غزل شمارهٔ ۱۷۰
عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
وز دل من صبر را بیخ کنون میکند
از سر میدان دل حمله همی آورد
بر در ایوان جان مرد همی افکند
عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده است
و آمده تا هوش را خانهفروشی زند
دور فلک بر دلم کرد ز جور آنچه کرد
خوی تو نیز از جفا یاری او میکند
با تو ز دست فلک خیره چه نالم از آنک
هست درستم که پیش پای به ره نشکند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
وز دل من صبر را بیخ کنون میکند
هوش مصنوعی: عشق تو در دلم همچون شاخهای رشد میکند و اکنون از دل من صبر را ریشه کن میسازد.
از سر میدان دل حمله همی آورد
بر در ایوان جان مرد همی افکند
هوش مصنوعی: دل مانند دلیری از سر میدان به سمت ایوان جان به پیش میرود و جان مردی را به چالش میکشد، گویی آن را به خطر میاندازد.
عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده است
و آمده تا هوش را خانهفروشی زند
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که عقل و هوش من مانند کیسهای پیچیده و نابود شود، بهطوریکه دیگر نمیتوانم به درستی فکر کنم و همهچیز به هم ریخته است.
دور فلک بر دلم کرد ز جور آنچه کرد
خوی تو نیز از جفا یاری او میکند
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر بر دلم چنگ انداخته و از ظلمی که بر من روا داشته، خوی تو نیز به یاری او میآید و به من آسیب میزند.
با تو ز دست فلک خیره چه نالم از آنک
هست درستم که پیش پای به ره نشکند
هوش مصنوعی: من از دست تقدیر شاکی نیستم چون میدانم که با تو بودن باعث میشود هیچ مانعی نتواند راه من را ببندد و پیش پای من را نشکند.
حاشیه ها
1396/02/09 02:05
علی رضا صادقی
استفاده خاقانی از کیسه و صابون در غزل خوشایند نیست. ر.ک. ص 29 کتاب قلمرو سعدی نوشته علی دشتی
خانه فروشی:عرض تجمل و اظهار ثروت