شمارهٔ ۱۹۵
خلیفه گوید خاقانیا دبیری کن
که پایگاه تو را بر فلک گذارم سر
دبیرم آری سحر آفرین گه انشا
ولیک زحمت این شغل را ندارم سر
به دستگاه دبیری مرا چه فخر که من
به پایگاه وزیری فرو نیارم سر
چو افتاب شدم با عطاردی چه کنم
کلاه عاریتی را چرا سپارم سر؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خلیفه گوید خاقانیا دبیری کن
که پایگاه تو را بر فلک گذارم سر
هوش مصنوعی: خلیفه به خاقانی میگوید: ای دبیری کن که من جایگاه تو را به آسمان خواهم برد.
دبیرم آری سحر آفرین گه انشا
ولیک زحمت این شغل را ندارم سر
هوش مصنوعی: من معلمی هستم که صبحها به تألیف و نوشتن میپردازم، اما از سختی و زحمت کارم خسته شدهام و دیگر علاقهای به ادامه آن ندارم.
به دستگاه دبیری مرا چه فخر که من
به پایگاه وزیری فرو نیارم سر
هوش مصنوعی: من به مقام دبیری خود افتخار میکنم، زیرا هرگز جایگاه وزیری را پایینتر از خود نمیآورم.
چو افتاب شدم با عطاردی چه کنم
کلاه عاریتی را چرا سپارم سر؟
هوش مصنوعی: وقتی که به درخشش و مقام بالای خود دست یافتهام، چگونه میتوانم به چیزی که اختیارش در دست من نیست وابسته شوم و کلاه موقتی را بر سر بگذارم؟

خاقانی