گنجور

شمارهٔ ۴۷ - مطلع دوم

دل به سودای تو سر اندازد
سر ز عشقت کله براندازد
چون تو هر هفت کرده آیی حور
بر تو هر هفت زیور اندازد
به تو وزلف کافرت ماند
ترک غازی که چنبر اندازد
منم آن مرغ کذر افروزد
خویشتن را در آذر اندازد
طالعم از برت برون انداخت
گر بنالم برون‌تر اندازد
کیست کز سرنبشت طالع من
سرگذشتی به داور اندازد
چشم من در نثار بالایت
هم به بالات گوهر اندازد
زیر پای غم تو خاقانی
پیل بالا سر و زر اندازد
عقل او گوهر ار زجان دارد
پیش شاه مظفر اندازد
شه قزل ارسلان که در صف شرع
تیغ عدلش سر شر اندازد
سگ درگاه او قلادهٔ حکم
در گلوی غضنفر اندازد
همتش که اجری مسیح دهد
طوق در حلق قیصر اندازد
آتش تیغ او گه پیکار
شعله در قصر قیصر اندازد
بحر اخضر نیرزد آن قطره
کز سر کلک اسمر اندازد
آسمان در نثار ساغر او
سبحهٔ سعد اکبر اندازد
خنجر او چو حربهٔ مهدی است
که به دجال اعور اندازد
دور نه چرخ بهر اقطاعش
قرعه بر هفت کشور اندازد
تیر چون در کمان نهد بحری است
که نهنگ شناور اندازد
دام ماهی شود ز زخم نهنگ
گر به سد سکندر اندازد
چون کشد قوس جو زهر بینی
که به جوزای ازهر اندازد
اسد از سهم ناخنان ریزد
عقرب از بیم نشتر اندازد
از شکوه همای رایت شاه
کرکس آسمان پر اندازد
دهر دربان اوست بر خدمش
ناوک ظلم کمتر اندازد
آنکه در کعبه اعتکاف گرفت
سنگ چون بر کبوتر اندازد
دولتش را ز قصد خصم چه باک
گر هوس‌های منکر اندازد
اینت نادان که آتش افروزد
خویشتن در شرر در اندازد
نصرتش رهبر است و رهرو ملک
رای با رای رهبر اندازد
یاری از کردگار دان که رسول
خاک در روی کافر اندازد
گر مخالف معسکری سازد
طعنه‌ای در برابر اندازد
بخت شه چرخ را فرود آرد
کآتش اندر معسکر اندازد
بد سگالش کجا ز بحر نیاز
کشتی جان به معبر اندازد
دست رحمت کجا زند در آنک
تیغ او دست جعفر اندازد
خصم فرعونی ار به کینهٔ شاه
آلت سحر بیمر اندازد
ید بیضای شاه موسی وار
اژدهای فسون خور اندازد
بخت، صیاد پیشه‌ای است که صید
نه به زوبین و خنجر اندازد
قصر جان را مهندس قدرت
نه به پرگار و مسطر اندازد
شه چو چوگان زند سلیمان وار
رین بر آن باد صرصر اندازد
جفت و طاق سپهر درشکند
جفته‌ای کان تکاور اندازد
بشکند سنبله به پای چنانک
داس من چشم اختر اندازد
گه گه از ننگ آهن ار نعلی
زآن سم راه گستر اندازد
میخش از روم در عرب فکند
گردش از چین به بربر اندازد
نعش از آن گرد سندسی سازد
بر سر هر سه دختر اندازد
دشمن بد نهاد فعل سگی
بر شه شیر پیکر اندازد
دیو کژ کژ به مردم اندیشد
فحل بد بد به مادر اندازد
مغ که از رخ نقاب شرم انداخت
ناحفاظی به خواهر اندازد
دست نمرود بین که ناک کفر
در سپهر مدور اندازد
سنگ تهمت نگر که دست یهود
بر مسیح مطهر اندازد
به رعیت ملک همان انداخت
که به امت پیمبر اندازد
لاجرم امتش همان خواهند
که به مختار حیدر اندازد
تا زمین بر کتف ز خلعت روز
طیلسان مزعفر اندازد
تا سپهر از ستارگان بر سر
شب گهر تاب معجر اندازد
دولتش باد تا بساط جلال
بر زمین مکدر اندازد
قدرتش باد تا طراز کمال
بر سپهر معمر اندازد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل به سودای تو سر اندازد
سر ز عشقت کله براندازد
هوش مصنوعی: دل به خاطر آرزوی تو شوق و ذوق دارد و از عشق تو سر به زیر می‌اندازد.
چون تو هر هفت کرده آیی حور
بر تو هر هفت زیور اندازد
هوش مصنوعی: هرگاه تو به زیبایی درآیی، هفت حور به زیورهای مختلف بر تو زینت می‌بندند.
به تو وزلف کافرت ماند
ترک غازی که چنبر اندازد
هوش مصنوعی: زیورهای موی تو به گونه‌ای است که مانند سربازانی هستند که به دور کسی حلقه می‌زنند.
منم آن مرغ کذر افروزد
خویشتن را در آذر اندازد
هوش مصنوعی: من آن پرنده‌ام که برای روشنایی و حرارت خود، خود را در آتش می‌اندازد.
طالعم از برت برون انداخت
گر بنالم برون‌تر اندازد
هوش مصنوعی: سرنوشت من به خاطر تو از زندگی‌ام خارج شده است، اگر فریاد بزنم، او بیشتر از این من را از خود دور خواهد کرد.
کیست کز سرنبشت طالع من
سرگذشتی به داور اندازد
هوش مصنوعی: کیست که از سرنوشت من آگاهی داشته باشد و بتواند گریزی به روزی من ارائه دهد؟
چشم من در نثار بالایت
هم به بالات گوهر اندازد
هوش مصنوعی: چشم من وقتی به سوی بالای تو می‌نگرد، مانند جواهرهایی در نثار بالایت می‌افکند.
زیر پای غم تو خاقانی
پیل بالا سر و زر اندازد
هوش مصنوعی: غم تو به اندازه‌ای بزرگ و سنگین است که خاقانی، شاعر بزرگ، حتی در برابر آن احساس حقارت می‌کند و مانند فیل در زیر پاهای آن خرد و ناتوان می‌شود.
عقل او گوهر ار زجان دارد
پیش شاه مظفر اندازد
هوش مصنوعی: هرگاه عقل و دانش فردی با ارزش و گرانبهایی باشد، باید آن را در مقابل حاکم و قدرتی بزرگ قرار دهد و به نمایش بگذارد.
شه قزل ارسلان که در صف شرع
تیغ عدلش سر شر اندازد
هوش مصنوعی: شاه قزل ارسلان، که در پیروی از اصول دین، با شمشیر عدالت سرها را پایین می‌آورد.
سگ درگاه او قلادهٔ حکم
در گلوی غضنفر اندازد
هوش مصنوعی: سگ درباری او به راحتی فرمان می‌برد و به حیوانی قدرتمند (غضنفر) تسلط دارد.
همتش که اجری مسیح دهد
طوق در حلق قیصر اندازد
هوش مصنوعی: اگر فردی اراده‌اش را قوی کند و عزمش جدی باشد، می‌تواند کارهای بزرگی انجام دهد و حتی بر نظام‌های بزرگ غلبه کند.
آتش تیغ او گه پیکار
شعله در قصر قیصر اندازد
هوش مصنوعی: تیغ او در نبرد مانند آتشی است که می‌تواند شعله‌هایش را به قصر قیصر برساند.
بحر اخضر نیرزد آن قطره
کز سر کلک اسمر اندازد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که حتی یک قطره از جوهر سیاه، قابل مقایسه با دریای سبز نیست. این جمله به معنای ارزشمندی و اهمیت خاص آن عنصر است که نشانه‌ای از خلاقیت و نبوغ محسوب می‌شود.
آسمان در نثار ساغر او
سبحهٔ سعد اکبر اندازد
هوش مصنوعی: آسمان به شوق و احترام، دانه‌های مروارید را به خاطر او که می‌نوشد، بر زمین می‌پاشد.
خنجر او چو حربهٔ مهدی است
که به دجال اعور اندازد
هوش مصنوعی: خنجر او مانند سلاح امام مهدی است که بر دجال یک چشم پرتاب می‌شود.
دور نه چرخ بهر اقطاعش
قرعه بر هفت کشور اندازد
هوش مصنوعی: دور چرخ زمان برای بخش‌های مختلف خود قرعه می‌کشد و به هر یک از هفت کشور سرنوشتی را تعیین می‌کند.
تیر چون در کمان نهد بحری است
که نهنگ شناور اندازد
هوش مصنوعی: وقتی تیر در کمان قرار می‌گیرد، مانند دریایی است که می‌تواند نهنگ را به آسانی در خود جا دهد.
دام ماهی شود ز زخم نهنگ
گر به سد سکندر اندازد
هوش مصنوعی: ماهی می‌تواند در دام بیفتد و آسیب ببیند، حتی اگر نهنگی بزرگ و خطرناک به آن حمله کند، چرا که اگر به سد سکندر برخورد کند، با وجود قدرتش، در نهایت دچار مشکل خواهد شد.
چون کشد قوس جو زهر بینی
که به جوزای ازهر اندازد
هوش مصنوعی: وقتی که قوس قزح زهرآگین به زمین می‌افتد، باید مراقب باشی که خصلت‌های بد آن به تو آسیب نزند.
اسد از سهم ناخنان ریزد
عقرب از بیم نشتر اندازد
هوش مصنوعی: شیر از ترس ناخن‌هایش ناخن‌ریزی می‌کند و عقرب از هراس چاقو به دور می‌شود.
از شکوه همای رایت شاه
کرکس آسمان پر اندازد
هوش مصنوعی: پرچم و شکوه شاه کرکس، که نشانه‌ای از عظمت و قدرت اوست، به قدری بزرگ و باصلابت است که می‌تواند آسمان را پر کند.
دهر دربان اوست بر خدمش
ناوک ظلم کمتر اندازد
هوش مصنوعی: دنیا نگهبان اوست و بر خدمتگزارانش، تیر ظلم کمتری می‌زند.
آنکه در کعبه اعتکاف گرفت
سنگ چون بر کبوتر اندازد
هوش مصنوعی: کسی که در کعبه به عبادت نشسته، همچون کسی است که سنگی به طرف کبوتر پرتاب می‌کند.
دولتش را ز قصد خصم چه باک
گر هوس‌های منکر اندازد
هوش مصنوعی: اگر دشمنان بخواهند که بر سر راه من موانع ایجاد کنند، اصلاً برایم اهمیتی ندارد که قدرت و نفوذی که در اختیار دارم را از دست بدهم.
اینت نادان که آتش افروزد
خویشتن در شرر در اندازد
هوش مصنوعی: هر کس که با نادانی و جاهلیت خود، آتش خشم و مشکلات را برای خودش فراهم کند، در حقیقت خود را در میان شعله‌های آن می‌اندازد.
نصرتش رهبر است و رهرو ملک
رای با رای رهبر اندازد
هوش مصنوعی: پیروزی او بر اساس رهبری‌اش است و همراهان او با نظر رهبر خود تصمیم می‌گیرند.
یاری از کردگار دان که رسول
خاک در روی کافر اندازد
هوش مصنوعی: کمک را از خدای بزرگ بگیر، زیرا پیامبر با سرنوشت کسانی که به او ایمان ندارند، برخورد می‌کند و بر آنها تسلط می‌یابد.
گر مخالف معسکری سازد
طعنه‌ای در برابر اندازد
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقابل ما نظری یا انتقادی داشته باشد، ما نیز می‌توانیم به شیوه‌ای مناسب پاسخ دهیم و از خود دفاع کنیم.
بخت شه چرخ را فرود آرد
کآتش اندر معسکر اندازد
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت پادشاهی به دست چرخ گردون بیفتد، آتش مشکلات بر دنیای او چیره می‌شود.
بد سگالش کجا ز بحر نیاز
کشتی جان به معبر اندازد
هوش مصنوعی: آیا نامناسب است که برای رفع نیازهای روحی، جان خود را به خطر بیندازیم و در مسیر پرخطر قرار دهیم؟
دست رحمت کجا زند در آنک
تیغ او دست جعفر اندازد
هوش مصنوعی: دست رحمت کجا می‌تواند به کسی کمک کند که تیغ تهاجم بر او فرود می‌آید.
خصم فرعونی ار به کینهٔ شاه
آلت سحر بیمر اندازد
هوش مصنوعی: اگر دشمنی که مانند فرعون است، با کینه و حسد علیه پادشاه جادو و سحر به کار بگیرد، در حقیقت می‌تواند به مشکلاتی جدی منجر شود.
ید بیضای شاه موسی وار
اژدهای فسون خور اندازد
هوش مصنوعی: دست قدرت‌مند و معجزه‌آسا مثل ید بیضای حضرت موسی که می‌تواند اژدهای فریبنده را به راحتی از بین ببرد.
بخت، صیاد پیشه‌ای است که صید
نه به زوبین و خنجر اندازد
هوش مصنوعی: سرنوشت مانند یک صیاد است که شکار خود را با ترفندهای خاص به دام می‌اندازد و نه با زور و خشونت.
قصر جان را مهندس قدرت
نه به پرگار و مسطر اندازد
هوش مصنوعی: قصر وجود انسان تنها با نیروی قدرت ساخته می‌شود و نه با ابزارهایی مانند پرگار و خط‌کش.
شه چو چوگان زند سلیمان وار
رین بر آن باد صرصر اندازد
هوش مصنوعی: وقتی که شاه مانند سلیمان به صحنه می‌آید و حکومت را به دست می‌گیرد، طوفان سختی بر آن می‌وزد.
جفت و طاق سپهر درشکند
جفته‌ای کان تکاور اندازد
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت و تقدیر دچار تغییر و شکسته شود، حاصل آن تنها فردی خواهد بود که به اندازه کافی قوی و استوار باشد تا با آن مقابله کند.
بشکند سنبله به پای چنانک
داس من چشم اختر اندازد
هوش مصنوعی: اگر سنبله‌ در برابر داس بشکند، داس من به اندازه‌ای تیز و قوی است که مانند چشمی که ستاره‌ای را می‌نگرد، به آن نظر خواهد کرد.
گه گه از ننگ آهن ار نعلی
زآن سم راه گستر اندازد
هوش مصنوعی: هر از گاهی، هنگامی که سم یک اسب بر زمین می‌افتد، نعل آهنی که بر پایش است، ممکن است گرد و غبار و ننگی را به اطراف پراکنده کند.
میخش از روم در عرب فکند
گردش از چین به بربر اندازد
هوش مصنوعی: چکش او از روم به سرزمین عربی افتاده و گردش او از چین به سرزمین بربر می‌رسد.
نعش از آن گرد سندسی سازد
بر سر هر سه دختر اندازد
هوش مصنوعی: یعنی جنازه‌ای که بر روی آن ادرار می‌شود، بر بالای سر هر سه دختر قرار می‌گیرد.
دشمن بد نهاد فعل سگی
بر شه شیر پیکر اندازد
هوش مصنوعی: دشمن با نیت بد و طرز فکر ناپسند، به کسی که دارای شجاعت و قدرت است، آسیب می‌زند و به او حمله می‌کند.
دیو کژ کژ به مردم اندیشد
فحل بد بد به مادر اندازد
هوش مصنوعی: دیوانه‌ای که به مردم فکر می‌کند، به مادر خویش بدی می‌کند.
مغ که از رخ نقاب شرم انداخت
ناحفاظی به خواهر اندازد
هوش مصنوعی: مردی که از چهره‌اش شرم بیرون می‌ریزد، به گونه‌ای بی‌احتیاطی برادرزاده‌اش را به خطر می‌اندازد.
دست نمرود بین که ناک کفر
در سپهر مدور اندازد
هوش مصنوعی: دست نمرود را ببین که چگونه با کفر و نادانی به آسمان می‌زند و سعی دارد تا سلطه‌ای بر آن بیفکند.
سنگ تهمت نگر که دست یهود
بر مسیح مطهر اندازد
هوش مصنوعی: به دقت توجه کن به حرف‌های تهمت‌آمیز که ممکن است افرادی مانند یهودیان به شخصیت مقدس مسیح نسبت دهند.
به رعیت ملک همان انداخت
که به امت پیمبر اندازد
هوش مصنوعی: سردمدار و حاکم، همانگونه که با رعیت خود رفتار می‌کند، باید با پیروان پیامبر نیز برخورد کند.
لاجرم امتش همان خواهند
که به مختار حیدر اندازد
هوش مصنوعی: بنابراین، پیروان او همان چیزی را خواهند خواست که به رهبری علی بن ابی‌طالب (ع) به آن دعوت می‌شوند.
تا زمین بر کتف ز خلعت روز
طیلسان مزعفر اندازد
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین با لباس رنگارنگ و زیبایش روز را به دوش بگیرد و آراسته کند.
تا سپهر از ستارگان بر سر
شب گهر تاب معجر اندازد
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان در شب با درخشش ستاره‌ها مانند جواهر درخشان می‌شود، این زیبایی همچنان به وضوح دیده خواهد شد.
دولتش باد تا بساط جلال
بر زمین مکدر اندازد
هوش مصنوعی: خوشبختی‌اش پایدار باشد تا بتواند شکوه و عظمت را بر روی زمین برقرار کند.
قدرتش باد تا طراز کمال
بر سپهر معمر اندازد
هوش مصنوعی: پیشرفت و توانایی او به قدری زیاد است که می‌تواند کمال را در آسمان و در زندگی انسان‌ها به نمایش بگذارد.

حاشیه ها

1394/09/26 11:11
مهدی

بیت دویم فت آرایش در قدیم عبارت بودند از: سفید آب، سرخآب، وسمه، سرمه، زرگ، خال و حنا.

1394/09/26 11:11
مهدی

باز بیت دویم مقصود از هفت زیور هفت سیاره اند.