غزل شمارهٔ ۱۲۲
لعلت اندر سخن شکر خاید
رویت انگشت بر قمر خاید
هر که با یاد تو شرنگ خورد
همچنان دان که نیشکر خاید
هر که او پایبست روی تو شد
پشت دست از نهیبِ سَر خاید
مرکب جان به مرغزار غمت
بدل سبزه عود تر خاید
بنده تا دید سیم دندانت
لب همه ز آرزوی زر خاید
عشقت آن اژدهاست در تن من
که دلم درد و جگر خاید
گوش کن حسب حال خاقانی
گرچه او ژاژ بیشتر خاید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لعلت اندر سخن شکر خاید
رویت انگشت بر قمر خاید
هوش مصنوعی: سخن تو مانند لعل (گوهر) است و وقتی که دربارهات صحبت میشود، شیرینی آن زبانزد خواهد بود. وقتی به چهرهات نگاه میکنند، همه متوجه زیبایی و درخشانیات میشوند.
هر که با یاد تو شرنگ خورد
همچنان دان که نیشکر خاید
هوش مصنوعی: هر کس که با یاد تو تلخی زندگی را تحمل کند، باید بداند که در نهایت به شیرینی و خوشی دست خواهد یافت.
هر که او پایبست روی تو شد
پشت دست از نهیبِ سَر خاید
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو تکیه کند و به محبت و عشق تو وابسته شود، دیگر از تهدیدها و فریادها نمیترسد و از آنها نمیهراسد.
مرکب جان به مرغزار غمت
بدل سبزه عود تر خاید
هوش مصنوعی: دل و جانم به باغ و دشت غم تو تبدیل میشود و مانند عود تر، بوی خوشی از خود برمیافشانم.
بنده تا دید سیم دندانت
لب همه ز آرزوی زر خاید
هوش مصنوعی: من تا وقتی که دندانهای نقرهای تو را ببینم، لبهایم به خاطر آرزوی طلا از خنده فاصله میگیرد.
عشقت آن اژدهاست در تن من
که دلم درد و جگر خاید
هوش مصنوعی: عشق تو مانند یک اژدها در وجود من است که باعث درد و رنج در دل و جگرم میشود.
گوش کن حسب حال خاقانی
گرچه او ژاژ بیشتر خاید
هوش مصنوعی: به دقت به وضعیت خاقانی توجه کن، هرچند او ممکن است زیاد صحبت کند یا بیمقدمه باشد.