غزل شمارهٔ ۳۴
طره مفشان که غرامت بر ماست
طیره منشین که قیامت برخاست
غمزه بر کشتن من تیز مکن
کان نه غمزه است که شمشیر قضاست
بس که از خصم توام بیم سر است
بر سر این همه خشم تو چراست
گر عتابی ز سر ناز برفت
مرو از جای که صحبت برجاست
گفت بیهوده بر انگشت مپیچ
بر کسی کو به تو انگشت نماست
هیچ بد در تو نگفتم بالله
خود خیال تو بر این گفته گواست
این قدر گفتم کان روی چو گل
بستهٔ دیدهٔ هر خس نه رواست
من همانم تو همان باش به مهر
که همه شهر حدیث تو و ماست
بنده خاقانی اگر کرد گناه
عذر آن کرده به جان خواهد خواست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طره مفشان که غرامت بر ماست
طیره منشین که قیامت برخاست
هوش مصنوعی: موهای خود را پریشان نکن که هزینهاش بر گردن ماست و آرامش خود را از دست نده که روز قیامت فرا رسیده است.
غمزه بر کشتن من تیز مکن
کان نه غمزه است که شمشیر قضاست
هوش مصنوعی: به من با چشمان زیبا و ناز نگاه نکن، چون این نگاه زیبا، دلربا نیست؛ بلکه برانداز و سرنوشت من را رقم میزند.
بس که از خصم توام بیم سر است
بر سر این همه خشم تو چراست
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از دشمنی تو، مواظب سرم هستم، اما نمیدانم چرا باید این همه خشم داشته باشی.
گر عتابی ز سر ناز برفت
مرو از جای که صحبت برجاست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ناز و لحن ملایم کسی از تو ناخوشنود شود، از آنجا دور نشو، چرا که گفتوگو و ارتباط با همدیگر بسیار ارزشمند است.
گفت بیهوده بر انگشت مپیچ
بر کسی کو به تو انگشت نماست
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو اشاره میکند یا تو را زیر نظر دارد، بیجهت خودت را نپیچان و نگران نکن.
هیچ بد در تو نگفتم بالله
خود خیال تو بر این گفته گواست
هوش مصنوعی: من هیچ چیز بدی در مورد تو نگفتم و به خدا قسم که فقط تصور تو بر این گفتهام شاهد است.
این قدر گفتم کان روی چو گل
بستهٔ دیدهٔ هر خس نه رواست
هوش مصنوعی: من بارها گفتهام که زیبایی تو مثل گل، نباید در برابر نگاه چشمهای هر غافلی نمایان شود.
من همانم تو همان باش به مهر
که همه شهر حدیث تو و ماست
هوش مصنوعی: من و تو، هر دو باید با محبت و عشق باشیم، زیرا تمام سخنان و داستانهای این شهر دربارهی ما و عشقمان است.
بنده خاقانی اگر کرد گناه
عذر آن کرده به جان خواهد خواست
هوش مصنوعی: من، بنده خاقانی، اگر خطایی کردهام، به جان خود میخواهم عذرخواهی کنم.
حاشیه ها
1392/04/17 14:07
سید مهدی فقیه
سلام
احتمال میدم این وزن برای این شعر نیست / اصلاح بفرمایید
1392/04/17 23:07
شکوه
بر انگشت پیچیدن کنایه از بهانه جویی کردن است
1399/09/23 21:11
احمدرضا ضیایی
درمتن دیوان خاقانی دکتر سجادی بیت اول اینگونه است:
طیره منشین که غرامت بر ماست
طره منشان که قیامت برخاست.