گنجور

شمارهٔ ۴۰ - قصیده

هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد
خیاط روزگار به بالای هیچ کس
پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
نردی نباخت چرخ که آخر دغا نکرد
گردون در آفتاب سلامت کرا نشاند
کآخر چو صبح اولش اندک بقا نکرد
کی دیده‌ای دو دوست که جوزا صفت بدند
کایامشان چو نعش یک از یک جدا نکرد
وقتی شنیده‌ام که وفا کرد روزگار
دیدم به چشم خویش که در عهد ما نکرد
دهر اژدهای مردم خوار است و فرخ آنک
خود را نوالهٔ دم این اژدها نکرد
بس کس که اوفتاد در این غرقه گاه غم
چشم خلاص داشت سفینه‌ش وفا نکرد
آن مهره دیده‌ای تو که در ششدر اوفتاد
هرگه که خواست رفت حریفش رها نکرد
خاقانیا به چشم جهان خاک درفکن
کو درد چشم جان تو را توتیا نکرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد
هوش مصنوعی: هرگز در دنیای فانی چیزی به وفای واقعی دست نیافت و چرخ روزگار هیچ‌گاه در تمام عمرش دچار اشتباهی نشد.
خیاط روزگار به بالای هیچ کس
پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در زندگی به مقام و مرتبه‌ای عالی نرسیده است که در پایان کار، از آنچه به دست آورده راضی باشد و نتواند آن را به خوبی مدیریت کند.
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
نردی نباخت چرخ که آخر دغا نکرد
هوش مصنوعی: زندگی هیچ‌گاه چیزی به ما نمی‌دهد که بخواهیم، بدون اینکه در آن خدعه‌ای در کار باشد. زمانه نیز در بازی خود همیشه بی‌رحم بوده و به هیچ‌کسی اجازه نمی‌دهد بدون سختی یا فریبندگی چیزی به دست آورد.
گردون در آفتاب سلامت کرا نشاند
کآخر چو صبح اولش اندک بقا نکرد
هوش مصنوعی: آسمان چه کسی را در نور خورشید مقام والایی بخشید؟ زیرا در نهایت، حتی صبح زود نیز عمر کوتاهی دارد.
کی دیده‌ای دو دوست که جوزا صفت بدند
کایامشان چو نعش یک از یک جدا نکرد
هوش مصنوعی: آیا کسی را دیده‌ای که دو دوست به صفت جوزا (یکسان) باشند و در تمام دوران زندگیشان، حتی در لحظه‌های سخت، از یکدیگر جدا نشوند، مانند دو جسد که به هم چسبیده‌اند و از هم فاصله نمی‌گیرند؟
وقتی شنیده‌ام که وفا کرد روزگار
دیدم به چشم خویش که در عهد ما نکرد
هوش مصنوعی: وقتی شنیدم که زمانه به وفا می‌کند، خودم با چشم‌های خود دیدم که در دوران ما این وفا وجود نداشت.
دهر اژدهای مردم خوار است و فرخ آنک
خود را نوالهٔ دم این اژدها نکرد
هوش مصنوعی: دنیا مانند اژدهایی است که مردم را به ستم و نابودی می‌کشاند و فقط کسی در امان است که خود را قربانی این اژدها نکند.
بس کس که اوفتاد در این غرقه گاه غم
چشم خلاص داشت سفینه‌ش وفا نکرد
هوش مصنوعی: بسیاری هستند که در این دریای غم فرو افتاده‌اند و تنها امیدشان به قایق نجاتی بود که وفا نکرد و آنها را نجات نداد.
آن مهره دیده‌ای تو که در ششدر اوفتاد
هرگه که خواست رفت حریفش رها نکرد
هوش مصنوعی: آن نگینی که تو در چشمت دیدی، همیشه هنگامی که به شش‌در بیفتد، هر بار که بخواهد، حریفش را رها نمی‌کند.
خاقانیا به چشم جهان خاک درفکن
کو درد چشم جان تو را توتیا نکرد
هوش مصنوعی: ای خاقان، به چشم جهانیان، خاک بینداز، زیرا که هیچ دارویی برای درد روح تو نیافتند.

حاشیه ها

1390/11/02 02:02
رضا حمیدی زاده

با درود
در مصرع اول بیت هفتم:
دهر اژدهای مردم خوار است و فرخ آنک
به نظر میرسد وازه "مرد" به جای "مردم" هم وزن مصرع را با وزن کلی شعر هماهنگتر کند و هم از سمته در خواندن جلوگیری نماید.
با شپاس از خدمت ادیبانه

1390/11/02 02:02
رضا حمیدی زاده

درود مجدد
متاسفانه بدلیل تاریکی محیط علطهای تایپی زیاد شد.
واژه به جای وازه
سکته به جای سمته
سپاس به جای شپاس
پوزش از بروز خطا

1390/11/02 08:02
رسته

وزن شعر به شکل مفعول فاعلات مفاعیلن فاعلن تقطیع شده است. وزن بیت 7 هم از آن پیروی می‌کند.
ده رژ د / ها ی مر د / م خا رس ت و / فر ر خا نک/
اگر مردم را به مرد تبدیل کنید یک هجای کوتاه کم می آورد و بیت از وزن خارج می‌شود.