غزل شمارهٔ ۱۶۵
آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غایت بیداد بود و عین جفا بود
قول تو دانی چه بود دام فسون بود
عهد تو دانی چه بود باد هوا بود
مهر بریدن ز یار مذهب ما نیست
لیک چنین هم طریق و رسم تو را بود
از تو و بیداد تو ننالم کاول
دل به تو من دادهام گناه مرا بود
ای دل خاقانی از گذشته مکن یاد
عاقبت این است آنچه رفت بلا بود
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غایت بیداد بود و عین جفا بود
هوش مصنوعی: آنچه تو انجام دادی، ای معشوق، نه نشانهای از وفاداری بود، بلکه در نهایت ظلم و بیرحمی بود و مصداق آشکار جفا بود.
قول تو دانی چه بود دام فسون بود
عهد تو دانی چه بود باد هوا بود
هوش مصنوعی: قول تو مانند دام فریبندهای بود و پیمان تو همچون بادی بود که به سرعت میگذرد و اثرش زود برطرف میشود.
مهر بریدن ز یار مذهب ما نیست
لیک چنین هم طریق و رسم تو را بود
هوش مصنوعی: دوستی و محبت با یار، جزء اصول و اعتقادات ما نیست، اما این را هم باید بپذیریم که این رفتار و شیوهای است که تو نیز به آن عادت کردهای.
از تو و بیداد تو ننالم کاول
دل به تو من دادهام گناه مرا بود
هوش مصنوعی: من از تو و ظلمی که به من کردهای شکایت نمیکنم، زیرا نخستین دل را به تو دادهام و گناه من همین است.
ای دل خاقانی از گذشته مکن یاد
عاقبت این است آنچه رفت بلا بود
هوش مصنوعی: ای دل، خاقانی، به یاد گذشتهها نرو، چون عاقبت کار آن است که آنچه گذشت، برایت دشواریهایی به همراه داشت.