گنجور

شمارهٔ ۱۸۱ - در جواب هجوی که در بارهٔ او گفته بودند

شنوده‌ای دم خاقانی از مدیح کسان
کنون هجای خسان می‌شنو که هم شاید
هجای بولهب ایزد بگفت و می‌شایست
که او هجای سگی گفت رو که هم شاید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنوده‌ای دم خاقانی از مدیح کسان
کنون هجای خسان می‌شنو که هم شاید
هوش مصنوعی: شنیدی که خاقانی درباره ستایش بعضی از افراد سخن گفته است، حالا به هجا و سرزنش کسانی گوش کن که شاید هم حق داشته باشند.
هجای بولهب ایزد بگفت و می‌شایست
که او هجای سگی گفت رو که هم شاید
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که پیرو تفکر و اراده‌ای که الهی است، گاهی ممکن است که ما از چیزهایی سخن بگوییم که از اصل و حقیقت دور باشد. این نشان می‌دهد که بعضی اوقات صحبت‌های ما فاقد اعتبار و بی‌پایه است، مانند گفتن بی‌مورد یا بی‌معنی که نشانه‌‎ای از بی‌دقتی یا ناآگاهی است.

حاشیه ها

1403/01/11 23:04
امید

ممنون میشم اگر این شعر رو معنی کنید.

1403/01/12 00:04
الف رسته

شنوده‌ای دم خاقانی از مدیح کسان  »»» شعرهای خاقانی را در مدح کسان شنیده‌ای

کنون هجای خسان می‌شنو که هم شاید  »»» اکنون  شعر او را در هجو خسان بشنو

هجای بولهب ایزد بگفت و می‌شایست »»» خدا هجو ابولهب را کرد، که سزاوار آن بود (اشاره به سورهٔ تبت یدا ابولهب و تب)

که او هجای سگی گفت رو که هم شاید »»» خاقانی هم در هجو سگی گفت: برو. که سزاوار آن بود.