عناصری را تغییر دهد و بهبود بخشد، و در واقع، او یک سازنده قدرتمند با تأثیرات عمیق است.
کی کند زر میان بوتهٔ خاک
دم او آسمان و بوته اثیر
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند طلا را از میان خاک بیرون بیاورد؛ در حالی که دم او هم آسمانی است و هم بوته‌ای از لطافت و اصل وجود؟
این همه درد سر ز عشق زر است
ورنه روزی ضمان کند تقدیر
هوش مصنوعی: تمامی این مشکلات و دردسرها به خاطر عشق به طلا و ثروت است، وگرنه یک روز سرنوشت می‌تواند همه چیز را تحت کنترل درآورد.
زر که بیند قراضه چون مه نو
حرص دیوانه بگسلد زنجیر
هوش مصنوعی: آن که طلا را می‌بیند، حتی اگر تکه‌ای کوچک باشد، چون ماه نو، به شدت طمع می‌کند و این طمع دیوانه‌وار او همچون زنجیری که شکسته می‌شود، او را آزاد می‌کند.
زر خرد بزرگ قیمت را
هست جرمی عظیم و جرم حقیر
هوش مصنوعی: عقل و هوش باارزش‌ترین چیز است و اهمیت آن به اندازه‌ای بالاست که هرگز نمی‌توان آن را با کارهای ناچیز و بی‌ارزش مقایسه کرد.
یکنزون الذهب نکردی درس
یوم یحمی نخواندی از تفسیر
هوش مصنوعی: تو هیچگاه در روزی که طلا می‌سوزد، تفسیر نخواندی و چیزهایی را که لازم بود، نیاموختی.
بر زمین هر کجا فلک زده‌ای است
بینوائی به دست فقر اسیر
هوش مصنوعی: در هر نقطه‌ای از زمین که نگاه کنی، افرادی را می‌بینی که تحت تأثیر حوادث و مشکلات زندگی، به خاطر فقر و تنگدستی، در رنج و درماندگی به سر می‌برند.
شغل او شاعری است یا تنجیم
هوسش فلسفه است یا اکسیر
هوش مصنوعی: شغل او می‌تواند شاعری باشد یا نجوم. علاقه‌اش به فلسفه است یا به دنبال یافتن اکسیر زندگی.
چیست تنجیم و فسفه تعطیل
چیست اکسیر و شاعری تزویر
هوش مصنوعی: چرا فلسفه و علم را بی‌فایده می‌دانیم؟ چرا جستجوی حقیقت و هنرمندی را دروغ و فریب قرار می‌دهیم؟
کفر و کذب این دو راست خرمن کوب
نحس و فقر آن دو راست دامنگیر
هوش مصنوعی: کفر و دروغ می‌توانند به شدت آسیب‌زننده و زیان‌آور باشند و فقر و بدبختی نیز به طور جدی گریبان‌گیر انسان‌ها می‌شود.
در ترازوی شرع و رستهٔ عقل
فلسفه فلس دان و شعر شعیر
هوش مصنوعی: در سنجش‌های شرعی و همچنین در حوزهٔ عقل و خرد، فلسفه در مقام خودش دانشی عمیق و معتبر است و شعر نیز به زبان آورده شده‌ای با ارزش و معنی خاص.