گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱

پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است
جای فزاع نیست که گیتی مشوش است
ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب است
برخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است
چون مار ارقم است جهان گاه آزمون
کاندر درون کشنده و بیرون منقش است
با خویشتن بساز و ز کس مردمی مجوی
کان کو فرشته بود کنون اهرمن‌وش است
با هر که انس گیری از او سوخته شوی
بنگر که انس چیست مصحف ز آتش است
عالم نگشت و ما و تو گردنده‌ایک از آنک
گردون هنوز هفت و جهت همچنان شش است
در بند دور چرخ هم ارکان، هم انجم است
در زیر ران دهر هم ادهم، هم ابرش است
خاقانیا منال که این ناله‌های تو
برساز روزگار نه بس زخمهٔ خوش است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است
جای فزاع نیست که گیتی مشوش است
هوش مصنوعی: هیچ راهی برای فرار وجود ندارد، زیرا سرنوشت مانند کمان‌داری است که نشانه‌گیری می‌کند. جای نگرانی نیست، زیرا اوضاع جهان نامتعادل و پریشان شده است.
ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب است
برخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است
هوش مصنوعی: در آسمان انگور شیرین و خوشمزه‌ای وجود ندارد، از دنیا برخیز، زیرا فرش دنیا چندان خوشایند نیست.
چون مار ارقم است جهان گاه آزمون
کاندر درون کشنده و بیرون منقش است
هوش مصنوعی: جهان مانند یک مار رنگارنگ است که گاهی چالش‌ها و سختی‌هایی به همراه دارد؛ زیرا درون آن خطرناک و کشنده است، در حالی که از بیرون جذاب و زیبا به نظر می‌رسد.
با خویشتن بساز و ز کس مردمی مجوی
کان کو فرشته بود کنون اهرمن‌وش است
هوش مصنوعی: با خودت کنار بیا و به دیگران وابسته نباش، چرا که کسی که در گذشته فرشته و نیکوکار بود، اکنون به صورت موجودی شیطانی و بدرفتار درآمده است.
با هر که انس گیری از او سوخته شوی
بنگر که انس چیست مصحف ز آتش است
هوش مصنوعی: با هر کسی که دوست شویم، ممکن است از او آسیب ببینیم. به دقت نگاه کن که دوستی چه معنایی دارد؛ زیرا دوستی گاهی باعث خواهد شد که مانند کتابی که از آتش سوخته است، آسیب ببینیم.
عالم نگشت و ما و تو گردنده‌ایک از آنک
گردون هنوز هفت و جهت همچنان شش است
هوش مصنوعی: دنیا در حال گردش است و ما و تو نیز جزو آن گردشگران هستیم. به رغم اینکه جهان به دور خود می‌چرخد، هنوز بسیاری از جهات و طرق تغییر نکرده‌اند و به همان حالت اولیه باقی مانده‌اند.
در بند دور چرخ هم ارکان، هم انجم است
در زیر ران دهر هم ادهم، هم ابرش است
هوش مصنوعی: در چرخ فلک و در میان ستاره‌ها، هم زمین و هم آسمان در سیطرهٔ زمان قرار دارند. در زیر دست روزگار، هم آدمی و هم ابرهای آسمان وجود دارند.
خاقانیا منال که این ناله‌های تو
برساز روزگار نه بس زخمهٔ خوش است
هوش مصنوعی: ای خاقانی، ناله‌ها و فریادهای تو تاثیری در تغییر روزگار نخواهد داشت، چرا که این صداها به قدری زیبا و دلنواز نیستند که بتوانند تغییری در جریان زندگی ایجاد کنند.

حاشیه ها

1395/10/08 01:01
محمدعلی میرآخوری

به نظر میرسد مصراع اول بیت پنجم اینگونه بشد
با هرکه انس گیری از او سوخته می شوی
یک می باید اضافه شود

1396/06/08 03:09
علی سید

ترس و بیم .(منتهی الارب ).و آن در اصل مصدر است و به افزاع جمع بسته شود. در مصرع دوم فزاع به افزاع تصحیح گردد

1397/01/07 23:04
حمید

سلام.اگر می لازم بود بایستی انس گیری هم انس میگیری میبود