گنجور

شمارهٔ ۲۰۰

عیسی دورانم و این کور شد دجال من
قدر عیسی کی نهد دجال ناموزون کور
بر سر راهم چو بازآیم ز اقلیم عراق
هم بسوزم هم بریزم جان کور و خون کور

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عیسی دورانم و این کور شد دجال من
قدر عیسی کی نهد دجال ناموزون کور
هوش مصنوعی: من در زمان خودم عیسی هستم و این دجال کور شده است. هیچ دجالی نمی‌تواند به اندازه من قدرت عیسی را به تصویر بکشد.
بر سر راهم چو بازآیم ز اقلیم عراق
هم بسوزم هم بریزم جان کور و خون کور
هوش مصنوعی: زمانی که به سر راهم می‌رسم، از سرزمین عراق، هم می‌سوزم و هم افتاده جان و خونم به زمین می‌ریزد.