غزل شمارهٔ ۲۹
زآتش اندیشه جانم سوخته است
وز تف «یا رب» دهانم سوخته است
از فلک در سینهٔ من آتشی است
کز سر دل تا میانم سوخته است
سوز غمها کار من کرده است خام
خامی گردون روانم سوخته است
شعلههای آه من در پیش خلق
پردهٔ راز نهانم سوخته است
دولتی جستم، وبالم آمده است
آتشی گفتم، زبانم سوخته است
دیدهای آتش که چون سوزد پرند؟
برق محنت همچنانم سوخته است
شعر من زان سوزناک آمد که غم
خاطر گوهرفشانم سوخته است
در سخن من نایب خاقانیم
آسمان زین رشک جانم سوخته است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زآتش اندیشه جانم سوخته است
وز تف «یا رب» دهانم سوخته است
هوش مصنوعی: از شعلههای تفکر، جانم به آتش درآمده و از گرمای شدید، دهانم نیز آسیب دیده است.
از فلک در سینهٔ من آتشی است
کز سر دل تا میانم سوخته است
هوش مصنوعی: در درون من آتشی وجود دارد که از قلبم آغاز شده و تا میانهٔ وجودم پیشرفته و همه را سوزانده است.
سوز غمها کار من کرده است خام
خامی گردون روانم سوخته است
هوش مصنوعی: دردها و غمها مرا به شدت تحت تاثیر قرار داده و باعث شده که روح و روانم به کلی دچار سوختگی و آزردگی شود.
شعلههای آه من در پیش خلق
پردهٔ راز نهانم سوخته است
هوش مصنوعی: آتش حسرت من بهخاطر دیگران، پردهای که رازهای پنهانم را در خود جای داده، را سوزانده است.
دولتی جستم، وبالم آمده است
آتشی گفتم، زبانم سوخته است
هوش مصنوعی: من به دنبال قدرتی بودهام که حالا بهای آن را میپردازم و آتشی که بر زبانم جاری شده، نشاندهندهی درد و رنجی است که متحمل شدم.
دیدهای آتش که چون سوزد پرند؟
برق محنت همچنانم سوخته است
هوش مصنوعی: آیا تا به حال آتشی را دیدهای که وقتی میسوزد، پرندگانی را بسوزاند؟ من هم به همین شکل از درد و رنج سوختهام.
شعر من زان سوزناک آمد که غم
خاطر گوهرفشانم سوخته است
هوش مصنوعی: شعر من به خاطر درد و ناراحتیای که در دل دارم به وجود آمده است، زیرا غم و اندوه من، مانند گوهرهایی که در آتش سوخته شدهاند، مرا به شدت آزار میدهد.
در سخن من نایب خاقانیم
آسمان زین رشک جانم سوخته است
هوش مصنوعی: من در سخن خود نمایندهای از خاقان هستم و آسمان به خاطر عشق و شوقی که دارم، به حالت سوختگی درآمده است.