گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۸

با یاد تو زهر بر شکر خندد
با روی تو شام بر سحر خندد
درماه نو از چه روی می‌خندی
کان روی به آفتاب برخندد
عاشق همه زهر خندد از عشقت
گر عشق این است ازین بتر خندد
آنجا که تو تیر غمزه اندازی
آفاق بر آهنین سپر خندد
و آنجا که من از جگر کشم آهی
عشاق بر آتش سقر خندد
من در غم تو عقیق می‌گریم
دانم که عقیق تو شکر خندد
چون لعل تو بیند اشک خاقانی
از شرم چو گل به پوست درخندد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با یاد تو زهر بر شکر خندد
با روی تو شام بر سحر خندد
هوش مصنوعی: یاد تو باعث می‌شود که تلخی‌ها فریبنده به نظر برسند و زیبایی‌ها را زیباتر کند. چهره‌ات آن‌قدر دل‌انگیز است که شب را به صبح می‌خنداند و فضایی از شادی و خوشحالی می‌آفریند.
درماه نو از چه روی می‌خندی
کان روی به آفتاب برخندد
هوش مصنوعی: در ماه نو، نگرانم از اینکه چرا می‌خندی، در حالی که چهره‌ات به زیبایی زیر نور آفتاب می‌درخشد.
عاشق همه زهر خندد از عشقت
گر عشق این است ازین بتر خندد
هوش مصنوعی: عاشق با وجود زهر و تلخی‌هایی که عشق برایش به همراه دارد، همچنان به عشق تو می‌خندد. اگر این حالت عشق است، پس دیر یا زود وضع از این هم بدتر خواهد شد.
آنجا که تو تیر غمزه اندازی
آفاق بر آهنین سپر خندد
هوش مصنوعی: هر کجا که تو با چشمان فریبنده‌ات نگاه کنی، سپر سخت و مقاوم هم از شادی به خنده درمی‌آید.
و آنجا که من از جگر کشم آهی
عشاق بر آتش سقر خندد
هوش مصنوعی: در جایی که من از دل و جان ناله‌ای می‌زنم، عاشقانی که در آتش دوزخ هستند، به این ناله می‌خندند.
من در غم تو عقیق می‌گریم
دانم که عقیق تو شکر خندد
هوش مصنوعی: من در غم تو اشک می‌ریزم، اما می‌دانم که این اشک برای تو موجب شادی و خوشحالی است.
چون لعل تو بیند اشک خاقانی
از شرم چو گل به پوست درخندد
هوش مصنوعی: وقتی لعل زیبا و دلربای تو را می‌بیند، اشک‌های خاقانی از شرم بر گونه‌اش می‌ریزد و مانند گل، پوستش به خنده می‌آید.

حاشیه ها

1396/07/10 16:10
مجتبی

وزن شعر (مفعول مفاعلن مفاعیلن) می باشد.