گنجور

شمارهٔ ۱۸۵

روزی میان بادیه بر لشکر عجم
دست عرب چو غمزهٔ ترکان سنان کشید
دیوان میغ رنگ سنان‌کش چو آفتاب
کز نوک نیزه‌شان سرکیوان زیان کشید
میغ از هوا به یاری آ میغ چهرگان
آمد ز برق نیزهٔ آتش فشان کشید
ما عاجز دو میغ که بر دامن فلک
قوس قزح علامتی از پرنیان کشید
من در کمان نظاره که ناگه برید بخت
چون آب در دوید و چو آتش زبان کشید
گفتا مترس ازین گره ناخدای ترس
کاینک خدای کعبه بر ایشان کمان کشید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی میان بادیه بر لشکر عجم
دست عرب چو غمزهٔ ترکان سنان کشید
هوش مصنوعی: روزی در دشت‌های بی آب و علف، وقتی عرب‌ها با لشکر پارسی‌ها روبرو شدند، دست عرب مانند تیرهای تند و برندهٔ ترک‌ها بر سر دشمنان فرود آمد.
دیوان میغ رنگ سنان‌کش چو آفتاب
کز نوک نیزه‌شان سرکیوان زیان کشید
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و زیبایی سپاه یا گروهی می‌پردازد که به مانند آفتاب درخشانند. آن‌ها با نیزه‌ها و سلاح‌های خود، دشمنان را به شدت آسیب می‌زنند و باعث می‌شوند که دشمنان احساس خطر و شکست کنند. در واقع، این تصویر نشان‌دهنده‌ی عظمت و توانایی جنگجویان در میدان نبرد است.
میغ از هوا به یاری آ میغ چهرگان
آمد ز برق نیزهٔ آتش فشان کشید
هوش مصنوعی: ابرها از آسمان به کمک آمدند و چهره‌های زیبا را به خود جذب کردند، مانند برقی که از نیزه‌ای آتشین ساطع می‌شود.
ما عاجز دو میغ که بر دامن فلک
قوس قزح علامتی از پرنیان کشید
هوش مصنوعی: ما توانایی این را نداریم که در آسمان، رنگین کمان را به وجود آوریم که نشانی از زیبایی و لطافت باشد.
من در کمان نظاره که ناگه برید بخت
چون آب در دوید و چو آتش زبان کشید
هوش مصنوعی: من در حال تماشا بودم که ناگهان بخت به من پشت کرد، مانند آبی که به سرعت جریان می‌یابد و مانند آتش که زبانش را به سرعت دراز می‌کند.
گفتا مترس ازین گره ناخدای ترس
کاینک خدای کعبه بر ایشان کمان کشید
هوش مصنوعی: نگران نباش از این مشکل پیش رو، زیرا خدای کعبه بر آن‌ها تیری رها کرده است.