غزل شمارهٔ ۲۳۸
نام تو چون بر زبان میآیدم
آب حیوان در دهان میآیدم
تا لب من خاکبوس کوی توست
هردم از لب بوی جان میآیدم
گر قدم بر آسمانم پیش تو
فرق سر بر آستان میآیدم
تا همایم خواندهای در کام دل
هر نواله استخوان میآیدم
وارهان زین دامگاه غم مرا
کرزوی آشیان میآیدم
مایه عشق توست چون او حاصل است
شاید ار عمری زیان میآیدم
در صف عشاق خاقانی منم
کاسب معنی زیر ران میآیدم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نام تو چون بر زبان میآیدم
آب حیوان در دهان میآیدم
هوش مصنوعی: زمانی که نام تو را بر زبان میآورم، حس زندگی و شادابی در وجودم حس میشود.
تا لب من خاکبوس کوی توست
هردم از لب بوی جان میآیدم
هوش مصنوعی: تا زمانی که لبهای من خاک پای تو را میبوسند، هر لحظه از لبهایم بوی زندگی و جان میوزد.
گر قدم بر آسمانم پیش تو
فرق سر بر آستان میآیدم
هوش مصنوعی: اگر به آسمان پا بگذارم، پیش تو سرم را به خاک پای تو میسایم.
تا همایم خواندهای در کام دل
هر نواله استخوان میآیدم
هوش مصنوعی: تا زمانی که پرندهای زیبا را بخوانی، هر لقمهای که به دل میچسبد، به مانند استخوان سخت و دشوار میشود.
وارهان زین دامگاه غم مرا
کرزوی آشیان میآیدم
هوش مصنوعی: از این فضای پُر از غم رها شوم، زیرا آرزو دارم به سرپناهم برسم.
مایه عشق توست چون او حاصل است
شاید ار عمری زیان میآیدم
هوش مصنوعی: عشق تو مانند ثمرهای است که ارزش دارد، حتی اگر در طول زندگیام زیان ببینم.
در صف عشاق خاقانی منم
کاسب معنی زیر ران میآیدم
هوش مصنوعی: من در جمع عاشقان، به مانند یک کاسب و تاجر معانی و مفاهیم وارد شدهام.