غزل شمارهٔ ۱۰۹
جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند
اینک سر و زر نقد دگر تا چه ستاند
مائیم و دلی جوجو از اندیشهٔ عشقت
عشقت به یکی جو چه دهد یا چه ستاند
عشق تو به منشور کهن جان ستد از من
یارب چو شود تازه به طغرا چه ستاند
امروز جهان بستد و ما را غم این نیست
ما را غم آن است که فردا چه ستاند
گیرم که عروس غم تو نامزد ماست
وصل تو ز ما خط تبرا چه ستاند
چون تافتگی تب خاقانی از اینجاست
دل مهر تب او ز دگر جا چه ستاند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند
اینک سر و زر نقد دگر تا چه ستاند
هوش مصنوعی: ای محبوب، لبهای تو را به عنوان هدیهای به تو تقدیم میکنیم، چه چیزی از ما میگیری؟ اکنون دیگر از جان و پول و ثروت ما چه میخواهی؟
مائیم و دلی جوجو از اندیشهٔ عشقت
عشقت به یکی جو چه دهد یا چه ستاند
هوش مصنوعی: ما با دل پر از افکار عشق تو زندگی میکنیم. عشق تو آیا به کسی چیزی میدهد یا چیزی از او میگیرد؟
عشق تو به منشور کهن جان ستد از من
یارب چو شود تازه به طغرا چه ستاند
هوش مصنوعی: عشق تو جان کهنهام را گرفت، ای خدا! وقتی که عشق تازهام را به یادگار بگیرد، چه چیزی از من خواهد گرفت؟
امروز جهان بستد و ما را غم این نیست
ما را غم آن است که فردا چه ستاند
هوش مصنوعی: امروز دنیا ما را از خود دور کرده و به ما غمی ندارد، اما نگرانی ما از این است که فردا چه چیزی از ما خواهد گرفت.
گیرم که عروس غم تو نامزد ماست
وصل تو ز ما خط تبرا چه ستاند
هوش مصنوعی: حتی اگر عروس غم تو به ما تعلق داشته باشد، وصل تو از ما چه انتظاری میتواند داشته باشد؟
چون تافتگی تب خاقانی از اینجاست
دل مهر تب او ز دگر جا چه ستاند
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و جذبه فراق خاقانی عیان میشود، دل عاشق چگونه میتواند محبت او را از جایی دیگر به دست آورد؟