شمارهٔ ۱۴
من به ری عزم خراسان داشتم
ز آن که جان بود آرزومندش مرا
والی ری بند بر عزمم نهاد
نیک دامنگیر شد بندش مرا
از یمین الدین شکایت کردمی
لیک شرم آمد ز فرزندش مرا
بس فسادی کافت اخیار شد
ار ضمیر روح مانندش مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من به ری عزم خراسان داشتم
ز آن که جان بود آرزومندش مرا
هوش مصنوعی: من به سمت خراسان عزم سفر داشتم، زیرا جانم به شدت مشتاق آنجا بود.
والی ری بند بر عزمم نهاد
نیک دامنگیر شد بندش مرا
هوش مصنوعی: والی ری به قصدی که داشتم مانع گذاشت و این مانع برای من مشکلساز شد.
از یمین الدین شکایت کردمی
لیک شرم آمد ز فرزندش مرا
هوش مصنوعی: از طرف راست دین شکایت کردم، اما از روی شرم نتوانستم این کار را در برابر فرزندش انجام دهم.
بس فسادی کافت اخیار شد
ار ضمیر روح مانندش مرا
هوش مصنوعی: بسیاری از فسادها در دست خوبان و انسانهای نیکوکار است، اگر روح من هم همچون آنها باشد.