غزل شمارهٔ ۶۶
مِی خور که جهان حریفجوی است
آفاق ز سبزه تازهروی است
بر عیش زدند ناف عالم
اکنون که بهار نافهبوی است
از زهد کنار جوی کاین وقت
وقت طرب و کنارِ جوی است
شو خوانچه کن و چمانه درخواه
زان یوسف ما که گرگخوی است
گرگ آشتی است روز و شب را
و آن بت شب و روز جنگجوی است
خاقانی گفت خاک اویم
جان و سر او که راستگوی است
گفتی ز سگان کیست افضل
گر هست هم از سگان اوی است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مِی خور که جهان حریفجوی است
آفاق ز سبزه تازهروی است
هوش مصنوعی: شراب بنوش، زیرا که دنیا دوستداران خود را میطلبد و اطراف طبیعت از سبزههای تازه سرشار است.
بر عیش زدند ناف عالم
اکنون که بهار نافهبوی است
هوش مصنوعی: در حال حاضر که بوی خوش بهار در فضا پیچیده، از زندگی لذت میبرند و همه چیز به سمت شادی و زیبایی رفته است.
از زهد کنار جوی کاین وقت
وقت طرب و کنارِ جوی است
هوش مصنوعی: در این زمان که زمان خوشگذرانی و لذتبردن است، از زهد و پرهیزداری کنارهگیری کن و به تماشای زیباییهای کنار جوی بپرداز.
شو خوانچه کن و چمانه درخواه
زان یوسف ما که گرگخوی است
هوش مصنوعی: بیا از طرف ما جشن و شادی برپا کن و صورت خوشی به نمایش بگذار، زیرا محبوب ما به شدت جذاب و خاص است، حتی اگر به ظاهر شبیه گرگ باشد.
گرگ آشتی است روز و شب را
و آن بت شب و روز جنگجوی است
هوش مصنوعی: در این بیت، روز و شب به عنوان دو نیرو معرفی شدهاند که یکی (روز) به صلح و آرامش میانجامد و دیگری (شب) به سازگاری در جنگ و رقابت اشاره دارد. این تضاد نشاندهندهی دو جنبه از زندگی است که یکی نمایانگر صلح و دیگری نمایانگر چالشها و مبارزات است.
خاقانی گفت خاک اویم
جان و سر او که راستگوی است
هوش مصنوعی: خاقانی میگوید که من مانند خاک هستم و جان و سر او (شخصی که راستگوست) را ارزشمند میدانم.
گفتی ز سگان کیست افضل
گر هست هم از سگان اوی است
هوش مصنوعی: تو پرسیدی که برترین از سگان کیست؛ اگر کسی برتر است، او هم از میان سگان است.