شمارهٔ ۱۷۱ - در مرثیهٔ وحید الدین عم خود
خاک بر سر پاش خاقانی و در خون خسب از آنک
زیر خاک است آنکه از خاکت به مردم کرده بود
دعوی نسبت ز عم کن نز پدر زیرا تو را
عم پدید آورده بود ارنه پدر گم کرده بود
شمارهٔ ۱۷۰: بر اهل کرم لرز خاقانیاشمارهٔ ۱۷۲ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود: رفت آنکه فیلسوف جهان بود و بر جهان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاک بر سر پاش خاقانی و در خون خسب از آنک
زیر خاک است آنکه از خاکت به مردم کرده بود
هوش مصنوعی: خاک بر سر کسی که خاقانی را با نادانی و حقارتش محجوب کرده و او را در حالتی از ذلت نگاه داشته است. زیرا آن کسی که به تو خدمت کرده و تاثیر مثبتی در زندگی مردم داشته، اکنون زیر خاک است و بیخبر از این رویدادهاست.
دعوی نسبت ز عم کن نز پدر زیرا تو را
عم پدید آورده بود ارنه پدر گم کرده بود
هوش مصنوعی: بگو که نسبت خود را به عم (دایی) نسبت به پدر نزن، چرا که او تو را به وجود آورده است و اگر پدرت نبود، تو به دنیا نمیآمدی.

خاقانی