شمارهٔ ۱۸۸
خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
وز غصهٔ نکایت دشمن جگر مخور
چون شد تو را یقین که بد و نیک ز ایزد است
بر کس گمان به دوستی و دشمنی مبر
ای مرد دوستان چه و از دشمنان چه باک
آنجا که حق به عین قبولت کند نظر
بر هیچ دوست تکیه مزن کو به عاقبت
دشمن نماید و نبرد دوستی بسر
وز هیچ دشمنی مشکن کو از آن قدم
هم باز گردد و شود از دوست دوستتر
گر دوست از غرور هنر بیندت نه عیب
دشمن به عیب کردنت افزون کند هنر
ترسی ز طعن دشمن و گردی بلند نام
بینی غرور دوست، شوی پست و مختصر
آن طعن دشمن است تو را دوستی عظیم
کو نردبان توست به بام کمال بر
پس دوست دشمن است به انصاف بازبین
پس دشمن است دوست به تحقیق درنگر
با هرکه دوستی کنی از دل مکن غلو
با هرکه دشمنی کنی از جان مکن خطر
که آن دوستی و دشمنی کاین چنین بود
از عادت یهود و نصاری دهد خبر
کز دوستی مسیح نصاری است در سعیر
وز دشمنی مسیح یهودی است در سقر
گرچه مسیح را حذر است از دم یهود
از گفتهٔ نصاری هم میکند حذر
طعن حرام زادگی ارچه بد است بد
اما حجالت دم ابناللهی بتر
گر عقلت این سخن نپذیرد که گفتهام
آن عقل را نتیجهٔ دیوانگی شمر
شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود: یکی دو زایند آبستنان مادر طبعشمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود: چون من خطر زدم به فراق از پی وحید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
وز غصهٔ نکایت دشمن جگر مخور
هوش مصنوعی: ای خاقانی، خودت را به دوستی محکم نکن و نگذار غم و غصهٔ دشمن، قلبت را آزار دهد.
چون شد تو را یقین که بد و نیک ز ایزد است
بر کس گمان به دوستی و دشمنی مبر
هوش مصنوعی: زمانی که به این یقین رسیدی که خوبی و بدی از سوی خداوند است، دیگر به کسی گمان نبر که دوست است یا دشمن.
ای مرد دوستان چه و از دشمنان چه باک
آنجا که حق به عین قبولت کند نظر
هوش مصنوعی: ای مرد، از دوستان نترس و از دشمنان نگران نباش، زیرا در مکانی که حقیقت به وضوح و عینیت خود را به تو نشان میدهد، همه چیز روشن خواهد شد.
بر هیچ دوست تکیه مزن کو به عاقبت
دشمن نماید و نبرد دوستی بسر
هوش مصنوعی: به هیچ دوستی اعتماد نکن که در نهایت به مانند یک دشمن عمل کند و دوستیاش به پایان برسد.
وز هیچ دشمنی مشکن کو از آن قدم
هم باز گردد و شود از دوست دوستتر
هوش مصنوعی: از هیچ دشمنی جفا نکن، زیرا او ممکن است یک روز از آن قدم برگردد و نسبت به دوستی، از دوستانت هم دوستانهتر شود.
گر دوست از غرور هنر بیندت نه عیب
دشمن به عیب کردنت افزون کند هنر
هوش مصنوعی: اگر دوست به خاطر غرور هنری که داری تو را قضاوت کند، نه تنها عیبهای تو را بیشتر میبیند، بلکه دشمن هم با این نگاه به عیبهای تو اضافه خواهد کرد.
ترسی ز طعن دشمن و گردی بلند نام
بینی غرور دوست، شوی پست و مختصر
هوش مصنوعی: اگر از سرزنش دشمن بترسی و به خاطر آوازهای که داری، به خودت مغرور شوی، در نهایت به فردی ذلیل و کم اهمیت تبدیل میشوی.
آن طعن دشمن است تو را دوستی عظیم
کو نردبان توست به بام کمال بر
هوش مصنوعی: این سخن به این معناست که دشمنیها و انتقادات ممکن است بر تو سخت و دشوار به نظر برسند، اما در واقع، دوستی و محبت بزرگ و واقعی چون نردبانی است که تو را به قلههای کمال و موفقیت میرساند.
پس دوست دشمن است به انصاف بازبین
پس دشمن است دوست به تحقیق درنگر
هوش مصنوعی: اگر با انصاف نگاه کنی، دوست در واقع دشمن است و اگر با دقت و تحقیق بنگری، دشمن در حقیقت دوست است.
با هرکه دوستی کنی از دل مکن غلو
با هرکه دشمنی کنی از جان مکن خطر
هوش مصنوعی: با هر کسی که دوست میشوی، دل را زیاد درگیر نکن و با هر کسی که دشمنی داری، جانت را به خطر نینداز.
که آن دوستی و دشمنی کاین چنین بود
از عادت یهود و نصاری دهد خبر
هوش مصنوعی: این دوستی و دشمنی که وجود دارد، به ویژگیهای خاص یهودیان و مسیحیان اشاره دارد و نشاندهنده عادتها و رفتارهای آنهاست.
کز دوستی مسیح نصاری است در سعیر
وز دشمنی مسیح یهودی است در سقر
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی با مسیح، پیروان او (نصاری) در بهشت خواهند بود، و از دشمنی با او، یهودیان در جهنم قرار خواهند گرفت.
گرچه مسیح را حذر است از دم یهود
از گفتهٔ نصاری هم میکند حذر
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مسیح از زبان یهودیها احتیاط میکند، اما از گفتههای مسیحیان نیز پرهیز میکند.
طعن حرام زادگی ارچه بد است بد
اما حجالت دم ابناللهی بتر
هوش مصنوعی: این سخن به بیان این نکته میپردازد که هرچند زادهی ناپسند بودن و نداشتن حرمت اجتماعی ناپسند است، اما شرم و عیب ناشی از رفتار کسی که خود را به ناحق به مقام و افتخاری نسبت میدهد، بسیار بدتر و غیرقابل قبولتر است.
گر عقلت این سخن نپذیرد که گفتهام
آن عقل را نتیجهٔ دیوانگی شمر
هوش مصنوعی: اگر ذهن تو این حرف را قبول نکند که من گفتهام، آن عقل را نشانهای از دیوانگی بدان.
حاشیه ها
1394/10/31 11:12
رضا
در مصرع
اما حجالت دم ابناللهی بتر
نفطه خجالت از قلم افتاده است.
پیوند به وبگاه بیرونی/

خاقانی