گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۱

دل رفت و می‌ندانم، حالش که خود کجا شد
آزار او نکردم، گویی دگر چرا شد
هر جا که ظن ببردم، رفتم طلب بکردم
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم، دو تا شد
چندان که بیش جستم، کم یافتم نشانش
گویی چه حالش افتاد، یارب دگر کجا شد؟
بردم بدو گمانی، کز عشق گشت رسته
مانا که گشت عاشق، ظنم مگر خطا شد
یا آب بود و ناگه، اندر زمین فرو شد
یا مرغ بود و از دام، پرّید در هوا شد
گفتم: دلی که دیده است، پیر و غریب و خسته
کامروز چند روز است، کز پیش ما جدا شد
ناگاه کودکی گفت: دیدم دلی شکسته
در دام زلف یاری، افتاد و مبتلا شد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل رفت و می‌ندانم، حالش که خود کجا شد
آزار او نکردم، گویی دگر چرا شد
هوش مصنوعی: دل از من رفته و نمی‌دانم حال آن چه شده است. به نظر می‌رسد که من آزارش نداده‌ام، پس چرا این وضعیت پیش آمده است؟
هر جا که ظن ببردم، رفتم طلب بکردم
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم، دو تا شد
هوش مصنوعی: هر کجا که فکر کردم چیزی را پیدا کنم، رفتم دنبالش و تلاش کردم. اما در این مسیر، به سنگی برخورد کردم و زحمتی که کشیدم، باعث شد که غم و اندوه بر دلم سنگینی کند.
چندان که بیش جستم، کم یافتم نشانش
گویی چه حالش افتاد، یارب دگر کجا شد؟
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر به دنبال او گشتم، کمتر نشانه‌ای از او پیدا کردم. انگار که حالش تغییر کرده و دیگر نمی‌دانم کجا رفته است.
بردم بدو گمانی، کز عشق گشت رسته
مانا که گشت عاشق، ظنم مگر خطا شد
هوش مصنوعی: من به او گفتم که گمان می‌کنم عشق او را آزاد کرده است، اما نمی‌دانم که آیا واقعاً عاشق شده یا این فقط یک سوءتفاهم است.
یا آب بود و ناگه، اندر زمین فرو شد
یا مرغ بود و از دام، پرّید در هوا شد
هوش مصنوعی: یا ممکن است که به شکل آب باشد و ناگهان در زمین فرو رود، یا ممکن است مرغ باشد و از دام رها شده و به هوا پرواز کند.
گفتم: دلی که دیده است، پیر و غریب و خسته
کامروز چند روز است، کز پیش ما جدا شد
هوش مصنوعی: گفتم دل من که از غم و اندوه خسته و نگران است، این چند روزی که از پیش ما جدا شده، چقدر دلتنگی کرده است.
ناگاه کودکی گفت: دیدم دلی شکسته
در دام زلف یاری، افتاد و مبتلا شد
هوش مصنوعی: ناگهان کودکی گفت: دیدم که دلbroken در دام زلف محبوب گرفتار شده و به درد و سختی افتاده است.